سردار کوثری مطرح کرد:
چرا رهبری نمیخواستند فرزندانشان در جنگ اسیر شوند؟
سردار محمد اسماعیل کوثری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در یادواره شهدای عملیات کربلای یک، گفت: پسران مقام معظم رهبری در جبهه بودند. تماس گرفتند و گفتند این بچهها شهید بشوند اشکال ندارد فقط اسیر نشوند.
فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله(ص) گفت: در عملیات کربلای یک فرزندان مقام معظم رهبری، آقا مجتبی و آقا مصطفی، به عنوان بسیجی به لشکر آمدند و ما آنها را به گردان حبیب فرستادیم. مقام معظم رهبری شخصا با دوکوهه تماس گرفتند و گفتند، اگر این بچهها شهید یا جانباز شدند هیچ اشکالی ندارد؛ فقط سعی کنید اسیر نشوند.
به گزارش جماران، مهمترین بخشهای صحبتهای سردار محمد اسماعیلی کوثری را میخوانید:
- اگر حکومت اسلامی به معنای واقعی باشد، دیگر رشوه و نامردی و امثال اینها نیست. ولی ما امیدواریم؛ همان طور که حضرت امام در سن 78 سالگی با دست خالی امیدوار بود. واقعا امام چطور توانست مستقیم در مقابل طاغوت و دو ابرقدرت ایستادگی کند و هر سه آنها را شکست بدهد؛ این جز اراده خداوند چیز دیگری نیست. دقیقا کربلای یک همین طور بود.
- اواخر سال 50 بود که دو نفر نماینده از سازمان مجاهدین خلق در نجف پیش حضرت امام رفتند و گفتند ما نیروهای ورزیده، چریک و سلاح داریم و آموزشهای آنچنانی دیدهاند و شما که دارید با شاه مبارزه میکنید، میتوانیم اینها را در اختیار شما بگذاریم که شاه را شکست بدهید.
- امام گفت من به این چیزها نیاز ندارم؛ اگر خود مردم خواستند و در صحنه حاضر شدند و با آگاهی این راه را شروع کردند و ادامه دادند، همه چیز حل میشود. اصلا باید بگوییم منافقین موضعگیری مخالفت نسبت به امام را از آنجا شروع کردند. چون امام با صراحت گفت اگر بخواهم با کشتار و اسلحه به قدرت برسم که اصلا به درد نمیخورد.
- نمیتوانید پیدا کنید که حضرت امام در طول مبارزه حتی یک مورد حکم داده باشد که فلانی را بزنید. اما موقعی که ندا داد، ملت عزیز ایران لبیک گفت و اینچنین به صحنه آمد. لذا باید بگوییم امام با دست خالی و یک جسم نحیف به میدان آمد.
- دشمن آن موقع ژنرال هایزر چهار ستاره را آورده بود که کودتا کنند و در جلساتشان گفته بودند که حتی اگر شده تا 500 هزار نفر هم بکشیم، باید جلوی این انقلاب را بگیریم. یعنی خود حضرت امام هم فرمودند این انقلاب اصلا دست ما نیست و اراده خداوند بود.
- پارسال همه رسانهها علیه ما شدند و خیلیها ترسیده بودند و خیال کردند که الآن دیگر نظام تمام شد؛ حتی بعضی از نمایندهها. من گفتم اتفاقا اینها امتحان برای تک تک ما است که ببینند چه کسی پای کار است. آیا ایستادهایم یا کم آوردهایم؛ یا به اموالمان میچسبیم و دیگر حرکت نمیکنیم. همه این لحظات و صحنههایی که به وجود میآید، امتحان است.
- باید به عنوان سرباز ولایت بایستیم و محکم هم بایستیم؛ مشکلات هم هست، گرانی هم هست، فراز و نشیب دارد و بی حجابی هم هست؛ چون دشمن که بیکار ننشسته است.
- در دوران دفاع مقدس یک عدد تانک هم نداشتیم، اما بیش از 2 هزار تانک و نفربر در طول هشت سال دفاع مقدس غنیمت گرفتیم. گفتند اینها شرقی است و مال ما غربی است و به خاطر همین نمیتوانیم استفاده کنیم. لذا قطعاتی که نیاز داشتیم را از آنجا باز میکردند و میآوردند.
- قبل از انقلاب که 36 میلیون نفر بودیم، شش و نیم میلیون بشکه نفت استخراج میشده که نیم میلیون آن مصرف داخل بوده و شش میلیون آن را باج میدادیم. اما الآن که جمعیت بیش از دو برابر آن موقع است، بالغ بر یک میلیون بشکه صادر میکنیم اما یک دلارش هم نمیگذاریم از حلقوم کسی پایین برود.
- در داخل اختلافها و زد و بندهایی هست و کسی نمیتواند بگوید نیست؛ اما به دشمن باج نمیدهیم و لذا عصبانی است. میگوید اینها تمام بساط ما را به هم ریختهاند و نه تنها نمیگذارند چیزی از این کشور به آنها باج داده شود بلکه جلوی ما صفآرایی کردهاند.
- در عملیات کربلای یک فرزندان مقام معظم رهبری، آقا مجتبی و آقا مصطفی، به عنوان بسیجی به لشکر آمدند و ما آنها را به گردان حبیب فرستادیم. یک ماه و نیم تا دو ماه بود که اینها حتی یک تلفن به خانه نزده بودند و مرخصی هم نرفته بودند.
- بعدا من متوجه شدم که مادر این بچهها گفته بود دل ما شور میزند و حالی از وضعیت اینها بگیرید. مقام معظم رهبری شخصا با دوکوهه تماس گرفتند. ایشان تماس گرفته بود و از گردان پرسیدند و یک پیغام برای شما گذاشتند. گفتند، به فلانی سلام برسانید و بگویید اگر این بچهها شهید یا جانباز شدند هیچ اشکالی ندارد، فقط سعی کنید اسیر نشوند. در تکمیلی کربلای پنج نزدیک بود آقا مصطفی به اسارت برود.
- اگر یکی از بچهها یا هر دو آنها شهید یا جانباز میشدند افتخاری برای خانواده ما بود؛ اما اگر اسیر میشدند حتما مورد شناسایی قرار میگرفتند و به من که رئیس جمهور بودم فشار میآوردند که آنها را آزاد کنند و من نه امتیاز بده بودم، نه هستم و نه خواهم بود؛ در مقابل دشمن تا آخرین لحظه میایستم و فرقی بین بچههای خودم و بسیجیها نمیگذارم.
دیدگاه تان را بنویسید