جهانبخش محبینیا، نماینده پیشین مجلس:
خالصسازها بدون هزینه جا را بر صاحبان خانه تنگ میکنند؛ گرفتار یک عقده و ایدئولوژی هستند
یک نماینده پیشین مجلس گفت:خالصسازها یک نفوذیهای مکانیکی هستند که هزینه نکرده میآیند و کمکم جا را بر صاحبان خانه تنگ میکنند؛ گوش خالصسازان به قدری نسبت به این روایتها سنگین است که گرفتار یک عقده و ایدئولوژی هستند.
جهانبخش محبینیا، فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که در هفتههای گذشته شاهد اختلافات درونی جریان اصولگرایی به ویژه در طیف نزدیک به آقای قالیباف و جبهه پایداری بودیم. تحلیل شما درباره بروز این اختلافات چیست و آرایش سیاسی اردوگاه اصولگرایان در چه شرایطی قرار دارد، گفت: جزیرهای شدن سیاست در اردوگاه سیاسی کلان کشور از جمله در جریان اصولگرایان و چه اصلاحطلبان، باید به عنوان یک علائم منفی و آسیبپذیر لحاظ شود؛ زیرا در چنین مواقعی همبستگی اجتماعی – سیاسی، تدوین برنامه برای اداره کشور، قوا و نهادهای برآمده از اراده عمومی تضعیف میشود و وقتی خرده جریانات سیاسی هم به حاکمیت برسند، تمام هم و غمشان به صیانت و حفاظت شخصی در سیاستهای ملی تبدیل میشود.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی محبی نیا را در ادامه می خوانید:
- کارگزاران و فعالان سیاسی هم، کاریزما، هویت و مرجع بودن خودشان را از دست دادند، افرادی که تازه پا به سیاست میگذارند، به قدری هوس اسبسواری سریع و ناشیانه در عرصه سیاست دارند که آنچنان به حصول سیاست، حضور و زندگی در تشکیلات عادتی ندارند. این یک هشداری است که باید همه اردوگاههای سیاست آن را جدی بگیرند.
- با وضعیتی که در پیش داریم و هنوز اصلاحطلبان علائمی مبنیبر حضور در انتخابات به شکل مطمئن دریافت نکردند، طبیعتا گرمترین تنور به اصولگرایان ربط دارد و در آنجا، تفرق، انتزاع، جزیرهای انتخاب کردن و تصمیم گرفتن یکی از ویژگیهای سیاستی است که متاسفانه ناشیانه مدیریت میشود.
- همیشه نگاه قدرت به مردم و نگاه مردم به قدرت تقلیلگرایانه نبوده و نگاهشان به هم دفعی بوده است. فرهنگ سیاسی جامعه ایران هم متاسفانه آن رنگ و بوی دموکراتیک و شکلگیری بر مبنای حکمرانی درست را تجربه نکرده است.
- متاسفانه وقتی عدهای از درون خود مردم به قدرت راه پیدا میکند، سیرت و صورت جدایی در پیش میگیرند و بین مردم و آنهایی که به عنوان صاحبان قدرت از درون خود مردم بیرون آمدند، این توافقها جنبه قراردادی و عینی پیدا نکرده است.
- مراکز و دپارتمانهای علمی و سیاسی در دانشگاهها و حوزهها و چه در نهادهای فرهنگی آنچنان به زیست تقاربآمیز و نزدیکگرایانه بین ملت و قدرت نپرداختند. البته وجوهی از رسیدن به یک حال و هوای وحدتگرایانه دیده میشود که هنوز خیلی زود است.
- سکوت اصولگرایان سنتی ناشی از غم و غصه است. ناشی از یک دلخوری عمیقی است که عارض دوستان سنتی و قدیمی شده و به چشم خودشان میبینند که جانشان میرود. طبیعتا به غیر از سکوت راه دیگری ندارند و فکر میکنم نمیخواهند اوضاع را بدتر از این کنند اما افسوس آنهایی که میدانداری میکنند، از حجب و حیای بیشتری برخوردار نیستند.
- متاسفانه ما با اصول علمی زیست در تأثیرات خیلی آشنایی نداریم و تمام آن کم و کاستیهای سیاست را با توسل به شیوههای شخصی میخواهیم حل کنیم. طبیعتا با تبیین تشکیلاتی و نگاههای اخلاقمدارانه، امکان دارد که متاسفانه اخلاق در جامعه ما به شکل غیرقابل قبولی شکست دیده و امکان تبیین توسط اخلاق نباشد .
- آن دیانت و تعهدی که باید سرمشق و سرلوحه امور تشکیلاتی و زیرتشکیلاتی قرار گیرد هم متاسفانه آسیب دیده و داریم به مرحلهای از رقابتهای درونتشکیلاتی میرسیم که مبنای شکلگیری آن قدرت خشک است. قدرت خشک به دنبال خود آبروریزی و بهتان، تهمت، افترا و ستم تشکیلاتی را به همراه دارد.
- برخی از افراد که سکوت را انتخاب میکنند میخواهند دنیا و آخرتشان از دست نرود اما با این وضعیت آیندهای برای آن همبستگی اجتماعی – سیاسی و درونتشکیلاتی مقدور نیست مگر اینکه اتفاق غیرمترقبهای بیفتد که معمولا در سیاست چنین مواردی در همهجای دنیا دیده میشود.
- اینکه آقای لاریجانی و آقای روحانی بیایند و در یک مسیر و با یک پرچم حرکت کنند را احتمال نمیدهم. همچنین ورود آقای لاریجانی به مجلس آتی به عنوان یک عضوی از مجلس را هم باور نمیکنم و تصورم بر این است که این موضوع متنفی است.
- اما از اینکه طیفی از نیروهای جامعه، حالا در قالب احزاب و گرایشهای متفاوت بخواهند خانهنشین شوند و حضورشان در سیاست را مسدود کنند، بدون شک یک خسران و زیانی است که جامعه از آن متضرر خواهد شد.
- در رابطه با جریان خالصساز، خالصسازها یک نفوذیهای مکانیکی هستند که هزینه نکرده میآیند و در دارایی جامعه شریک میشوند و کمکم جا را بر صاحبان خانه تنگ میکنند. گوش خالصسازان به قدری نسبت به این روایتها سنگین است که گرفتار یک عقده و ایدئولوژی هستند و به غیر از خودشان و نوک بینیشان هیچچیز را نمیبینند. در تاریخ شیعه آنها همیشه دردسرساز بودند.
- آنها راویان شکست شیعه هستند و موفقیتهای شیعه را مصادره میکنند. در اوج معرکه، بر خلاف صلاحدید مسلمانها، جریانها و حتی ائمه بازیهای سیاسی درآوردند. در مواقعی که باید جمع را به سمت اهداف کمک، معاونت و مساعدت کنند، از منظر سیاسی سوار بر مرکب خویش خلاف جهت حرکت جمعی و خلاف مسائل مسلمین و حتی ملت ایران حرکت کردند و مصیبتهای زیادی کاشتند.
- متاسفانه در حال حاضر، بخشی از بدنه اجرایی، اداری و تکنوکرات جامعه گرفتار چنین افرادی است که شاید در یک سال ۵ موقعیت ملی را جابهجا کنند و هیچوقت از حضور در مراکز قدرت سیر نمیشوند. بهار نشده لانهشان را ترک کرده و زمستان، تابستان و پاییز هنوز فرا نرسیده در لانههایشان مخفی میشوند.
- متاسفانه این افراد قرائتهای بسیار خطرناک به نام دیانت و کلام رستگاری خلق میکنند و در چهرهسازی و استفاده از ریاکاری خیلی مهارت دارند. خیلی سخت است که این افراد و قدرتهایشان را بلااثر کرد و نفوذشان را از صحنه تصمیمسازی، تصمیمگیریها و اجرا پاک کرد.
- صادقانه عرض میکنم سکوت در مقابل آنان و دادن میدان به آنان بدون شک فرو رفتن در دل اژدهای قدرتی است که سرسازگاری با ملت، دیانت و مصالح مسلمین را ندارد و به جز پشیمانی برای نخبگان، فعالان، معلمان، استادان و قاطبه مردم چیزی در آینده نخواهیم داشت.
- به هر دلیلی با توسل به قرائتها و گفتمانهای درست، حتی با نزدیکی و قرابت نخبگانی که درجهای از ناسازگاری دارند میتوان در مقابل آنان ایستادگی کرد. البته عرض کردم این به مفهوم یکدست کردن جامعه نیست. بلکه ما با وجود داشتن زاویه دید و اختلافات معقول میتوانیم حداقل برای مدتی همسو و همآوا برای حفظ انقلاب، ایران عزیز و سرنوشت ملت ایران یک تکانی به نحوه استراتژی و تاکتیک خودمان در قبال این جریان سیاسی بدهیم.
- برای مقابله با جریان خالصساز، به تدبیر سیاسی بسیاری نیاز است، فرهنگ سیاسی را باید تقویت کرد و با سبک بسیار عاقلانه به بیان واقعیتهای جامعه پرداخت. متاسفانه این افراد حواسشان به خارج از مرزها نیست.
- با نهایت تأسف باید بگویم شاید خوابهای سنگینی برای ما دیده بودند که الان این خوابها در رقابت با طالبان و کشورهای همسایه تعبیر میشود. ما در موقعیتی نیستیم که بدون نگاه به مرز و جهان بخواهیم موتور حرکت جامعه ایران را راه بیندازیم.
- باید یک اجماع، روایت، قرائت و گفتمان بسیار ضروری و فراگیری را راه بیاندازیم تا بتوانیم از این مرحله که در داخل با چنین مشکلاتی مواجه هستیم و در خارج که متاسفانه با پدیدهها و رخدادهای نامیمونی مواجه شدیم، عبور کنیم.
- در حال حاضر هرچند مشارکت اجباری در انتخابات ترکیه را شاهد بودیم اما همین دستاویزی خواهد شد که فضای مشارکت ما را با آن خواهند سنجید. مشارکت در پاکستان و بعضی از کشورها و حتی در خاورمیانه از ما بالاتر است.
- انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران از آنِ یک طیف نیست، از آنِ همه ملت ایران است؛ ترک، بلوچ، فارس، مازنی و... همه آنان صاحب این کشور هستند و وقتی میتوانیم از این کشور حرکت زیبا، توسعه متناسب و حکمرانی محبوبی ارائه دهیم که دایره مشارکت را از این نگاههای ایدئولوژیک غیراسلامی و غیرشیعی نجات دهیم.
- ما الگوهای بسیار خوبی به نام مولا علیابنابیطالب(ع)، امام جعفر صادق(ع)، امام محمد باقر(ع)، حرکت سیاسی امامرضا (ع)، داشتیم که نمونه بسیار زیبایی از زیست در جهان سیاست است. نمیدانم چرا این افراد همه این وجوه، معادن و گنجینههای معرفتی در حوزه فلسفه سیاسی را کور کردند و با استناد به ذهنیت خودشان که سابقه آنچنانی هم قبل از انقلاب و دوران امام نداشتند، اینچنان بیمحابا میتازند.
- متاسفانه مهار تورم و رشد تولید ایراد بزرگی است که متوجه مسئولین و نهادهای اقتصادی است. تصور میکنم امسال سیاست مقدم بر سایر نهادها است. هرچند در کنار مسائل سیاسی، بهبود معیشت مردم؛ مهار تورم و تولید رشد هم بدون شک یکی از شاخصههایی است که میتواند به مساله مشارکت کمک کند.
- بعید میدانم احمدی نژاد و روحانی در انتخابات حضور داشته باشند اما میتوانند به فتح بخشی از صندلیهای مجلس اقدام کنند به شرط آنکه بخشی از نگرانیهای نظام را مرتفع کنند و شورای نگهبان هم این ظرفیت را داشته باشد که به طرفداران تفکرات آنان اجازه حضور در مجلس را بدهد که این موضوع طبیعتا در بالا رفتن مشارکت مؤثر واقع میشود.
- اگر بخواهیم تعادل منصفانه برقرار کنیم، فکر میکنم جریانات متعادلی که توجهشان به بهبود رابطه جهانی، بهبود اقتصاد و معیشت و تأمین آزادیهای مشروع سیاسی است از اقبال بیشتر مردم برخوردار باشند به ویژه که ما در حوزه اقتصاد، مسکن، اشتغال و گرانی واقعا وضعیت خوبی نداریم و جریانهای سیاسی میتوانند نقش گستردهای در این خصوص در انتخابات ایفا کنند.
دیدگاه تان را بنویسید