حتی مستند قرائتی هم سانسور شد؛ چگونه «شیخ شوخ کاشی» شد «شرح شیخ کاشان»؟!
کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» گفت: حتی در یکی از سکانسها که دارم از خوابیدنشان فیلم میگیرم، به دوربین میگویند، «گربه هم میخوابد، از خوابیدن من چرا باید فیلم بگیری!؟»
صادق داوریفر کارگردان مستند «شرح شیخ کاشان» به بهانه پخش تلویزیونی این مستند همزمان با برگزاری آئین بزرگداشت قرائتی در سازمان صداوسیما، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مستند توضیح داد: من مستند «شیخ شوخ کاشی» را در سال ۹۱ ساختهام و حالا در سال ۱۴۰۲ نسخهای از آن با نام «شرح شیخ کاشان» از تلویزیون پخش شده است که نسخه کاملی نیست.
به گزارش عصرایران، مهمترین بخشهای گفتگوی صادق داوریفر را در ادامه میخوانید:
- بعد از اولین نمایش این مستند در جشنواره فجر، عدهای از اطرافیان حاجآقای قرائتی با ایشان تماس گرفتند و گفتند این اثر در شأن شما نیست. آن هم در حالی که من رضایت کتبی از حاجآقا بابت نسخه نهایی داشتم و ایشان در محفل خصوصی فیلم را دیده و با دستخط خودشان بابت مستند تشکر کردند. حتی اسم فیلم هم در این دستخط ذکر شده است.
- بعد از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر بهواسطه همان واکنش اطرافیان، شخص حاجآقای قرائتی با من تماس گرفتند و گفتند نمیخواهم فیلم را پخش کنید. سراغ داماد ایشان رفتم که کمک بسیار زیادی به ساخت این فیلم کرده بود و به پیشنهاد او سراغ یک حکم رفتیم که حاجآقا هم او را قبول داشت.
- به پیشنهاد او یکی دو پلان را جابهجا کردیم و مجدد برای بازبینی آن را به منزل حاجآقا ارسال کردیم. مجدد بابت این نسخه دوم هم دستخط رضایت گرفتم. به دلیل گزارش نامناسب اطرافیان اما مجدد با حاشیههایی مواجه شدیم.
- کار به جایی رسید که روزی یک تماس از طرف فردی داشتم که با ادبیات تهدیدآمیز خواست که فیلم دیگر در هیچ کجا پخش نشود و ما هم عطای آن را به لقایش بخشید و فیلم به محاق توقیف رفت! البته اکران فیلم در فجر واکنشهایی خیلی خوبی گرفته بود.
- بازهم فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کردهایم در مقام دفاع عمل کنیم؟
- بهواسطه آنکه جریانی در فضای مجازی به دنبال تخریب آقای قرائتی بودند، دوستان ما در مقام دفاع تصمیم به پخش این مستند گرفتند. هم تأکید کردم در آن مقطع پخش نکنند و هم گفتم مطمئنم که شما نسخه کامل را از تلویزیون پخش نمیکنید! همان هم شد، با حذف چند صحنه فیلم روی آنتن رفت. حتی پیامک آن مدیر را هنوز دارم که از من عذرخواهی کرد و گفت تو راست میگفتی!
- اتفاق بدتر این بود که بعد از این پخش، به تواتر فیلم را از شبکههای مختلف پخش کردند و واقعاً این کار هم اشتباه بود. در همین یک هفته گذشته چندین نفر بابت دیدن این مستند از شبکههای مختلف به من پیامک زدهاند!
- در همان جلسه به آقای قرائتی گفتم میخواهم درباره شما یک فیلم بسازم. سه بار استخاره گرفتند و احساسم این بود که میخواستند نتیجه استخاره بد بیاید! عین سه بار اما جواب استخاره خوب آمد و گفتند با فلانی صحبت کنید.
- در مسیر ساخت مستند، روزی در ماشین بودیم که ناگهان جلوی مسجدی متوقف شدند تا حاجآقا به آنجا برود. ما برای فیلمبرداری پیاده شدیم که حاجآقا گفتند، «کجا؟ همین که شما همراه من بیایید دیگران فکر میکنند که حالا قرائتی چه برنامهای برای خودش دارد که دارند فیلم تبلیغاتیاش را میسازند!»
من هم نمیخواستم یواشکی فیلمبرداری کنم. فیلمبرداری که همراهم بود خطاب به من گفت، این مستندی است که باید تنهایی آن را بسازی، دوربینی برایم خرید و گفت با همین میتوانی کارت را انجام دهی. از همان زمان من به مدت دو سال با دوربین و تجهیزات صدا، بهصورت انفرادی همراه حاجآقا بودم.
- واقعیت این است که همه آدمها خاکستری هستند و نمیتوان آنها را سفید یا سیاه مطلق روایت کرد. در نسخه اولیه مستند من هم تصویری که از حاجآقا ارائه شده بود، کاملاً خاکستری بود. اما در نسخه فعلی که به نام «شرح شیخ کاشان» در تلویزیون در حال پخش است، تلاش شده کاراکتری کاملاً سفید به تصویر کشیده شود.
- آنچه من در این مستند به دنبال آن بودم، بهتصویر درآوردن خلوت آقای قرائتی بود و به همین دلیل هم سراغ برادران ایشان، محله کودکی و حتی داخل خانهشان رفتم.
- بعد از این تجربه سفارش مجموعهای ۲۰ قسمتی را با همین موضوع به من دادند که از آن تعداد من در مقام تهیهکننده، ۷ قسمت را تولید کردم و ساختم اما هیچکدام پخش نشد! این مستندها درباره آدمهای بزرگی هم بود که بعدها خبر فوت آنها با آب و تاب از بخشهای خبری پخش میشد و من افسوس میخوردم که پرترهای که درباره آنها ساختهام اجازه پخش نگرفته است.
دیدگاه تان را بنویسید