کد خبر: 614690
|
۱۴۰۲/۰۳/۰۵ ۱۶:۱۰:۰۰
| |

بیژن مقدم، فعال سیاسی اصولگرا:

همیشه ضدیت با شورای نگهبان در اصلاح‌طلبان وجود دارد؛ الان هم تکلیف مشخصی برای انتخابات ندارند

یک فعال سیاسی اصولگرا درمورد اصلاح طلبان گفت: مدل رفتاری مشخصی را دارند. اول این‌که همیشه ضدیت با شورای نگهبان در آن‌ها وجود دارد. دوم وقتی شرایط را مناسب ندانند، استراتژی‌شان مشارکت کم خواهد بود.

همیشه ضدیت با شورای نگهبان در اصلاح‌طلبان وجود دارد؛ الان هم تکلیف مشخصی برای انتخابات ندارند
کد خبر: 614690
|
۱۴۰۲/۰۳/۰۵ ۱۶:۱۰:۰۰

پس از آنکه نگذاشتند دولت دوازدهم به وعده‌هایش عمل کند، موج سرخوردگی از کارکرد انتخابات و گردش نخبگانی درون ساختار پدیدار شد و اولین قربانی این پدیده خود مردم به عنوان پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان و سپس خود اصلاح‌طلبان بودند.

اما حتی اعتراضات ۹۶ و سر داده شدن شعارهایی حاوی گذر از اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی نیز منجر به این نشد که جبهه اصلاحات برای ترمیم پایگاه اجتماعی خود به فکر چاره‌جویی بیفتد. تاکید بر ذکر مداوم این نکته که رییس جمهور قدرت زیادی ندارد نیز موجب خشم بیشتر حامیان دیروز می‌شد و ریزش بیشتر این پایگاه اجتماعی. چرا که این پرسش و ابهام را پیش می‌آورد که مگر سران اصلاحات هنگام انتخابات به این موضوع واقف نبودند تا جلوی وعده‌های بزرگ و نشدنی بیندیشند و عقلانی به موضوع انتخابات ورود کنند؟

ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان از آن پس در ماجرای اعتراضات ۹۸ بیشتر هم شد تا کار بدانجا رسید که دیگر رای دادن و رای ندادن برای پایگاه اجتماعی جبهه، حالت علی السویه پیدا کرد، زیرا در هر دو حالت رسیدن به مطالبات ممکن نبود. این‌گونه شد که جبهه اصلاحات و اعتدال متشکل از اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو هر دو جایگاه خود را در مجلس و ریاست جمهوری از دست دادند.

از اعتراضات پاییز پارسال و هرچه به انتخابات مجلس دورازدهم نزدیک‌تر می‌شویم، به‌نظر می‌رسد اختلاف درونی ناشی از سردرگمی در جبهه اصلاحات بیشتر می‌شود. سردرگمی در انتخاب شیوه‌ی کار برای ادامه مسیری که سابقا داعیه‌اش اصلاح درون‌ساختاری‌ست بود و حالا مردد و پا در هوا! 

بیژن مقدم مدیرمسئول و سردبیر سایت «الف» فعال سیاسی اصول‌گرا در این رابطه گفت: اصلاح‌طلبان بعد از سال‌های طولانی چندان عوض نشده‌اند و هنوز رفتارهاشان را می‌شود در چند قالب کلی تعریف و تفسیر کرد.

به گزارش خبرآنلاین، بخش هایی از گفت و گوی مقدم را در ادامه می خوانید:

  • مدل رفتاری مشخصی را دارند. اول این‌که همیشه ضدیت با شورای نگهبان در آن‌ها وجود دارد. دوم وقتی شرایط را مناسب ندانند، استراتژی‌شان مشارکت کم خواهد بود. سوم برای این‌که امتیاز بیشتری از شورای نگهبان بگیرند و افراد بیشتری از خودشان تایید صلاحیت بشود به تهدید عدم مشارکت در انتخابات رو می‌آورند که اگر این جوری بشود ما اصلا شرکت نمی‌کنیم.
  • چهارم هم هرجا رای نیاوردند و موفق نشدند، چه ریاست جمهوری و چه مجلس در آن‌جا در مورد نتایج دچار تشکیک می‌شوند و نتایج و روند را با ابهامات جدی روبرو می‌کنند.
  • اما این‌که در انتخابات آینده مجلس چه می‌خواهند بکنند، قطعی نمی‌توان گفت. خودشان هم احتمالا ندانند. به این دلیل که با یک جبهه منسجم و یک‌دست روبه‌رو نیستیم و درحال حاضر یک رهبری مشخص کاریزماتیک ندارد و افراد مختلف و گروه‌های مختلفی در آن حضور دارند و هرکدام‌شان سلایق مختلفی را نمایندگی می‌کنند؛ هرچند عنوان کلی‌شان همان جبهه اصلاحات است ولی رفتارهای‌شان مشترک نیست.
  • دوره‌های قبل هم اختلافات را می‌دیدیم؛ مثل اختلاف بین اتحاد ملت و کارگزاران و جریان‌های دیگر. در این دوره هم برداشت من این است که جبهه تندتر می‌شود. خیلی افراد نیز از آن خارج شده‌اند و رفتند. جریان‌های رادیکال‌تری الآن در آن جبهه حضور دارند و به نظرم رفتارهای‌شان تندتر می‌شود.
  • اما این که در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند، مثل سابق و همان مدل‌های قبلی احتمالا تا روزهای آخر ما با شرکت و عدم شرکت و در حقیقت تهدیدهایی موجه‌ایم تا بعد از تایید صلاحیت‌ها.
  • چون تایید صلاحیت‌ها که تمام می‌شود بعد جبهه یک برآوردی می‌کنند که در رای‌های مختلف و شهرهای مختلف تا چه میزانی بالا آمدند و آیا از دل آن یک فراکسیون اکثریت یا دست کم فراکسیون اقلیت قوی درمی‌آید یا نه. حساب و کتاب‌شان این طوری است.
  • برای همین اگر از الآن از خودشان هم بپرسی تکلیف‌شان با انتخابات اسفند چیست، خودشان هم نمی‌دانند. فضای عمومی را تا دم آخر رصد می‌کنند و اگر دیدند شرایط برایشان مناسب نیست، ممکن است اعلام بکنند که شرکت نمی‌کنند.
  • هم جریان انقلاب و هم جریان اصیل اصلاحات یعنی جریانی که اصل ساختار و امام و انقلاب را قبول دارند و حالا نقدهایی هم دارند، خواهان مرزبندی‌های روشنی با جریان اپوزیسیون و ضدانقلاب هستند.
  • دو جریان رادیکال و معتدل در جبهه اصلاحات وجود دارد. بهزاد نبوی با تجربه است و معتدل. معتدل‌ها طرفدار مشارکت در انتخابات هستند و معرفی نامزد در انتخابات و عدم تحریم انتخابات برایشان اصل است اما برای برخی دیگر برعکس اصل عدم شرکت است و اصل تحریم انتخابات است مگر اینکه شرایط خلافش ثابت بشود. کناره‌گیری بهزاد نبوی نشانه‌ی تضعیف معتدل‌های جبهه اصلاحات است و رادیکال‌تر شدن این جبهه.
  • حتما تاثیر دارد و متاثر از شرایط اجتماعی شده اما جایگاه نخبه‌گرایی در این جریان کجاست؟ نباید تحت تاثیر این تلاطم‌ها قرار بگیرند. باید منطق خودشان را داشته باشند. اگر فکر می‌کنند اینگونه پایگاه رای خود را احیا می‌کنند که سخت در اشتباه هستند زیرا با توجه به آن شعار معروف، یک عده دیگر از اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی گذر کرده‌اند و از نظرشان هر دوی این‌ها مردود هستند.
  • پس این عده از اصلاح طلبان دل به چی خوش کردند؟ شمایی را که رفتار منتقدانه و در داخل کشور حضور دارید و حرف می زنید، اصلا قبول ندارند. بنابراین امید بستن به آن پایگاه، امید واهی است.
  • با این حال بعضی اصلاح‌طلبان طوری رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند که عملا فکر می‌کنند این‌گونه آن ریزشی‌های را از دست نمی‌دهند، اما آن‌ها خیلی وقت است از دست رفته‌اند و کارشان به حضور در خیابان به جای صندوق کشیده یا خارج‌نشین شده‌اند.
  • اگر بخواهند این کار را بکنند، گام دومش این است که بگویند من چی هستم. یعنی رسما باید بگویند من براندازم و این کار را برایشان مشکل می‌کند. هرچند بعضی از اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته رسما از این مرزها خارج شدند و تکلیف‌شان تقریبا روشن شده اما بعضی از این افراد که ما از آن‌ها حرف می‌زنیم به این مرزها نرسیدند و ضمن این‌که خودشان را اصلاح‌طلب می‌دانند ولی نوع نگاه‌شان با دیگران متفاوت‌تر است.
  • هنوز هم به آن مرز نرسیده‌اند که بخواهند چنین چیزی را اعلام بکنند. اما در فرایند به ظاهر دموکراتیک درون حزبی عرصه را بر جریان معتدل‌تر تنگ می‌کنند تا معتدل‌ها خارج شوند. چنانچه قبل از ماجرای اعلام کناره‌گیری آقای نبوی، در دوره‌های قبل هم افرادی مثل کرباسچی و قوچانی از مجموعه خارج شدند.
  • این رد صلاحیت و تایید صلاحیت بحث مفصلی است. نیاز به آسیب شناسی دارد. در گذشته هم چنین مسائلی وجود داشت. همه کسانی که شورای نگهبان را مورد حمله و نقد قرار می‌دادند. رفته رفته معلوم شد که آسیب‌های جدی‌ئی هم ممکن است در روند کار شورای نگهبان وجود داشته باشد که نیازمند اصلاح است.
  • در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، از نظر من عملکرد شورای نگهبان یک کارت زرد می‌گیرد. دوره قبل نکته این بود که اطلاعاتی به شورای نگهبان داده شده بود که کذب بود و بر اساس اطلاعات غلط قضاوت شد.
  • آن چیزی که مربوط به رهبری و سیاست‌های ابلاغی مربوط به انتخابات بوده است، آنجا نکات خیلی خوبی مطرح شده که می‌تواند مقدار زیادی شفافیت لازم را در تایید صلاحیت‌ها و رد صلاحیت‌ها ایجاد بکند. چنینی چیزی امکان پذیر است که ما بتوانیم روند انتخابات را به سمتی پیش ببریم که اجازه دفاع حضوری به فرد ردصلاحیت شده داده شود.
  • مخصوصا در انتخابات ریاست جمهوری که معمولا نامزدهای نهایی هفت هشت نفر بیشتر نمی‌شوند، چه اشکالی دارد شورای نگهبان در آیین نامه‌اش دعوت از نامزد رد صلاحیت شده را قبل از تصمیم نهایی درج کند تا آخرین دفاع را از زبان کاندیدا بشنود و پس از خروج او، رای‌گیری بکنند. به نظر با انجام چنین کارهایی می توان از آسیب‌های ناشی از بهانه گیری جریان های مختلف سیاسی کاست.
  • پیش‌بینی رفتار شورای نگهبان برای انتخابات پیش رو سخت است چون روند تایید صلاحیت‌ها در انتخابات مجلس متفاوت از انتخابات ریاست جمهوری است. دیگر فقط با شش عضو حقوقدان و شش فقیه سر و کار ندارید.
  • نقش نظارتی دفاتر شورای نگهیان در استان‌ها و شهرستان‌ها پررنگ‌تر می‌شود. بدیهی است که افراد دارای فساد آشکار و محکومیت آشکار یا آنان که در گزارش نهادهای چندگانه اطلاعاتی و امنیتی ازشان یاد شده، صلاحیت شان تایید نمی‌شود.
  • اما من امیدوارم شورای نگهبان سختگیری‌های بی مورد نداشته باشد که مشارکت بالا شکل بگیرد و جریان‌های مختلف داخلی در انتخابات نامزد داشته باشند و بتوانند بیایند لیست بدهند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها