رئیس دفتر مرحوم مصباح یزدی: حکمرانی را عبادت میدانیم
حسین جلالی نماینده اصولگرای مجلس یازدهم گفت: اگر پذیرفتیم که دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما است، حضور در اجتماع و حکمرانی را یک عبادت میدانیم. بازگشت امام از قم به تهران در ابتدای انقلاب به معنای این بود که روحانیت باید در میدان حضور داشته باشد تا جلوی انحرافات رفتاری و اعتقادی را بگیرند و سه قوه را به روحانیت دادند.
حسین جلالی نماینده مجلس و رئیس پیشین دفتر آیتالله مصباح یزدی در واکنش به جایگاه روحانیت در جامعه گفت: تا زمانی که روحانیتی با شخصیت منزوی و گوشهگیر داشته باشید و وارد عرصه و میدان نشود و به عنوان یک موجود مقدس در معرض باشد، طبیعی است که جایگاه خودشان را نخواهند داشت اما زمانی که تصمیم بگیرند وارد میدان شوند و دستور دین را در جامعه جاری و ساری کنند، طبیعی است که واکنش در پی خواهد داشت. البته من رویکرد ورود روحانیون به میدان را مثبت میدانم و قائل به حضور روحانیت در همه عرصهها هستم.
به گزارش رویداد24، مهمترین بخش های این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
- روحانیت قبل از انقلاب جایگاهی بسیار حقیرانه و فقیرانه داشت؛ البته نه از جهت مالی. کارشان در حد قاریهای قرآن در قبرستانها بود. یعنی کاری کرده بودند که روحانیت از چشم مردم بیفتند زیرا روحانیت را مرتجع میدانستند و میگفتند اینها مانع پیشرفت علم و تمدن هستند و با اصلاحات مخالف هستند و میخواهند مردم در جاهلیت و بیسوادی باقی بمانند و همان گدایانی هستند که با لباس محترم دین ارتزاق میکنند.
- روحانیت وقتی وارد شد، توانمندی و فعالیت و دستاوردهای خودش را معرفی کرد. عدم حضور در میدان مانند قطاری است که ایستاده و کسی به آن سنگ نمیزند اما همین که حرکت میکند سنگ میخورد. طبیعی است که در حرکت، انتقاداتی درست یا نادرست متوجه آنها میشود. معتقدم جایگاه روحانیت بعد از انقلاب در جامعه و میان مردم و جوانان احیا شده و به عنوان یک قشر تاثیرگذار در مطرح هستند. روحانیت همواره در کنار مردم و با روحیه سادهزیستی زندگی کردهاند و اگر یک روحانی را ببینند که زندگی اشرافی داشته باشد یا شاهانه زندگی کند، همه آن را زیر سوال میبرند؛ که خب طبیعی هم است.
- باید ببینیم که سکولاریسم یعنی جدایی دین از سیاست را پذیرفتهایم یا نه. برخی میگفتند روحانیت بروند دینداری کنند و سیاستورزی را به ما بسپارید! خب اگر این رویکرد را پذیرفتهاند، بله روحانیت باید به گوشه مساجد بروند و حضور فعالی در حکمرانی نداشته باشند. اما اگر پذیرفتیم که دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما است، حضور در اجتماع و حکمرانی را یک عبادت میدانیم.
- وقتی انقلاب پیروز شد، امام چندروزی در تهران بودند و بعد مشرف شدند به قم. شاید معنای آن موضوع این بود که حضور روحانیت در حاکمیت و حکمرانی ضرورت ندارد، اما در همان یکسال اول دیدند وقتی این مسئله اجرا میشود، جامعه با انحرافات متعددی مواجه شد، مانند جریان بنیصدر یا ترورها و تلاش برای کودتا و انفجارها. از همین رو به نظرم از نظر اولیه خود برگشتند و اصلاح کردند که روحانیت باید حضور داشته باشد لذا امام دوباره از قم به تهران آمدند و همین بازگشت به معنای این بود که روحانیت باید در میدان حضور داشته باشد تا جلوی انحرافات رفتاری و اعتقادی را بگیرند و سه قوه را به روحانیت دادند.
- مردم با حضورشان در مناسبتها و راهپیماییها، ۲۲ بهمن و ... نشان میدهد که خودشان را از روحانیت جدا نمیدانند بنابراین ما هم باید همه در صحنه حضور داشته باشیم. اگر مردم در صحنه حضور نداشته باشند، آن روز باید فاتحه حاکمیت و نظام و انقلاب را خواند. این حاکمیت با مردم پیش رفته است. در ۸ سال جنگ حتی یک سانتیمتر از خاک کشورمان را ندادیم و توانستیم آمریکا را به انزوا بکشانیم، توانستیم اسرائیل را به ضعف و زبونی بکشانیم، توانستیم در دنیا به عنوان یک عامل اصلی اثرگذار باشیم، توانستیم قدرت را از غرب به آسیا بیاوریم، حذف دلار را کلید زدیم و مشکلات دلاری را متمرکز در خود آمریکا کردهایم.
دیدگاه تان را بنویسید