محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا:
بعضی مدعیاند که امام فقط برای بستن دهان دنیا حکومت «جمهوری» را مطرح کرده
بخش تندروی جریان اصولگرا مایل به حذف رای مردم است
یک فعال سیاسی اصولگرا می گوید: کسانی بودند که مدعی شدند که اگر امام درباره شکل حکومت شیوه جمهوری را گفتند صرفا حرفی زدند که دهان دنیا را ببندند اما اعتقادی به جمهوریت نداشتند. بنابراین چنین اتهامی هم علیه امام مطرح میکردند.
محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که آقای خاتمی در صحبتهای اخیر خود اعلام کردند که تفکر برخی در جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی تمایل پیدا کرده است. از نظر شما چه جریان و گروههای فکری باعث شدند تا به مرور زمان این اتفاق بیفتد، گفت: قطعنظر از اینکه آقای خاتمی این حرف را زدند یا نزدند، همانطور که شما میگویید منظور به سالهای خیلی دور برمیگردد. شما میگویید در اول انقلاب این تفکر شکل گرفته است، من میخواهم بگویم حتی قبل از انقلاب هم این تفکرات وجود داشت.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی مهاجری را در ادامه میخوانید:
- اگر مردم قبل از انقلاب شعار میدادند استقلال، آزادی، حکومت اسلامی به دلیل آنکه آن زمان کلمه جمهوری نبود، لزومی برای تشکیل حکومت بعد از نظام پادشاهی وجود نداشت.
- زمانی که امام خمینی (ره) در پاریس بود، خبرنگار فرانسوی ۵ - ۶ ماه قبل از انقلاب از ایشان سوال کردند مدل حکومت شما چیست؟ امام گفتند همین جمهوری که شما دارید حکومت ما هم همینطور خواهد بود.
- اما بعد از انقلاب کسانی بودند که واقعا اعتقادی نداشتند که باید جمهوری اسلامی داشته باشیم. این تفکر هم در نظر اهل تشیع و هم در تفکرات اهل تسنن بود. یعنی متحجرهای هر دو مذهب از هر دو طیف اعتقاد داشتند که باید یک نظام سیاسی توتالیتر وجود داشته باشد.
- به خاطر دارم که حتی یکی از چهرههای سیاسی اول انقلاب که پیشنویس قانون اساسی را تهیه کرده بود، بر اساس آن پیشنهاد داد، به جای جمهوری اسلامی از کلمه خلافت اسلامی استفاده شود. یعنی برگردیم به دوران خلافت پیغمبر یا خلافت عباسی یا بقیه حکومتهایی که قبلا وجود داشته است. اما این اتفاق به مذاق امام خوش نیامد و بالاخره امام شکلی برای حکومت تعیین و از کلمه جمهوری استفاده کرده بودند.
- تعریف جمهوری، مردم بود و بعدها هم که قانون اساسی تصویب شد، تاکید بر این بود که این جمهوریت با رأی مردم باید در همهجا باید اتفاق بیافتد، از انتخاب رهبری که به صورت غیرمستقیم از طریق مجلس خبرگان انتخاب میشود، تا رئیسجمهور، اعضای شوراهای شهر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، حتی قانون اساسی و شوراها مردم باید در اداره آنها دست داشته باشند و تشکیل این نهادها باید از طریق اتکا به رای مردم باشد.
- اما کسانی بودند که مدعی شدند که اگر امام درباره شکل حکومت شیوه جمهوری را گفتند صرفا حرفی زدند که دهان دنیا را ببندند اما اعتقادی به جمهوریت نداشتند. بنابراین چنین اتهامی هم علیه امام مطرح میکردند. کما اینکه این اتفاق واقعا به این شکل نبود و امام محکم روی نظر خود ایستادند که باید رأی مردم حکومت کند.
- حتی این اواخر ویدیویی در فضای مجازی دیدم که منتشر شد و امام در جلسه با اعضای خبرگان که قانون اساسی را تدوین کردند میگویند، شما وکیل مردم هستید و همان چیزی که مردم میگویند را باید اجرا کنید ولو اینکه مردم اشتباه کنند و نگاهشان چیز دیگری باشد. اما با گذر زمان موضوع متفاوت شد و بعضی از چهرهها یا تفکرات سیاسی مجددا رشد پیدا کردند که با کلمه جمهوریت مخالف هستند.بخش کوچکی از جمعیت تندرو اصولگرا به حکومت اسلامی اعتقاد دارند. معتقدم به کسانی که مردم را از صحنه سیاسی کشور دور میکنند، حتی نمیشود اصولگرا هم گفت. اما در همین قالببندیهای ظاهری هم که وجود دارد، به نظر بخش تندروی جریان اصولگرا مایل به حذف رای مردم است.
- زمانی که مردم احساس کنند در حکومت هیچ نقشی ندارند و نمیتوانند روی سرنوشت خودشان تأثیر داشته باشند، قاعدتا نسبت به حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی امتناع میکنند، مثل حضور در انتخابات و نمونه بارز آن دو انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ بود که مردم احساس کردند رأی آنان تأثیری ندارد و در مقام عمل به رأیشان توجه نمیشود و حاضر نشدند در انتخابات شرکت کنند. طبیعتا وقتی مردم حضور پیدا نمیکنند، فضای سیاسی به دست جماعت تندرو اقلیت اداره میشود.
- یک بخشی شاید واقعا برداشت فقهیشان این است که دین توجهی به رأی و نظر مردم ندارد و از نظر آنها حکومت یک امر کاملا الهی و مقدس است. حاکمان هم باید با سازوکارهای مشخصی در سطوح بالای حاکمیت انتخاب شوند.
- یعنی تصور این جریان فکری این است که، مردم به دلیل اینکه بلوغ سیاسی ندارند، توان تصمیمگیری درباره زندگی خودشان را هم ندارند. آنها چون خودشان را از لحاظ علمی، سیاسی و دینی برتر میدانند، به لحاظ سابقه فکر میکنند بر آیندگان هم حکومت میکنند.
- برای اصلاحطلبها چنین چیزی به وجود نیامده که تحتفشار مردم باشند. بالاخره جاهایی وجود دارد که اصلاحطلبان با روشهای انحصارطلبانه خود به دنبال حذف عملی رأی مردم هستند. هرچند شعارها میگویند، اصلاحطلبها همیشه برای اجرای دموکراسی جلوتر از سایر جریانهای سیاسی هستند.
- افرادی که معتقد به این تفکر هستند صراحتا نمیگویند رأی مردم را قبول نداریم چون مردم تکهپارهشان میکنند. اما عملا کاری میکنند تا هدف خودشان که همان حذف رأی مردم است، محقق شود. به چه شکل این اتفاق میافتد؟ از این طریق که فضای سیاسی را طوری تغییر میدهند تا مشارکت حداقلی شکل بگیرد و به دنبال این هستند که با آن فضای مشارکت که برای آنان خیلی مهم نیست که ۲۰ یا ۷۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کنند، خودشان را به اثبات برسانند.
- وقتی بحث وحدت میشود بعضیها تعریفی که از آن دارند این است که دیگران باید با هم وحدت داشته باشند و حاضر نیستند از خودشان مایه بگذارند و کوتاه بیایند. در اتحاد همه باید بیایند و با هم متحد شوند تا اتحاد شکل بگیرد.
- در تفکری که در این جناحها وجود دارد، معمولا این شکل از وحدت معنا ندارد. وقتی شما میخواهید همه کشور وحدت داشته باشند شما نمیتوانید یک جناح سیاسی داشته باشید که بیاید جناح رقیب خود را به دشمن بودن، کافر بودن و جاسوس بودن متهم کند. من نمیخواهم بگویم اصلا جاسوس در این کشور نیست اما اینکه یک جناح سیاسی بیاید تمام طرف مقابل خودش را کافر و مشرک و جاسوس بداند، موجب میشود که متحدانش برای حذف رأی مردم از آن استفاده میکنند.
- تصورم این است که هیچ کس نمیآید بگوید من جمهوریت را از کشور حذف خواهم کرد. زیرا علاوه بر اینکه در داخل مشتری ندارد، در سطح بین المللی هم همه به سمت افزایش رای مردم خواهند رفت و بنابراین کسی نمیآید علنا اعلام کند که رای مردم را قبول نداریم یا نباید نظام بر جمهوریت استوار باشد.
- بلکه در عمل کاری میکنند تا خواسته خودشان محقق شود. فضا را سمت مشارکت حداقلی میبرند تا جایی که مردمی که معمولا در انتخابات شرکت میکنند تا به دنبال نتیجه برای زندگی خودشان باشند، از آن دلسرد شوند و بنابراین انتخابات به دست اقلیتی میافتد که فقط در انتخابات شرکت میکنند و به هر شکل فضا را مدیریت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید