کد خبر: 614010
|
۱۴۰۲/۰۳/۰۱ ۰۸:۵۰:۰۰
| |

محسن رهامی:

نیروی انتظامی و نظامی را نباید درگیر مساله حجاب کرد

محسن رهامی نوشت: نیروی انتظامی و نظامی را نباید درگیر حفظ ارزش‌هایی کرد که وظیفه من آخوند و معلم است، نباید افسر نیروی انتظامی را درگیر ارزش‌هایی کرد که باید در خانواده‌ها رشد کند. در این صورت هزاران مساله زمین می‌ماند.

نیروی انتظامی و نظامی را نباید درگیر مساله حجاب کرد
کد خبر: 614010
|
۱۴۰۲/۰۳/۰۱ ۰۸:۵۰:۰۰

محسن رهامی در یادداشتی با عنوان «مفهوم معروف و منکر و نقش عرف در تحقق آن» در روزنامه اعتماد نوشت: امر به معروف و نهی از منکر از منظر جایگاه فقهی از ضروریات دین مبین اسلام است. اختلافی که در بین برخی فقها وجود دارد بر این اساس است که آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است؟ برخی بزرگان مثل مرحوم شیخ طوسی و پیروان ایشان قائل بر این هستند که وجوبش عینی است، مثل نماز و بر تک‌تک افراد جامعه تکلیف است. نمی‌توان گفت همین که دیگران می‌خوانند، کفایت می‌کند و لازم نیست من هم بخوانم. وقتی می‌گوییم وجوب کفایی یعنی اگر عده‌ای انجام می‌دهند از گردن بقیه ساقط می‌شود.

نظر مشهور فقهای معاصر در این خصوص بر کفایی بودن وجوب است. هم در کتب فقهی و هم در تفسیرها، امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک دفاع اجتماعی مطرح کرده‌اند. یعنی امر به معروف و نهی از منکر یک دفاع اجتماعی و وظیفه‌ای همگانی است و در ذیل مساله دفاع مشروع مطرح می‌شود که انسان از عِرض و مال و ناموسش باید دفاع کند، در سطحی وسیع‌تر باید از ارزش‌های اجتماعی و ارزش‌های عمومی مردم نیز دفاع و مساله در همین ردیف است. اما معروف و منکری که مرتبا در آیات شریفه تکرار می‌شود به چه معنی است؟ علما و فقها بعضا امر به معروف و نهی از منکر را به واژه و به معنی حرام و واجب معنی کرده‌اند. حرام را باید نهی کرد و واجب را باید امر کرد.

اگر آرای مفسرینی مثل علامه طباطبایی یا مقدس‌اردبیلی یا طبرسی در مجمع‌البیان را ببینیم، متوجه می‌شویم که به عقیده آنها، منکر به معنی حرام و معروف به معنی واجب نیست. معروف یعنی چیزی که عرف یا جامعه آن را به خوبی می‌شناسد یعنی عقل بشر آن را خوب می‌داند و منکر هم عکس آن می‌شود. برخی مسائل شاید شرعا حرام نباشد، ولی عرف جامعه آن موارد را زشت و قبیح می‌داند خصوصا که در برخی آیات از کلمه قبیح استفاده شده است، لذا ملاک معروف بیشتر عرف است.

وقتی من در کمیسیون قضایی مجلس در خدمت مقامات و اساتید بودم، بحث سنگسار را داشتیم. سنگسار در قرآن نیامده است، ولی در سنت بوده و در صدر اسلام هم وجود داشته است. فیلم‌هایی که از سنگسار گرفته شده و در خارج پخش شده است و من وقتی در فرصت مطالعاتی در آلمان و امریکا بودم از نزدیک می‌دیدم که برخی تلویزیون‌ها هر شب این فیلم‌ها را پخش می‌کردند. مثلا برنامه‌ای که در تاکستان قزوین اجرا شده بود و خانمی و آقایی محکوم شده بودند و خانم را، چون شوهر داشت سنگسار کردند. سنگ اول به چشم او خورد و صورت پر خون شد. اجرای این حکم شرعی است، ولی جامعه بشری و عقول با این حکم همدلی ندارد. اگر معروف را عرف و عقول بشری بگیریم خرد جمعی به تعبیر علامه طباطبایی با این حکم موافقت نمی‌کند. استارت مجمع تشخیص مصلحت از نظر امام از همین جا زده شد. چیزی نوشته و به مجلس فرستاده شد بر این مضمون که اگر دیدید تصویب قانونی باعث مشوش شدن اذهان بشر می‌شود آن را تغییر دهید و ملاک دوسوم نمایندگان مجلس بود. گاهی امری شرعی است، ولی قبیح است و باید آن را متوقف کنید.

مفهوم‌شناسی منکر بسیار مهم است، مثلا تعدد زوجات به ویژه ازدواج در مورد افرادی که سن آنها پایین است بسیار بحث‌برانگیز است. ما واقعا نمی‌دانیم که حضرت زهرا(س) در ۹ سالگی ازدواج کرده‌اند یا نه؟! تاریخ نسبی است. امروز با وجود اینکه دستگاه‌های ضبط صوت و تصویر وجود دارد، ولی وقتی رهبری صحبت می‌کنند، مطلب بیان شده با ده صورت گوناگون تفسیر و منتشر می‌شود و هر کسی چیزی نقل می‌کند. به فرض اینکه در جوامع ۱۴۰۰ سال پیش وقتی دختر ۹ یا ۱۰ ساله ازدواج می‌کرد منکر نبود، ولی امروز منکر حساب می‌شود و این موارد ازدواج تلقی نمی‌شود و به عنوان کودک‌آزاری معرفی می‌شود. جامعه بشری ازدواج کودک زیر ۱۸ سال را سوء‌استفاده از کودکان تلقی می‌کند، چون هنوز انسان در آن سن به رشد عقلی و جسمی کافی نرسیده است.

تعدد زوجات هم همین‌طور است شرعی است، ولی قبیح است.   برخی‌ها نظر فقها را ندیده‌اند، نظر امام را نخوانده‌اند و نظر علامه طباطبایی را نمی‌دانند. ما مساله‌ای به این سنگینی را به افرادی سپرده‌ایم که وظیفه آنها چیز دیگری است. اگر چشم‌مان درد کند سراغ پزشک متخصص می‌رویم. در مسائل جزیی به دنبال پزشک خارجی هستیم. بزرگان در این موارد می‌دانند که باید به متخصص مراجعه کنند، ولی در مساله صد درصد تخصصی امر به معروف و نهی از منکر کار را به نهاد‌های غیرتخصصی واگذار می‌کنند، مانند وظیفه برخورد با حجاب که به نیروی انتظامی سپرده شد و وضع ما امروز این است. نیروی انتظامی و نظامی را نباید درگیر حفظ ارزش‌هایی کرد که وظیفه من آخوند و معلم است، نباید افسر نیروی انتظامی را درگیر ارزش‌هایی کرد که باید در خانواده‌ها رشد کند. در این صورت هزاران مساله زمین می‌ماند. آیا ائمه جمعه حاضر هستند در صورت درگیر شدن نیروی انتظامی و نظامی به این مسائل و فاصله گرفتن از شغل اصلی خود و ناامنی مرزها، فرزندان خود را به مرز‌ها بفرستند؟   

در ماجرای جمع‌آوری دیش‌های ماهواره‌ای دیدیم که از پشت بام مردم دیش را پایین می‌آوردند. قطعا این کار حرام است. اموال مردم را برده‌اید و باید پولش را بدهید امروز هم ندهید فردا باید بدهید. اگر امروز هم پرداخت کنید باید به قیمت یوم‌الادا بدهید. چرا فکر می‌کنید که شما می‌توانید در خانه خود ماهواره و اینترنت داشته باشید، ولی من نمی‌توانم؟! شما باید تشخیص بدهید که من می‌توانم ماهواره داشته باشم یا نه؟! شما از کجا می‌دانید من کانال‌های بدی را می‌بینم؟   کسانی که در جایگاه رسول‌الله و جایگاه امام صادق و امام باقر نشسته‌اند، لازم نیست هر هفته در نماز جمعه سخنرانی کنند. یک هفته مطالعه کنند، یک هفته سخنرانی کنند. متاسفانه ائمه جمعه در امور استانداری‌ها، فرمانداری‌ها و ادارات کل دخالت می‌کنند، چنین امام جمعه‌ای مگر وقت مطالعه دارد؟ آقایان می‌گویند خوب کار کرده‌ایم، اما درخت را از محصولش می‌شناسیم، پس حاصل کار‌هایی که کردید، کجاست؟ این جامعه خوب یا بد محصول کار ماست. جامعه یک خانواده است باید با هم مدارا کنیم. از نسل فرخ‌رو پارسا یا هویدا چه کسی در آموزش و پرورش یا دانشگاه مانده است؟

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها