جواد امام، فعال سیاسی اصلاحطلب:
مادامی که مردم را برای تعیین سرنوشت خودشان مشارکت ندهیم، چیزی به نام جمهوری وجود ندارد
مادامی که به مردم برنگردیم، حقوق مردم را محترم نشماریم و مردم را برای تعیین سرنوشت خودشان مشارکت ندهیم، چیزی به نام جمهوری وجود ندارد و در انتخاباتی که حق انتخاب شدن را از افراد سلب کند، حق انتخاب کردن معنا ندارد.
جبهه اصلاحات پس از کنارهگیری بهزاد نبوی از ریاست، دوره جدید فعالیت خود را با ریاست آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت، از سر گرفته است. با توجه به نتایج به دست آمده در دو انتخابات گذشته مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، افزایش نارضایتی عمومی نسبت به عملکرد اقتصادی دولت، حوادث پس از مرگ مهسا امینی، احتمال قهر بخشی از مردم از صندوق های رای و..... اهمیت فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو بیش از گذشته مورد توجه جریانات سیاسی و احزاب قرار گرفته است.
به همین منظور با جواد امام دبیرکل جبهه ایثارگران که اخیرا به عنوان سخنگوی جبهه اصلاحات هم انتخاب شده است به گفتوگو نشستیم.
به گزارش ایلنا بخش هایی از گفت و گوی جواد امام را در ادامه می خوانید:
- در یکسال اخیر، موضوعی که شما به آن اشاره کردید، موضوع آقای خاتمی نیست. اما چیزی که امروز، جامعه ما را تهدید میکند، عدم عقلانیت است. عقلانیت گم شده است. اگر این عقلانیت حاکم بود، ما شاهد چنین فضایی در کشور نبودیم.
- آن چیزی که مسلم است، فکر میکنم صدای نقد و اعتراض در جامعه شنیده نمیشود و برخی مسیر یکطرفهای را انتخاب کردهاند بدون اینکه به خاستگاه مردم توجه شود.
- مهمترین سندی که بین حکومت و مردم، پیشروی ما قرار دارد، قانون اساسی است. امروز آن چیزی که ما شاهد آن هستیم، نسبت چندانی با قانون اساسی ندارد. به ویژه آن جاهایی که حقی برای مردم قائل شده و باید حقوق شهروندی رعایت شود، امروز تا حدود زیادی نادیده گرفته شده است.
- دختر آقای شمخانی خودشان علاقهمند بودند و اصرار داشتند تا خطبه عقدشان توسط آقای خاتمی جاری شود. آقای شمخانی هم از ایشان درخواست کرده بودند تا به مراسمشان رفته و در آنجا خطبه عقد جاری شود. اما متأسفانه قبل از آن اطلاع داده بودند که به صلاح نیست و ماشینی که فرستاده بودند و قرار بود تا ایشان را از منزل به سمت مجلس عقد دختر آقای شمخانی ببرد نیز نروند. این موضوع قبلا هم در شبکههای خبری و فضای مجازی مورد سوال بود و مطرح شده بود که این موضوع حقیقت دارد و ممانعت صورت گرفته و ایشان هم تشریف نبردند.
- به لحاظ سیاسی در بنبستی قرار گرفتیم و متأسفانه این بنبست به بقیه جاها هم سایه انداخته است. ما به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاست خارجی هم مشکل داریم.
- یعنی اینطور نیست که فکر کنیم فقط سیاست داخلی ما را دربرمیگیرد که البته این موضوع مقدم بر همه این موضوعات است و فکر میکنم ما اول باید در سیاست داخلیمان تجدیدنظر کنیم.
- قطعا همینطور است. آن چیزی که ما امروز شاهد آن هستیم، بیتوجهی به جایگاه مردم است. در کشور ما که اسم جمهوری دارد، برخی هیچ احترام و جایگاهی برای آن قائل نیستند. حق تعیین سرنوشت حقی نیست که جمهوری اسلامی یا اسلام به مردم داده باشد؛ این حقی است که خدا به بنده خود داده است، نه به بنده مسلمان.
- برای کل بندگان خود این حق را قائل شده، اسلام این حق را محترم شمرده و در قانون اساسی مورد تأکید واقع شده است. اما امروز، چیزی که ما میبینیم این است که، این حق را از مردم سلب کردند و آن نهادهایی که امروز باید توسط مردم، انتخاب شوند، اولویتشان باید توجه به خاستگاه مردم و اکثریت جامعه باشد نه اراده حاکمیت.
- یعنی مهمترین جایگاهی که فکر میکنیم با انتخاب مردم شکل گرفته مجلس است. امروز مجلس نمیتواند از حقوق طبیعی خود دفاع کند و قانونگذار نیست. خبرها را خواندم که سران قوا برای برگرداندن ساعات اداری تصمیم گرفتند. سران قوا چه کاره هستند که این ساعات را برگردانند؟ شما آمدید آن را تبدیل به قانون کردید اگر اشتباه بود، آن را برگردانید.
- سران قوا که نمیتوانند قانون را تغییر دهند و ملغی کنند. امروز ما شاهد این هستیم که در کنار مجلس به موازات آن، در سران قوا، شورای هماهنگی اقتصادی سه قوه، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و مواردی از این دست قانونگذاری میکنند. حتی خود خبرگان قانون اساسی هم نمیتواند در آن نقش داشته باشد، اما یکطرفه تصمیم میگیرند و هیچ کسی نمیتواند به این تصمیمات اعتراض کند.
- اخیرا خوشبختانه شاهد رگههایی از شجاعت و استقلال بودیم که یکی از قضات دیوان عالی کشور یکی از قوانین را نفی کرد و گفت این قوانین مغایر قانون اساسی و حقوق ملت است. مگر شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند برخلاف قانون و مصالح مردم تصمیم بگیرد و هیچکس هم نتواند به آن اعتراض کند.
- شما یک مجمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت دارید که قرار بود بنا به مصالح جامعه و مردم تصمیمگیری کند. مردم بر احکام اسلام اولویت دارند، این مردم هستند که حکومت را تشکیل میدهند و هرآنچه اکثریت مردم درخواست دارند، میتوانند براساس قانوناساسی، حتی اگر برخلاف مصالح مردم بود، برای حفظ حقوق مردم تصمیم گرفته و قانونش را تصویب کنند.
- امام به صراحت گفت ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام باید نصف به علاوه یک مجلس باشد. اما برخی اصرار کردند و با اختلافاتی که در زمان امام مطرح بود در نهایت دو سوم شد. بنا بر این بود که مجمع تشخیص مصلحت براساس اراده مردم باشد.
- امروز مجمع تشخیص مصلحت ما براساس اراده قدرت است. دولت باید مجری قانون باشد. مادامی که به مردم برنگردیم، حقوق مردم را محترم نشماریم و مردم را برای تعیین سرنوشت خودشان مشارکت ندهیم، چیزی به نام جمهوری وجود ندارد و در انتخاباتی که حق انتخاب شدن را از افراد سلب کند، حق انتخاب کردن معنا ندارد.
- آن نگاه و نظراتی که آقای مصباح دارد، پیش روی ما است. امام به صراحت گفت میزان رأی ملت است. حتی اگر در جایی مردم جمهوری اسلامی را نخواستند، اراده مردم باید حاکم باشد. موضوعی که به رأی گذاشته شد، جمهوری اسلامی بود نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش و این واقعیت است. اما نگاه ما، به دستهبندی شهروندان معطوف شد. اگر قانون در این کشور حاکم شود و فصلالخطاب قرار بگیرد، معلوم است که اگر بخواهیم عملکرد آقایان را با ابزار قانون بسنجیم در بسیاری موارد نسبتی با حقوق مردم پیدا نمیکنند.
- خروجی این شده است که جمهوریت کمرنگ شده و چهره اسلام را بین نسل امروز به شکلی ساختیم که نمیخواهم بگویم دینستیز، حداقل دینگریز شدهاند. فضای جامعه ما دستپخت همین تفکر و نگاه است.
- قطعا جبهه اصلاحات، ادامه مسیر گذشته را اما با تحولات روز و نیازهای مردم دنبال میکند. ما یک شخصیت ارزشمند در جبهه اصلاحات به نام آقای بهزاد نبوی را داشتیم که در این کشور ۶۰ سال کار سیاسی و مبارزاتی کرده است.
- کسی که برای انحلال و براندازی رژیم شاه زندان میرود، کسی که برای شکلگیری جمهوری اسلامی، تحول و انقلاب همه سرمایه زندگی خود را گذاشته است. روزی هم که میبیند مسیر امروز باید اصلاح شود، پرچم اصلاحات را به دست میگیرد. اما امروز، هزینهای که بهزاد نبوی میدهد، هزینه براندازی است.
- به خاطر نوع تفکری که در مقابل مردم قرار گرفته است. به خاطر اینکه، آن چیزی که ما از آن دم زدیم، امروز از آن فاصله گرفتیم و مردم ما را به چشم دروغگو میبینند. چرایی ماجرا اینجاست که جامعه ما هنوز چنین سرمایه بزرگ و ارزشمندی را نشناخته است.
- قطعا آقای مهندس نبوی برای جبهه اصلاحات آورده داشته است و ما امروز متأسف هستیم که آقای نبوی به خاطر وضعیت سنی و جسمی نمیتواند آنطور که باید و شاید برای جبهه توان بگذارند. اما سرمایه فکری، تجربه و ایثاری که ایشان از خودشان نشان دادند یکی از سرمایههای بزرگ بوده و امروز هم در جبهه اصلاحات حاضر هستند.
- امروز خانم آذر منصوری به عنوان یک چهره زن شناختهشده و سیاسی هزینه داده، مورد اقبال اکثریت جبهه قرار گرفته است. این اتفاق، اقدام و انتخاب جبهه اصلاحات متناسب با شرایط امروز است. یعنی آن مسیری که آقای خاتمی گفتند که اصلاحطلبی به صخره سخت برخورد کرده، حاکمیت باید پاسخش را بدهد.
- چیزی که به عنوان وظیفه ما است این است که سعی میکنیم این مسیر را بدون تمنای ورود به قدرت دنبال کنیم و اینجاست که باید به جامعه برگردیم و ببینیم خواستههای جامعه چیست. آنجایی که باید اصلاح صورت بگیرد، درون ما نیست بلکه درون حکومت است. باید در کارگزاران و رویههای غلط آنان تجدیدنظر صورت بگیرد.
- امروز باید با صدای بلندتر از حقوق مردم دفاع کنیم. آنجایی که باید به این سرمایه بزرگ و ارزشمند و خلقت خدا که زن است، توجه کنیم. زن حتما در جامعه ما جایگاه و ارزش خودش را دارد، نه اینکه بخواهیم مقایسه کنیم. چون مقایسه زن و مرد غلط است.
- زن شخصیت و موجودی است که تواناییهایی دارد که شاید اصلا در مرد وجود نداشته باشد. مقام زن برای ما ارزشمند و تکلیف جایگاه او هم در میان مردم روشن است. امروز، زنان پیشگام حرکتهای اصلاحی شدهاند و آنها از آقایان جلو زدهاند و توانستند جواب بهتری بگیرند.
- اولا از نظر من، خانم منصوری پرونده ندارد. زیرا خانم منصوری هیچگونه اقدامی که خلاف مسائل عمومی و امنیت باشد نداشته است. ما بعد از ۴۴ سال که از انقلاب گذشته هنوز هیچ شخصی را به عنوان اینکه اتهامی سیاسی داشته باشد یا جرم سیاسی مرتکب شده باشد، محاکمه نکردیم.
- اگر اتهامی از نظر حاکمیت به خانم منصوری وارد باشد، اتهام سیاسی است و از نظر حاکمیت اتهام سیاسی مانع فعالیت نمیشود. شما فعالیت سیاسی را به اتهام امنیتی از حقوق اجتماعی محروم میکنید.
- از طرفی خانم منصوری به لحاظ سوابق، فعالیتها و تأثیرگذاری نسبت به سایر خانمها، چهره برجستهای است که ما نمیتوانیم منکر این موضوع شویم. همه خانمها این شایستگی را دارند. اتفاقا در این موضوع، خود خانمها هم نسبت به انتخاب خانم منصوری اجماع داشتند و اینطور نبود که خانم منصوری فرصتها را از دیگران سلب کرده باشد و اجازه نداده باشد.
- نکته دیگر آنکه، جریان اصلاحات به این شکل نبود که امروز به جایگاه زن توجه کند. قطعا، قبلا هم این مساله مورد توجه بوده و قبل از آن، خانم منصوری عضو هیأترئیسه و سخنگوی جبهه اصلاحات بود، دبیرکل یکی از اثرگذارترین احزاب سیاسی کشور است و اینطور نیست که امروز به ایشان برسیم. اما با توجه به سوابق و گذشته و تأثیرگذاری شخصیتی مثل آقای مهندس نبوی که مورد احترام و قبول همه و از جمله خانم منصوری بود، او مقدم بوده است.
- خانم منصوری هم در انتخاب مهندس نبوی نقش داشتند و امروز از فرصتی که آقای نبوی ایجاد کردند و حتما نظر آقای خاتمی، خواسته جامعه و مطالبات امروز در آن موثر است، ما به سمت انتخاب خانم منصوری جلو رفتیم و یک گام رو به جلو برداشتیم و فکر میکنم مورد اقبال جامعه هم قرار گرفته است. ولی اینطور نبوده که به یکباره بعد از شعار «زن، زندگی، آزادی» متوجه نقش زنان شده باشیم.
- ما تلاشمان را کردیم و اتفاقا روند نشان میدهد که شخصیتهایی مثل خانم منصوری از جنس زنان، فرصت برایشان فراهم بوده است. امروز به یکباره با چهره گمنامی که رهبر جبهه اصلاحات شود، مواجه نشدیم. در حال حاضر ما تعداد قابلتوجهی از زنان را داریم که دبیرکل احزاب هستند.
- علیالقاعده نمیتوانیم همزمان ۵۰ زن را بیاوریم و به عنوان رئیس جبهه اصلاحات معرفی کنیم. نقش زنان جدی بوده و جدی هم گرفته شده است. خودشان با توجه به پتانسیل و تواناییهایی که داشتند، توانستند این نقش را به درستی به تصویر بکشند و اگر ما این نقش را نادیده گرفته بودیم و بیتوجهی نشان میدادیم، متهم بودیم. اما از این جهت ما وظیفهمان را انجام دادیم و جای تشکر ندارد. اینکه به یکباره بخواهیم امروز به جایگاه زنان بپردازیم، خیر اینطور نیست.
- ما قطعا نیازمند تعامل و رایزنی با حاکمیت و نهادهای حکومتی هستیم. ما قهر نکردیم. اما ما را حذف و کنار زدند. همانطور که مردم را حذف کردند. برخی میگویند اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کردند، اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نکردند. اتفاقا یکی از مسیرهایی که برای احقاق حقوق مردم و اصلاح این روند، میتواند موثر باشد صندوق رأی است.
- ولی در زمانی که ما کاندیدایی نداریم و به ما اجازه شرکت نمیدهند؛ در جمهوری اسلامی که احزاب اصلا جایگاهی ندارند، چه تصمیمی بگیریم؟ ما امروز رویههای غلط را شاهد هستیم که با طرح اخیر مجلس که آن را تبدیل به قانون میکنند، در اینجا یک فریبی وجود دارد که پوئن مثبتی نیست. آن طرح هم برگزاری انتخابات تناسبی و به صورت آزمایشی در تهران است. برگزاری انتخابات تناسبی بین لیستها! کجای دنیا انتخابات بین لیست است؟ انتخاب تناسبی بین احزاب است اما نمیخواهیم جایگاه احزاب را تعریف کنیم و به آنها حق بدهیم.
- ما زمانی میتوانیم در انتخابات مشارکت داشته باشیم که کاندیدای ما به صورت آزاد، برابر و براساس قانون بتواند در معرض رأی قرار بگیرد. نه اینکه برای ما کاندیدا انتخاب کنند. بعضی از اشخاص و احزاب برای ما کاندیدای انتخابات تدارک ببینند و با آنها لابی کنند و به اسم اصلاحطلب تنور انتخابات را داغ کنند. البته این انتقاد به اصلاحطلبان وارد است و به خود من هزار انتقاد برمیگردد.
- اما مردم شاید به اسم اصلاحطلبان انتقاد داشته باشند اما از اصلاحات عبور نکردند. امروز مردم از صندوق رأی روی برگرداندند. این روند به اصلاحطلبان برنمیگردد؛ به جریان حاکم و نهادهایی که قدرت را در اختیار دارند، برمیگردد. شورای نگهبان میگوید مشارکت حداکثری به من چه ربطی دارد؟ مشارکت اصلا برای من مهم نیست. من وظیفه دیگری دارم در حالی که باید گفت اصلا این چیزی که شما میگویید وظیفه شما نیست.
- من برای این حاکمیت دلم میسوزد که آن را به این روز رساندیم. امروز بچههای ایثارگر ما در معیشت خودشان ماندند. اگر دست به اقدام و اعتراض نمیزنند، چون دلشان میسوزد. آنها بیشتر از کسانی که کف خیابان هستند، اذیت میشوند و اگر به کف خیابان نمیآیند به دلیل این نیست که نقد و اعتراض ندارند و موافق وضعیت امروز هستند، خیر دارند وضعیت را میبینند، آب میشوند و اذیت میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید