در میزگردی درباره حقوق روزنامهنگاری مطرح شد:
مهاجری: با مقولهای به نام «ممنوعیت گردش آزاد اطلاعات» مواجه هستیم/ بهروز بهزادی: از ابتدای اعتراضات تا پایان آن مراجع قضایی بیش از چهل شکایت از روزنامه اعتماد کردند
محمد مهاجری: آزادی یک حق است ولی ما آن را به امتیاز تبدیل کردیم
بهروز بهزادی، مدیرمسئول روزنامه اعتماد خبر داد که از ابتدای شروع اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ تا پایان آن بیش از ۴۰ شکایت از این روزنامه از سوی مراجع قضایی شد.
مدرسه روزنامهنگاری و مطالعات رسانه بهاران میزگردی با عنوان «نقد پایبندی حرفهای و حقوق روزنامهنگاران» با حضور بهروز بهزادی مدیر مسوول روزنامه اعتماد، محمد مهاجری روزنامهنگار و مجید رضاییان استاد روزنامهنگاری و پژوهشگر به صورت آنلاین و حضوری برگزار کرد.
به گزارش اعتماد، بهزادی در ابتدای صحبتهای خود به تشریح محدودیتهای تحریریهاش پرداخت و گفت: در اعتراضات تهران به این فکر افتادیم که باید چه برنامهای برای انعکاس این رویداد داشته باشیم که با مشکل روبرو نشویم. از طرفی به عنوان مدیرمسوول روزنامه هم باید روزنامه را حفظ میکردم هم باید به مردم یک خوراک قابل قبولی میدادم. از طرفی دیگر چون در انتشار روایتها و صحبتهای مردم محدودیتهای جدی داشتیم و حتی نمیتوانستیم تصاویر را هم منتشر کنیم، به فکر واکاوی این مساله از منظر متخصصان گوناگون افتادیم. او ادامه داد: وقتی کارمان را با جامعهشناسان شروع کردیم، دیدیم که اعتراضات حکومتی نسبت به ما شروع شد و از آن بدتر شکایات شروع شد. ما تا پایان این ماجرا حدود چهل و خردهای شکایت از سوی برخی مراجع قضایی داشتیم. البته این را بگویم که خیلی از این شکایات را بازپرسهای محترم نتوانستند وارد شوند و رد کردند. اما برای تعدادی از این شکایات به دادگاه رفتیم که همچنان الان هم دادگاههایش ادامه دارد.
بهزادی بیان کرد: دومین مرحله دادگاه هم زمانی بود که بنده محکوم به محرومیت از فعالیت رسانهای به مدت یکسال شدم. ببینید چه مشکلاتی در برابر روزنامهنگار وجود دارد. روزنامهنگاری که تازه فقط بخواهد وظیفه خویش را انجام بدهد. بعد از اینکه حکم را به من دادند، خندهام گرفت. واقعا شاید این خنده ناشی از افسردگی بود اما من از همکارانم میخواهم که کار روزنامهنگاریشان را با قوت و شدت انجام بدهند. وظایفشان را انجام بدهند. خیلی از روزنامهنگاران به من گفتند ما نگرانیمان این است که عاقبت کارمان مثل شما بشود.
گزارش آزاد اطلاعات
مهاجری گفت: پدیدهای به نام گردش آزاد اطلاعات وجود دارد که در همه دنیا به عنوان یک ترم روزنامهنگاری، ترم سیاسی و یک ترم اجتماعی معروف است. در هر جای دنیا یک روشهایی برای انتشار آزاد اطلاعات تعریف کردهاند. در کشورما هم قانونی به نام قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات وجود دارد. اما در کشور ما کسانی که قرار است به صورت حرفهای سراغ اخبار و اطلاعات بروند و آن را در اختیار مخاطب قرار بدهند تفاوتهایی با بقیه کشورهای پیشرفته دنیا دارند. این فعال رسانهای بیان کرد: به نظرم کار روزنامهنگاری در ایران شبیه کار در معدن است. یعنی روزنامهنگار باید به نحوی به انتهای یک معدن برود و بتواند اطلاعات یا اخباری را از داخل وزارت خانهای یا جایی دیگر کشف کند. بعد یک متن انتقادی بنویسد و چندین منبع دیگر را هم پیدا کند. حال وقتی که روزنامهنگار اطلاعاتی را کاملا درست پیدا میکند و به دست میآورد، در روزنامه با سدی به نام سردبیر روبرو میشود.
او بیان کرد: سردبیران در مقابل خبرنگارانی که با زحمت و موانع، خبری را کشف کردهاند، انتقادات و اظهاراتی را بیان میکنند که اصلا چرا دنبال چنین اخباری رفتهاید و اگر چنین خبری منتشر شود، فردا در روزنامه بسته میشود و جملاتی از این دست را به زبان میآورند که «تو خودت از اینجا ماهی چندرغاز میگیری و بیکار میشوی، چه بسا خودت را دادگاه احضار کند و حالا اتفاقات دیگر» حالا اگر از این سد سکندر رد شدید و این اطلاعات را منتشر کردید، باید منتظر بقیه اتفاقاتی که آقای دکتر بهزادی به آن اشاره کردند، باشید. چرا این اتفاق برای کشور ما میافتد؟ ما واقعا با یک مقولهای به نام «ممنوعیت گردش آزاد اطلاعات» مواجه هستیم.
مهاجری با انتقاد گفت: من این را قبول دارم که اگر ما روزنامهنگاران هم یک روزی برویم آن طرف میز بنشینیم و شاید وزیر و وکیل و ... بشویم خیلی دوست نداریم اطلاعات یا اخباری که مربوط به خودمان است، در بیرون منتشر بشود. قطعا من هم اگر نماینده مجلس بودم و یک ماشین شاسیبلند به قیمت ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیونی میگرفتم، از مطلع شدن افکار عمومی عصبانی میشدم. به نظرم شفافیت اطلاعات و دسترسی آزاد به اطلاعات میتواند پله دوم و سوم در کشور ما باشد. قبل از آن باید روی بحث شفافیت در سیستم سیاسی و اطلاعاتی برسیم.
او ادامه داد: تقریبا در همه کشورهای پیشرفته دنیا، منهای کشورهایی که به لحاظ رسانهای دچار انقراض هستند، موضوع شفافیت برای همه مسوولان آن کشور پذیرفته شده است. اگر شما واقعا اطلاعات رییسجمهور را افشا کنید، محکوم و متهم به توطئه علیه مبانی امنیتی کشور نمیشوید، چرا که رییسجمهور یک شهروند است که فقط یک رای از شما گرفته است. پدیدهای به نام مصلحت در کشورهای دیگر معنا ندارد. آیا مصلحت کشور این است که حتی وقتی یک نماینده مجلس اطلاعاتی را منتشر میکند، مورد مواخذه قرار میگیرد؟ حتی دادگاه برود؟ وقتی که این شفافیت به عنوان یک ترم اطلاعرسانی میخواهد بروز و ظهور عینی پیدا کند، چه اندازه در مقابل آن مقاومت انجام میشود. سربازان عرصه شفافیت و اطلاعرسانی و کسانی که باید به هر حال به نحوی از ته معدن این اطلاعات را در بیاورند، ما هستیم. مایی که شغلمان روزنامهنگاری است، بعضی از ما شجاعتر هستیم، بعضی از ما محافظهکارتر هستیم. بعضیهایمان مصلحتاندیشتر هستیم. همه ما انشاءالله شرافت حرفهای را رعایت میکنیم. حالا این شرافت گاهی اوقات ممکن است ما را به دادگاه برساند. گاهی اوقات ممکن است مثل آقای بهزادی محکوم شویم، گاهی اوقات ممکن است به زندانهای درازمدت محکوم بشویم.
مهاجری گفت: امروزه اصلا تصوری که از شفافیت اطلاعات و دسترسی آزاد به اطلاعات در قوای سهگانه وجود دارد، تعاریف واحدی ندارد. حتی دو قاضی در دو شعبه دادگاه نظرشان درباره تعریف موضوع و موضوعاتی از این قبیل متفاوت است.
حقوق روزنامهنگار
رضاییان صحبتهای خود را با طرح این سوالات که شاخصهای کادربندی رفتار حرفهای روزنامهنگاران چیست و شاخصهای حقوق روزنامهنگاران چیست، شروع و تحلیل کرد: متون حقوقی و اسناد زیادی درباره آزادی اطلاعات، حقوق مطبوعات و روزنامهنگاران در سازمان ملل و یونسکو، تقدیم و ارایه شده است همچنین وقتی وارد فضای وب شدیم، حقوق آزادی اطلاعات در فضای مجازی و فضای سایبر آن هم باز مورد تاکید واقع شد. همه اینها در دو موضوع مقابل هم قرار داده میشود که روزنامهنگار وقتی رفتار حرفهای از او سر میزند یک حقوقی هم دارد. یعنی انتظار رفتار حرفهای و پایبندی حرفهای از روزنامهنگار وجود دارد، ولی در برابر این انتظار به او حقی هم داده میشود.
این استاد دانشگاه بیان کرد: حالا اگر موضوع را جامعتر در نظر بگیریم و از مباحث و حقوق موضوعه در دو قسمت حقوق عمومی و حقوق خصوصی و بعد به حقوق ارتباطات. چون communications تا mass communications یعنی هم حقوق ارتباطات هم حقوق ارتباطات جمعی برسیم، این سوال مطرح میشود که حالا در رسانهها چه حقوقی وجود دارد. این شاخصها را اگر مقابل هم بگذاریم، خیلی متن روشن میشود. مثلا یک روزنامهنگار پایبندی حرفهایاش روی چه شاخصهایی است. این شاخصها باید مشخص بشود. اولین پایبندی حرفهای روزنامهنگاران یا رفتار حرفهای که باید از روزنامهنگار سر بزند و در دنیا به act professional معروف است، اولین مولفه آن source است. یعنی میگویند باید منبع خبرت درست باشد.
او ادامه میدهد: یعنی من به عنوان یک روزنامهنگار وقتی خبر، گزارش، مصاحبهای را منتشر میکنم و متکی بر information است، عناصر آن را دارم یا بخشی از عناصر ششگانه آن را دارم، باید منبع خبرم درست باشد. دومین پایبندی حرفهای روزنامهنگار narrative بودن است، حالا وقتی یک خبری را کشف و پیدا میکند، چه روایتی را میخواهد از آن ارایه کند؟ آن روایت باید روایت فنی دقیق و مبتنی بر ادبیات حرفهای باشد. این به مهارت روزنامهنگار برمیگردد. این هم یک پایبندی است.
رضاییان بیان کرد: پایبندی حرفهای بعدی روزنامهنگار در برابر مخاطب است. یعنی ما میدانیم وقتی صحبت از audience میکنیم، منظورمان مخاطبانی است که خود ارتباطگر، دریافتکننده و ارسالکننده اخبار هم شده است. مخاطب امروزی اگرچه خودش تولید محتوا میکند، اما در برابر رسانههای حرفهای، همچنان آماتور است حال در این مبحث مخاطب وقتی در برابر روزنامهنگار قرار میگیرد یک انتظاری از رسانه دارد. بنابراین روزنامهنگار هم به آن مخاطب باید پایبندی داشته باشد. طبق مطالعهای که داشتم در هیچ آثاری ندیدم که گفته باشد روزنامهنگار هم در برابر Government مسوول است، اما گفته policy رسانه را که همان سیاست رسانه است، باید رعایت کند.
او ادامه داد: مساله بعدی حریم خصوصی است. یعنی رفتار حرفهای روزنامهنگار این است که در برابر حریم خصوصی افراد باید یک پایبندی حرفهای داشته باشد. به غیر از آن آزاد است و حق آخر هم حق publish است. یعنی خبرنگار باید همه تلاشش را برای نشر انجام دهد.
وقتی اینها را کنار هم میگذاریم، خروجیاش شش اصلی میشود که یک روزنامهنگار به صورت حرفهای باید از او سر بزند و نباید پاسخگوی چیز دیگری باشد. وقتی منبع خبر درست است. وقتی روایتش درست است. وقتی حق مخاطب را رعایت میکند. وقتی حریم خصوصی را رعایت میکند. وقتی سیاست رسانه را هم رعایت میکند، دیگر قرار نیست که کار دیگری انجام بدهد. مهم همین موارد است. حالا در برابر این موارد، باید حقوقی هم داشته باشد.
رضاییان گفت: همیشه در صحبتهایم که حالا نزدیک به دو دهه شده، مرتب تکرار کردم که فرق است میان media stadies با journal studies شما در مطالعات رسانه باید بگویید organization این رسانه چیست، چیدمان و ویوی آن چیست؟ اسپانسر آن چه کسی است؟ سیاست آن چه هست و چگونه میخواهد بقای خودش را تضمین کند. اما در مطالعات روزنامهنگاری این صحبتها اصلا نیست. رضاییان بیان کرد: مطالعات روزنامهنگاری میگوید این هست که اگر یک خبرنگار، خبرنویس خوبی است بیاید گزارشنویسی کند. اینجا صحبت از تولید و محتوا است. اصلا در مطالعات روزنامهنگاری کسی نمیگوید روزنامهنگار مثلا در برابر چه نهادی مسوولیت دارد و باید در برابر آن پاسخگو باشد. این هویت رسانه است که باید پاسخگو باشد.
رضاییان با تاکید بر حقوق روزنامهنگاران گفت: متاسفانه در رسانههای ما قبل از به رسمیت شناختن حقوق روزنامهنگار، میگوییم تو باید پاسخگو باشی. هیچ موقع نگفتیم شما که باید پاسخگو باشید دارای چنین حق و حقوقی که قبلتر ذکر کردم، هستید. بله باید پاسخگو باشید، منبع خبرت درست باشد، روایتت درست باشد، اما چه حقوقی دارید؟ اگر روزنامهنگار این حقوق را نداشته باشد، مثل این میماند که بگوییم این ماشین برای شماست، اما به تو سوخت نمیدهیم حالا بروید رانندگی کنید، ضمنا یادت باشد مجاز هم رانندگی کنی. او ادامه داد: اساس هویت و بقای روزنامهنگاری به این است که حقوق را اول باید مورد بحث قرار داد و به دنبال این بحث باشیم که اگر اصلی به نام آزادی بیان در آن نباشد، چه خواهد شد. نقدی که الان وجود دارد این است که ما در روزنامهنگاری با یک رودربایستی مواجه شدیم. این رودربایستی را در قانون اساسی آوردیم و تصریح کردیم که امری به نام پذیرش رسانه، پذیرش روزنامهنگاری بر مبنای آزادی بیان، در چارچوب همین قانون اساسی که نوشته شده بود، وجود دارد. اما در اجرا همین اصول قانونی را یا نمیخواهیم یا نمیتوانیم اجرا کنیم.
حق آزادی را تبدیل به امتیاز کردهایم
مهاجری در ادامه این نشست گفت: آزادی یک حق است ولی ما آن را تبدیل به یک امتیاز کردیم. وقتی میگوییم آزادی یک امتیازی است که ما به جامعهمان میدهیم نگاه به آن خیلی متفاوت میشود تا وقتی که آزادی را به عنوان یک حق، در نظر بگیریم. بحث رسانه هم همین است. در خیلی از کشورهای دنیا کسی نمیرود مجوز برای نشریهاش بگیرد. چون در آن جا این اصل را مفروض گرفتند که حق شما است که رسانه داشته باشید. حالا در اینجا ما به آن به عنوان یک امتیاز نگاه میکنیم. شاید بخش بزرگی از تفاوت دیدگاههایی که الان با آن مواجه هستیم سر همین دیدگاه است که ما آن را امتیاز میدانیم. یعنی حاکمیت آن را امتیاز میداند روزنامهنگار آن را حق میداند و دعوای بین حق و امتیاز فکر میکنم تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
موضوع سواد رسانهای
در ادامه بهزادی در تکمیل صحبتهای مهاجری گفت: این امتیاز که شما گفتید من فکر کنم در قانون مطبوعات ما تصویب شده است. هیچ جای دنیا، دولت در انشای قانون برای مطبوعات ورود نمیکند. اصلا کاری نمیکند. مطبوعات برای خودشان اساسنامه مینویسند یا دستورالعملی دارند و اخلاق حرفهای و ژورنالیسم را رعایت میکنند و بعد کار را شروع میکنند. بهزادی توضیح داد: در واقع وقتی صحبت از قانون میکنیم این قانون آزادی بیان را در اصلش به ما اعلام میکند، اما وقتی جزییات قانون را میبینید بحثهایی دارد که دستهای ما را بسته که نتوانیم کار کنیم. وقتی که به دادگاه میرویم، میبینیم که خیلی راحت بر اساس اصل تشویش اذهان عمومی میتوانند ما را متهم کنند. بارها شده که ما خبر حادثهای کار کردیم ولی آن را تشویش اذهان عمومی خواندند. سر پرونده اسیدپاشی به دادگاه توضیح دادم که این اتفاق ریشه قدیمی دارد و ربطی به حاکمیت و دولت ندارد و مربوط به خانوادههاست. در واقع دستها بسته است.
بهزادی پیشنهاد داد: ما باید تلاش کنیم سواد رسانهای مردم، مسوولان و حتی قضات قوه قضاییه را بالا ببریم. اگر بتوانیم این سواد را بالا ببریم نگاهِ آنها به ما تغییر خواهد کرد. من با هرکسی مواجه شدم دیدم اصلا نمیفهمد که وظیفه من روزنامهنگار چیست.در این حوادث اخیر اتهاماتی به روزنامهنویسان زده شد و بعضی از همکاران ما در زندان هستند. من یک بحثی داشتم و به مسوولان امر گفتم، یک سردبیر وظیفهاش این است که از خبرنگارش بخواهد اطلاعات بیاورد، اطلاعات جمع کند. هر حادثهای اتفاق میافتد آن خبرنگار موظف است که اطلاعات آن را جمع کند، آن خبرنگار موظف است که از سوژهاش عکس بگیرد. حالا اگر این جمع کردن اطلاعات یا عکس گرفتن از سوژه و کارهای حرفهای دیگری که این خبرنگار در راه کسب اطلاعات انجام میدهد، شبیه آن کاری است که یک جاسوس انجام میدهد دیگر گناه روزنامهنگار چیست. آن جاسوس برای مقاصد دیگر انجام میدهد و یک کار دیگری میکند ولی این روزنامهنگار دارد برای انتشار و اینکه در واقع یک مشکلی از مملکتش حل بکند این کار را انجام میدهد. ولی درک و فهمی از حوزه روزنامهنگاری و رسانه ندارند، آن وقت در مقابل آن در قرنی زندگی میکنیم که اگر ما به اطلاعات و اخبار مراجعه نکنیم و اصلا به آن توجه نکنیم از جای دیگر در جامعه سرریز میشود.
او ادامه داد: من روزنامهنگار گاهی بین دو گذار برای عبور قرار گرفتم یکی فشار مردم است که از ما مطلب میخواهند یکی هم فشار حکومت است که جلوی مطلب را میگیرد. در این میان ما باید چه کار کنیم؟ روشهای جدیدی در روزنامهنگاری ما پیدا شده آن هم این هست که به گونهای بنویسیم که مشکل قضایی پیدا نشود. به گونهای بنویسیم که آقایانی که شروع به خواندن میکنند بعضی از واژهها برایشان ادای مطلبی که با آن موافق نیستند، نکند. اینها را همه جمع کنید، بگذارید کنار هم میبینید که آن نوشته یک نوشته بی در و پیکری میشود یا نه. کسی هم میتواند آن را بخواند؟ حالا با این حال دوستان ما واقعا هنرمندند. با هنرمندی حرفهایشان را مینویسند. مثل شعر حافظ که به یکی دیگر اشاره میکند، چیز دیگری برمیدارند.
او ادامه داد: متاسف هستم که این تعصب زمانی بیشتر میشود که ما در دنیا از وب یک گذشتیم، از وب دو گذشتیم، از وب سه هم گذشتیم... دنیایی است که مولتیمدیا و هوش مصنوعی در حال حرکت است باید تلاش کنیم سواد رسانهای دوستان و مردم را بالا ببریم. من به عنوان روزنامهنگار حرفهای فکر میکنم باید کاری بکنیم که مردم هم خواننده حرفهای بشوند. حتی یک روزنامه یا یک سایت بتواند توقعات مردم را بالا ببرد.
موانع روزنامهنگاری
مهاجری با اشاره به موانع پایبندی حرفهای توضیح داد: یکی از موضوعاتی که ما معمولا در حرفه روزنامهنگاری با آن مواجه هستیم فرقی است که ما با حرفههای دیگر هم داریم. مثلا کارمند ثبت احوال هم باشید، یک حقوقی در آنجا دارید. کسی که به شما مراجعه میکند اگر احیانا به شما توهین کند، حق شما را رعات نکند یا هر کار دیگری بکند در واقع شما میتوانید از آن آدم شکایت و احقاق حق کنید. اگر پزشک در بیمارستان حق شما را رعایت نکند و تشخیص اشتباه بدهد، شما میتوانید به نظام پزشکی مراجعه بکنید اما همان پزشک هم باز خودش یک حقوقی دارد. حتی قضات یک حقوقی دارند. قاضی هم حتی اگر حکم اشتباه صادر بکند اگر در آن حکم قاصر باشد (نه مقصر) خسارتش را خودش از جیبش پرداخت میکند. بیتالمال هم پرداخت میکند. حکومت پرداخت میکند. یا اگر حکم اعدام کسی صادر بشود و همه سلسله مراتب قضاتی که این کار را میکنند، اشتباه کرده باشند دست آخر این حق قاضی است. یعنی نظام سیاسی، نظام اجتماعی نظام حقوقی کشور این مصونیت را برای او قائل شده که بتواند کار خود را درست انجام بدهد.
او ادامه داد: حالا اگر یک روزنامهنگار یک خبر تهیه کند. گزارش تهیه کند. عکس میگیرد مولتیمدیا میسازد یا هرکار دیگری که انجام میدهد، این آدم واقعا در مقابل کارهایی که انجام میدهد هیچ مصونیت قضایی و حقوقی ندارد. نکتهای که آقای دکتر رضاییان اشاره کردند که مدیریت رسانه با مدیریت خبر تفاوت میکند. یک زمانی خبرنگار با صراحت و شجاعت کارش را انجام میداد و بقیه امور را به سردبیر میسپرد. من خبرنگار دیگر نگران این نبودم که فردا چه اتفاقی برای من میافتد. اما در قوانین ما یک اصل دیگری اضافه کردند که نویسنده و خبرنگار هم باید در دادگاه پاسخ بدهند. خب چه اتفاقی میافتد؟ خبرنگار از همان اول دستش میلرزد. اصلا میگوید من برای چه باید بروم خطر بکنم و ریسک بکنم و بروم خبری را بیاورم. همین بهتر که مثلا بروم در یک حوزههایی خبر بیاورم که همه بلد هستند. بنابراین وقتی که ما حقی برای روزنامهنگار و مصونیتی برای روزنامهنگار قائل نمیشویم عملا سطح روزنامهنگاری کشور را کاملا تنزل میدهیم. یعنی دیگر نباید دنبال شفافیت باشیم، دیگر نباید دنبال دسترسی آزاد به اطلاعات باشیم. یک خبرنگار جوان و ترسو.... یک طرف و سردبیر محافظهکار و ترسو...در نتیجه چیزی که ما دنبال آن هستیم به عنوان اینکه رسانه بتواند رقم بزند در جامعه و به عنوان رکن چهارم یا حالا هرچیز دیگری ایفای نقش بکند، نمیکند. نتیجه این میشود که مرجعیت رسانه رسمی از بین میرود. من نوعی چون میترسم نمیآیم چیزی بنویسم. اما دنیای خبر که کار خودش را تعطیل نمیکند. اتفاقات که تعطیل نمیشوند و روایتهایی که از آنها انجام میشود اصلا روایتهای افرادی نیست که به قول آقای دکتر سواد رسانهای داشته باشند. هرکسی میتواند یک دوربین دستش بگیرد در خیابان ویدیو بگیرد سر و ته ویدیو را هم قطع کند.
او با انتقاد گفت: شما هر چه خبرنگار رسمیتان و هرچه که رسانه رسمی را محدود کنید و مرتب به دادگاه بکشید و یکسال به زندان ببرید یا هر اتفاق دیگری... قطعا عالم اطلاعرسانی را دچار خدشه خواهید کرد. ضرر آن هم به مردم میرسد ولی متضرر اول آن خود حاکمیت خواهد بود. اعم از قوه مقننه، مجریه و قضاییه...
مصونیت حقوقی
در ادامه این نشست رضاییان گفت: در اینجا میخواهم به حقوق روزنامهنگاران اشاره کنم. یکی از اینها مصونیت حقوقی است. ما در دنیا میگوییم سه دسته از افراد مصونیت حقوقی دارند. یکی دیپلماتها، یکی قضات و دیگری روزنامهنگاران. یعنی شما نمیتوانید انتظار داشته باشید دیپلمات یک کشوری در یک کشور دیگر بر اساس پروتکلهای تعریفشده، مصونیت نداشته باشد این اصلا معنی ندارد. دیپلماتهای ما هم باید مصونیت داشته باشند طبق پروتکلها که دارند. قاضی هم به واقع همین مصونیت حقوقی را دارد که با ذکر مثال آقای مهاجری گفتند. حالا روزنامهنگار اگر مصونیت حقوقی نداشته باشد اصلا کار او معنی ندارد. به ویژه در حال حاضر که رسانهها و روزنامهنگاری بهشدت در حال تخصصی شدن است. روزنامههای عمومی و رسانههای عمومی کم و کمتر میشوند و رسانههای تخصصی دارند بیشتر میشوند. الان شما در دنیا نمیتوانید بگویید که من روزنامهنگار اقتصادی هستم. میگویند روزنامهنگار بورس هستی یا بازار سرمایه یا روزنامهنگار بیزینس هستی. روزنامهنگار چه هستی. مشخص کن.
او ادامه داد: وقتی از آزادی بیان صحبت میشود به این اصل نباید چیزی اضافه یا کم شود. در یک دورهای اعلام کردند و گفتند آزادی مسوولانه .در یک میزگردی که از قضا من هم دعوت شدم، در آنجا تاکید کردم و همانجا صراحتا عرض کردم آزادی بیان یا مسوولیت اجتماعی. نمیشود این دو را ترکیب کنیم. آزادی غیر مسوولانه که نداریم.
او توضیح داد: فدراسیونهای ملی در روزنامهنگاری یک فدراسیون تشکیل میدهند. آن فدراسیون یک میثاقنامه دارد. آخرین میثاقنامه هم در پاریس تصویب شده است. همه میگویند اگر فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاری این میثاقنامه را نوشته ما هم به این میثاقنامه یکی اضافه میکنیم دو مورد کم میکنیم. ما این میثاقنامه را قبول داریم. روزنامهنگاری میثاقنامهاش را دارد و خودش نظارت بر کارش را دارد. بنابراین آزادی بیان به معنای این است که در برابر آن رفتار حرفهای که از روزنامهنگاران خواسته میشود، آزادی بیان هم به عنوان یک حق برای خبرنگاران در نظر گرفته شود. معنای آزادی بیان این نیست که روی آن نظارتی نیست. نظارت آن از طریق میثاقنامههای روزنامهنگاری است که فدراسیون جهانی روزنامهنگاری تدوین میکند و بعد فدراسیونهای ملی آن را اجرا میکنند. حالا ما برای چنین فدراسیونهایی عنوان انجمن صنفی را داریم.
رضاییان تشریح کرد: نکته بعدی نظارت همگانی هست. ما وقتی میگوییم شمای روزنامهنگار حق دارید باید جزییات حقوق او را تعیین کنیم. یکی از حقوق روزنامهنگاران غیر از مصونیت حقوقی و آزادی بیان، نظارت همگانی است.وقتی میگوییم نظارت همگانی، در ایران برداشتها صرفا سیاسی است. کلمه معدن که آقای مهاجری به کار بردند، در دنیا سندیکاهای معدنکاران و کارگران خیلی قوی هستند، چون واقعا کارشان سخت است، رسانهها یکی از کارهای شان این است که با همین سندیکاها ارتباط برقرار بکنند و سراغ کارفرمایان بروند. کارفرما اصلا حکومت نیست. ولی آن کارفرما باید حقوق آن کارگر و آن معدنکار را رعایت کند. اینجا کار رسانه نظارت است. نظارت بر حقوق آن کارگر. اصلا وقتی میگوییم نظارت همگانی در همه زمینههاست.
او مثال میزند: وقتی فرزند ما به مدرسه میرود تا زمان دانشگاه رفتنش، رسانهها باید بر آموزش عالی ما نظارت داشته باشند. اینکه چه عیوب و نقاط ضعفی دارند. وقتی میگوییم رسانه و روزنامهنگار حق نظارت همگانی دارد یعنی در همه عرصهها.لزوما فقط در یک فایل آن هم فقط سیاسی نیست یا مثلا در عرصه اقتصاد، با توجه به اتفاقاتی که برای بازار سرمایه افتاد و گمانهزنیهایی درباره نزول شاخص آن زده شد، در حالی که اگر رسانه و روزنامهنگار ما مصونیت حقوقی داشته باشند، میتوانند به اصل ماجرا و دستهای پشت پرده آن برسند و آنها را کشف کنند.
این استاد دانشگاه گفت: چرا روزنامهنگاران حق دسترسی آزاد به اطلاعات دارند. آیا این حق دسترسی آزاد به اطلاعات برای روزنامهنگار و مردم یکی است. به نظر من ابدا... برای اینکه سطح دسترسی آزاد به اطلاعات برای روزنامهنگار با مردم حتما متفاوت است. یعنی سطح دسترسی روزنامهنگار به اطلاعات باید به مراتب بالاتر از آن چیزی باشد که عموم مردم به آن دسترسی دارند. حالا در دنیا چگونه است؟ در دنیا شما وقتی رییسجمهور هستید و حقوق میگیرید و مالیات میدهید این موارد اعلام میشود و همهچیز مشخص است، در حالی که غیر از اطلاعاتی که عموم مردم در اختیارشان هست روزنامهنگار ممکن است بخواهد به یک نکتهای برسد. در واقع ما میگوییم روزنامهنگار میخواهد از fact information به اطلاعات دیگری هم برسد. مثلا آسیب اخلاقی، فساد اقتصادی و اجتماعی.
او ادامه میدهد: به دنبال این ماجرا، بحث تعقیب خبری مطرح میشود. اصلا روزنامهنگارهای ما تعقیب خبری نمیکنند. مثلا به محض اینکه گفته میشود فلان پروژه یا پرونده بسته شد، روزنامهنگار دیگری تعقیب خبری نمیکند و به دنبال واکاوی نیست. در حالی که اینها سادهترین چیزهایی است که روزنامهنگار باید به آن دسترسی داشته باشد. یعنی اطلاعات به معنای این است که در برابر آن رویداد، ۶عنصر را داشته باشید. ما در بحث قبلی بحث پرسشگری بسیار روی این موضوع تاکید کردیم که عناصر داینامیک باعث حفظ روزنامهنگاری در دنیا شده است و آن چگونگی و چرایی است.
نگاه دوگانه به روزنامهنگار
دکتر بهزادی در پایان گفت: مسالهای که مانده نگاه به روزنامهنگار است. این نگاه، نگاه کاملا دوگانهای است. تصور کنید یک دولت اصلاحطلبی بیاید، نگاهش به روزنامههای اصلاحطلبان که ما به آنها میگوییم روزنامههای منتقد یک جور دیگر است و نگاهش به روزنامههای جناح دیگر جور دیگر. اما به علت خصلتی که اصلاحطلبی دارد خیلی با رسانهها برخورد نمیکند. در دوران دولت اصولگرا اینبار وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی فعال میشود. سیل تذکر وارد روزنامه میشود. این تذکر به این معناست که روزنامه بترسد و عقبنشینی کند. بعد مسائل دیگری هم اتفاق میافتد که بخشی از آنها جالب است. مثلا روزنامه برای گرفتن طرح تذکری، آگهیاش قطع میشود یا خدمات دیگرش با مشکل روبهرو میشود. این برخورد دوگانه هم خودش از مشکلات بسیاری است که برای رسانه اتفاق میافتد. او ادامه داد: بحث بعدی درباره اخبار محرمانه است که در مملکت ما زیاد است و اکثرا هم جاهای مختلف میگویند که شما اخبار محرمانه را منتشر کردید. من یک نقلقولی کنم از دکتر وردینژاد زمانی که مدیر خبرگزاری ایرنا بود.
او روایت کرد: «زمانی که من به ایرنا رفتم یک بولتن محرمانهای بود که بسیار ضخیم هم بود و هر روز برای مقامات میرفت. من یواش یواش این بولتن را اینقدر کوچک و کوچک کردم که بولتن محرمانه اصلا دیگر وجود خارجی نداشت اگر هم بحثی دیگر خیلی محرمانه بود دو، سه نامه بود که میرفت. او توضیح داد که هیچ اتفاقی هم در مملکت نیفتاد.» ببینید، این یک درس به ما میدهد. این درس این است که ما زندانی اعتقادات خودمان شدهایم. ما اعتقاد داریم که مثلا این موضوع محرمانه است و نباید به مردم برسد. همان مسالهای که مردم را بیگانه میدانیم.
استقلال روزنامهنگاران
مهاجری هم در پایان به مولفه دیگر در موانع پایبندی به اصول حرفه روزنامهنگاری اشاره کرد و گفت: یکی بحث عدم استقلال روزنامهنگاران است. وقتی کلمه مستقل بودن یک حرفهای را میخواهیم مثال بزنیم معمولا قضات را مثال میزنند که قاضی باید مستقل باشد. مستقل از چه... یعنی حتی رییس قوه قضاییه اجازه ندارد به یک قاضی دستور بدهد که تو این فرد را محکوم کن یا نکن. برای او قرار وثیقه صادر کن یا مثلا قرار کفالت. چنین اجازهای را نداریم و اتفاقا میبینیم این استقلال قضات گاهی اوقات منجر به صدور احکام بسیار شجاعانه میشود. اخیرا دو، سه مورد آن را دیدیم دیگر... وقتی که یک قاضی میآید در دیوان عدالت اداری درست در مقابل رییسجمهور میایستد، میگوید حکم معاون تو خلاف قانون است، این یعنی مستقل بودن قضات یا مثلا فرض کنید همان قاضیای که آمد احکام چندصدنفر افرادی را که میخواستند استخدام در آموزش و پرورش بشوند، لغو کرد یعنی یک قاضیای که توانست از استقلال خودش استفاده بکند. این در همه دنیا شناخته شده است. حالا اگر این را بخواهیم در مورد روزنامهنگار ترجمه کنیم واقعا روزنامهنگار از چه چیزی مستقل باشد؟ به نظر من از قدرت و ثروت. یعنی یک روزنامهنگار باید بتواند بدون اینکه لکنت بگیرد در مقابل همه ارکان قدرت در نظام، همه ارکان حکومت در نظام اگر بتواند لکنت نگیرد، این همان معنای مستقل شدن در روزنامهنگاری است.
او ادامه داد: یک تلفن، یک روزنامهنگار مستقل را و یک سردبیر مستقل را از موضعش عقب نمیکشاند. همیشه هم این استقلال به معنی این نیست که افراد از بیرون تهدید میشوند، گاهی اوقات تطمیع است یا میگوید که مثلا قرار است به شما فلان امکان را بدهیم تا شما بتوانید کار روزنامهنگاریتان را انجام بدهید. آقای رییس، آقای سردبیر اگر شما اینگونه رفتار بکنید من یارانه شما را قطع میکنم. آگهی شما را قطع میکنم. معنی این فقط یک تهدید علیه موجودیت رسانه نیست. تهدید علیه استقلال حرفهای است و مکرر میشناسم روزنامهنگارانی که به خاطر این تهدیدها و به خاطر این تطمیعها استقلال خودشان را از دست دادند و از دست دادن استقلال حرفهای یعنی از دست دادن شرف حرفهای و شرافت روزنامهنگاری که به هر حال به جاهای بدی میکشاند. در آخر اینکه روزنامهنگاری هنوز هم جزو شغلهای لذتبخش در کشور است.
دیدگاه تان را بنویسید