کد خبر: 620877
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۲ ۱۸:۳۰:۱۸
| |

محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران:

مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم به 60 درصد می‌رسد/ تا شکم مردم سیر نشود حرفی برای آزادی نمی‌فهمند

محمد عطریانفر معتقد است مشارکت مردم در انتخابات به مرز ۵۰ – 60 درصد می‌رسد.

مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم به 60 درصد می‌رسد/ تا شکم مردم سیر نشود حرفی برای آزادی نمی‌فهمند
کد خبر: 620877
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۲ ۱۸:۳۰:۱۸

محمد عطریانفر پیش‌بینی می‌کند مشارکت در انتخابات پیش‌رو مجلس به 60 درصد برسد.

به گزارش فارس، مهم‌ترین بخش‌های گفتگوی محمد عطریانفر را در ادامه می‌خوانید:

  •  واقعیتش این است که احزاب اصلاح‌طلب چندان فعالیتی ندارند، با توجه به شرایط عمومی کشور و رویکردی که نظام سیاسی در حق احزاب اصلاح طلب دارد متاسفانه، خیلی از این ها امیدی به یک نشاط سیاسی ندارند. 
  • احزاب در فرآیند سیاست ایران مشابه یک چرخش‌گاه‌ها و گرداب‌هایی هستند که در کنار جریان و مسیل اصلی قرار دارند. 
  • در واقع می‌خواهم این را تاکید کنم که بارها پیش می‌آید در بزنگاه‌هایی مسئولان توقعات خودشان را از احزاب مطرح می‌کنند، مثلا می‌گویند چرا در فلان غائله ملی و سراسری شما موضع نشان نمی‌دهید؟ چرا در برابر فلان اقدام خارجی از خودتان یک رفتار متناسب با همراهی با نظام نشان نمی‌دهید؟
  • وقتی سخن از اختیارات و مسئولیت می‌کنیم و این که ما می‌گوییم نظام سیاسی را به عنوان یک چتر همپوشان به رسمیت می‌شناسیم و احزاب و ذیلش معرفی می‌کنیم این‌ها در عین حال که به لحاظ نظام استقرار، یک نظام از بالا به پایین، ولی در قبال مناسبت‌های فی مابین تعهد متقابل دارند.
  • یک نهاد فوقانی داریم به نام نظام و یک نظام تحتانی داریم که اینها می‌خواهند مولفه‌ها و ابزار ساماندهی پاسخگوی به مطالبات مردمی که نظام متعهد در برابر آن‌هاست را سر و سامان بدهیم. وقتی یک طرف نقض عهد می‌کند به تعبیر آن شعری که «بشکست همه عهدها» وقتی شما نقض می‌کنید، دیگری هم نقض می‌کند.
  • به نظر بنده حتی جنس خطاها و جنس عدم ایفای تعهد احزاب و حاکمیت از یک جنس نیست. از باب فهم موضوع عرض می‌کنم، تقریر به ذهن این است که نسبت یک پدر فهیمِ دانای با خردی است که تعهدات پدری خودش را چندان پایبند نیست نسبت به فرزندی که انسان کم خردی است، حیطه دانشش اندک است و شیطنت‌های فرزندی خودش را هم دارد. این خطاست، آن هم خطاست ولی از یک سنخ نیست. 
  • ما باید بتوانیم یک باوری را در کشور حاکم کنیم که نهادهای حل مشکل، نهاد‌های مرجعیت، نهادهایی که نقش میزان دارند از چسبندگی و وابستگی به هر نظریه متفاوتی که محدود کننده باشد، باز بداریم. 
  • آن‌ها باید مسئولیتشان را صیانت از این امر میزان در عدالت بدانند. از این جهت اگر روی این تاکید کنیم هیچ گاه روح امید در میان مردم از بین نخواهد رفت حتی در بدترین شرایط.
  • پس عمده ترین و مهم‌ترین تکلیف ما صیانت از نظام است. نمی‌توانیم خیلی قاعده همه یا هیچ را به رسمیت بشناسیم. مثل بسیاری از گروه‌های رادیکال هستند که می‌گویند اگر برای من نجوشه سر سگ توش بجوشد. این خیلی خطرناک است. ما حتماً باید قائل به تدریج در امر سیاست و سیاست ورزی باشیم.
  • دست بر قضا یکی دو سه هفته پیش برادر محسن رضایی را در جای دیدیم. به من گفت که چرا صحبت نمی‌کنی و کمتر صحبت می‌کنی؟ گفتم بس است دیگر نوبت شماست. ما رفاقت قبل از انقلاب با هم داریم کار مشترک سیاسی نظامی داشته‌ایم. به ایشان گفتم آقا محسن خواهش می‌کنم دیگر صحبت نکن چون بیش از این حرف بزنی خراب می‌کنی. حالا بنده خدا که خیلی مدعی است ولی کاری نداریم. گفت شما خراب کردید و دادید دست ما و ما بهتر از این نمی‌توانیم کاری بکنیم. این‌ها خیلی بد و خطرناک است.
  • ما الان یک نفر نماینده‌ای که سخنگوی جریان اصلاح طلبی باشد که یک روزی ۷۰ درصد رای در کشور داشته است، نداریم.
  • کار ما یک جاهایی خراب شده است که حرف‌های بسیار بزرگ‌تر باید بزنیم که اول مردم را از این حالت انفعال یا روحیه براندازی خارج شان کنیم و بگوییم این نظام استعداد خدمت به شما را همچنان دارد و سابقه‌اش هم بر این کار دلالت می‌کند، ضعف هم داشته است. 
  •  آقای روحانی ۴ سال اولش قابل دفاع است. چهار سال دوم هم ناشی از عوارض پیرامونی بوده است.
  • وقتی دولت از موضع اینکه این مردم آسیب دیده‌اند و باید زندگی و معیشتشان را درست کند، این عدم امنیت اجتماعی شان را مرتفع کند، اینقدر با خشونت با جامعه صحبت نکنند مردم حس می‌کنند که این نظام بالاخره قصدش خدمت به ما هست. این در آن‌ها احیا می‌شود.
  • مشارکت در انتخابات روی مرز ۵۰ – ۶۰ درصد می‌رود. تجربه گذشته نشان داده است. 
  • این را بپذیریم که اساسا امر حکومت یک امر عرفی است. این امر عرفی تجارب زیادی در دنیا داشته است.
  •  من فکر می‌کنم اصلاحات اساساً اگر گفتمانی برای مردم داشته باشد اول بحث توسعه زندگی فردی و اجتماعی شان است و دوم دست برداشتن از بلندپروازی‌های بیخود است. الان اگر ما خیلی حرف‌های سیاسی بلند بزنیم، جامعه نمی‌پذیرد و می‌گوید اول این مسئله مرا حل کن، بچه من خانه ندارد، مسکن ندارد، شغل ندارد.
  •  آقای خاتمی در سال ۱۳۸۰ به مرحوم آقای هاشمی گفته بود من از اول باید همان روند شما را ادامه می‌دادم، ببینید تا شکم مردم سیر نشود حرفی برای آزادی نمی‌فهمند.
  • اولا سیاستی که در گذشته بر کشور تحمیل شد، سیاست غلطی بود که شورای محترم نگهبان به خطا تحت تاثیر فشارهای امنیتی علیه آقای هاشمی به کار برد و اگرچه من خودم خیلی علاقه نداشتم آقای هاشمی رقیب انتخاباتی در سال ۹۲ باشد.
  • ببینید مصیبت ما یکی دوتا نیست. به ضربه تاییدیه‌های جعلی که نمیتوانیم یک کسی را رجل ملی بکنیم. خدمت شما عرض کنم مگر آقای روحانی نماد اندیشه اصلاح طلبی بوده است! ما در یک شرایط اضطراری بودیم.
  • ما اصلا به آقای لاریجانی نگاه نمی‌کنیم. واقعیت را عرض می‌کنم ولی خیلی علاقه مندیم گفت‌و‌گو کنیم. من با ایشان رفیق دانشگاهی هستم.
  •  رقابت‌های سال 1402اگر از جنس رقابت‌های فیک سال ۹۲ باشد، ما دردی از مردم نمی‌توانیم دوا کنیم.
  • می‌گویم عقلای اصولگرا با همبستگی تمام میدان رقابت پیدا کنند و اینطرف هم اجازه بدهند متناسب با همان عناصری که سرشان به تنشان می‌ارزد، بیایند و با هم رقابت کنند و آدم برای مجلس معرفی کنند.
  • حزب باید در یک رابطه حق و تکلیف متقابل با نظام ارتباط برقرار کند و رسیدیم به اینکه برای این رقابت منطقی نهادهای حل مشکل و حل منازعه و نهادهای مرجع باید بی‌طرفی کامل اعمال کنند، در حرف نباید باشند و در عمل خودشان را نشان دهند.
  • دستگاه قضایی، تریبون‌های نماز جمعه یادتان هست در این تریبون‌های نماز جمعه به نفع کدام گروه‌ها کار کردند. این‌ها برای کشور خطرناک است.

 

  •  15 نفری که برای دوره جدید در جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده‌اند، از نظر بنده یک شورای منطقی و مناسب برای پیش‌برد اهداف جبهه اصلاحات را تشکیل می‌دهند و قرار بر این است که اینها بنشیند و روی موضوع انتخابات بیندیشند و همین دغدغه‌هایی که داریم را تعقیب کنند و دنبال کنند.
  • مناسب ترین فرد برای آنجا خود آقای بهزاد نبوی است. آقای بهزاد نبوی انصافا آدمی است که کار جبهه‌ای خوب بلد است. من را بگذارند من به سمت خودم میکشم اما آن آدم اینگونه نیست. هم تجربه دارد، هم کتک روزگار را خورده است، هم سرد و گرم دنیا را چشیده است، منافع ملی را میفهمد، زیرآب نظام را نمی‌زند. یک ویژگی‌های اینچینی دارد. این آدم خیلی آدم ارزشمندی است. 
  • خود آقای خاتمی علاقه ندارد که در جزئیات در گیرش کنند. می‌گویند شما کارتان را بکنید و عاقلانه رفتار کنید.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها