فاطمه راکعی:
تظاهر به دینداری برخی جریانات بهانهای برای کسب قدرت، نفوذ و امکانات فراوان است
فاطمه راکعی نوشت: تظاهر به دینداری برای برخی جریانات بهانهای است برای کسب قدرت، نفوذ و امکانات فراوان. از منظر اسلام، در دین اجباری نیست و باید زمینهای ایجاد کرد تا شهروندان، خود مسیر درست و حقیقت را بیابند.
فاطمه راکعی در یادداشتی با عنوان «دموکراسی و جمهوری اسلامی» در روزنامه اعتماد نوشت: قانون جدید انتخاباتی که مجلس یازدهم و دولت سیزدهم در حال نهایی کردن آنند، جمهوریت نظام را در معرض یکی از مخاطرهآمیزترین گردنههای ممکن قرار میدهد. تصمیماتی که درست در نقطه مقابل گفتمان انقلاب و امام(ره) قرار دارد و عملا زمینه دوری مردم از آوردگاههای حیاتی و سرنوشتساز را فراهم میسازد. اما گفتمان امام(ره) و انقلاب چیست که امروز دلسوزان کشور و یاران امام(ره) درخصوص فاصله گرفتن نظام حکمرانی از آن تذکار میدهند؟
برای درک گفتمان انقلاب باید به سالهای قبل از انقلاب و روز و روزگاری باز گردیم که امام(ره) در پاریس حضور داشتند. در آن ایام، امام رسما بر جمهوریت (در کنار اسلامیت) تاکید داشتند و زمانی که از ایشان درباره شکل و شمایل این جمهوری، سوال میشد، جمهوری فرانسه را به عنوان یک نمونه ایدهآل از جمهوریت مثال میزدند. در واقع از دیدگاه امام، مناسبات حکمرانی ایران پس از پیروزی انقلاب، میبایست مبتنی بر گزارههایی چون، مردمسالاری، رفاه، گردش نخبگان، آزادی رسانهها، فعالیتهای حزبی و مدنی و... شکل بگیرد. این اظهارات تنها مختص به دوره حضور امام در پاریس نبود، امام(ره) پس از حضور در ایران هم در برابر همه افراد و جریاناتی که تلاش میکردند جمهوریت را تضعیف ساخته و تز حکومت اسلامی را مطرح کنند ایستاد و از جمهوری اسلامی دفاع کرد. اینگونه شد که مردم به گفتمان امام اعتماد کرده و رای« آری» به جمهوری اسلامی دادند.
امام تاکید داشتند که خواسته و رای مردم باید در راس امور قرار بگیرد و هیچ نهاد و ساختاری حق ندارد مردم را تحقق اراده شان محروم سازد. گفتوگوهای امام با اعضای مجلس خبرگان و تاکید بر اصل بودن مطالبات و خواستههای مردم، نمونهای از دیدگاههای ایشان در حوزه مردمسالاری است. امام(ره) در نوفل لوشاتو، رسما اعلام میکنند، اسلام و جمهوری اسلامی هیچ مغایرتی با دموکراسی ندارد و در آینده هم نباید داشته باشد. از منظر ایشان هر زمان که این فاصله میان جمهوری اسلامی و آزادی و دموکراسی ایجاد شود، به این معناست که انحرافی در ساختار حکمرانی رخ داده و باید اصلاح شود. این گفتمان هم برآمده از محتوای بلند تشیع و درسهایی بود که پیامبر اسلام و ائمه برای بشریت به جای گذاشته بودند.
پس از درگذشت امام(ره) اما جریاناتی که به دنبال تضعیف جمهوریت بودند، تلاش کردند منویات خود را عملی ساخته و رای و خواسته مردم را در حاشیه قرار دهند. این افراد و گروهها که در گذشته حتی امام(ره) را به خاطر آرای فلسفی و عرفانی که داشتند تکفیر کرده بودند، با درگذشت ایشان، فضا پیدا کردند تا از تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی صحبت کنند. در نقطه مقابل اما یاران امام(ره) هم تلاش میکردند تا گفتمان امام را در فضای عمومی جامعه زنده نگه دارند و با تحقق مردمسالاری دینی و تاکید بر عدالت، آزادی و توسعه، زمینه تحقق مطالبات مردم را فراهم سازند.
جریان متحجر و ضد جمهوری، میدانستند تا زمانی که گفتمان اصلاحات در صحنه باشد و بتواند افکار عمومی را به سمت خود جلب کند، نمیتوانند به خواستههای خود برسند. بنابراین با ردصلاحیتهای گسترده و پروندهسازی برای اصلاحطلبان بهزعم خود تلاش کردند جریان اصلاحات و گفتمان امام را به حاشیه برانند. طی سالهای اخیر این جریان مخالف جمهوریت، کاملا واضح به میدان آمده و به بیت امام(ره)، یاران امام و گفتمان امام حملات دامنهداری را ترتیب میدهد. تاسفآور اینکه هر چند این جریانات در ظاهر از اسلام دم میزنند، اما در واقع اعتقادی با دین و ایمان و معنویت ندارند. ذات دین و معنویت؛ آزادی، عدالت و مردمداری است. همانگونه که امام علی(ع) میگویند: «آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.» یا «از دری که فقر وارد شود، ایمان از در دیگر خارج میشود.»
اما تظاهر به دینداری برای برخی جریانات بهانهای است برای کسب قدرت، نفوذ و امکانات فراوان. از منظر اسلام، در دین اجباری نیست و باید زمینهای ایجاد کرد تا شهروندان، خود مسیر درست و حقیقت را بیابند. اساسا ادیان و پیامبران مبعوث شدهاند تا انسان، طعم آزادی، رفاه و پیشرفت را بچشد. اما متاسفانه گفتمان امام(ره) که مبتنی بر مردم داری، پیشرفت و توسعه بود کنار گذاشته شده است. جریاناتی امروز سکان هدایت ساختارهای اجرایی، تقنینی و مدیریتی کشور را به دست گرفتهاند که هیچ نسبتی با گفتمان امام (ره) و انقلاب ندارند.
امام به دنبال این بودند تا زمینه آزادی (آزادی رسانه، آزادی احزاب، تشکلها، فعالیتهای مدنی و...)، عدالت، توسعه، رفاه و... در کشور فراهم شود تا مردم بهره مند از یک زندگی امن و مطمئن باشند. به نظرم دیگر وقت آن رسیده که ساختار حکمرانی کشور نگاهی از درون به خود بیفکند و ببیند چه نسبتی میان مردمسالاری و سیاستگذاریهای امروز کشور برقرار است؟ آیا به وعدههای سالهای قبل عمل شده یا اینکه فشار بر یکایک ایرانیان بیشتر شده است؟
دیدگاه تان را بنویسید