سعید شریعتی، عضو حزب اتحاد ملت:
برخی معتقدند که انتخابات پیش از انتخاب، بیعت با نظام است
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: برخی معتقدند که انتخابات پیش از انتخاب، بیعت با نظام است برخی تلقیشان این است که باید حسن نیت و بیعتشان را به نظام نشان میدهند.
پس از پایان پیش ثبتنامها برای انتخابات مجلس دوازدهم، گفته شد که چهرههای سرشناس اصلاحطلب حاضر نشدهاند در این انتخابات مشارکت کنند. در میان اصلاحطلبان دو نگاه به انتخابات وجود دارد؛ یک طیف معتقد است که باید از فرصت انتخابات استفاده کرد و آن را به مثابه یک روزنه برای تنفس دانست. اما در مقابل برخی دیگر از همین طیف اعتقادی به مشارکت ندارند چرا که تصور میکنند، تدارکات لازم برای یک انتخابات که همه گروهها در آن حضور داشته باشند، در حال حاضر وجود ندارد.
سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاحطلب درباره همین موضوع تاکید کرد: قانون انتخابات و نحوه تدارک مقدمات برگزاری انتخابات از جمله مهمترین مساله نحوه مداخله نهادهای ناظر بر انتخابات و فیلتر نامزدهای سیاسی توسط این نهادهاست. مقدمات انتخابات سالم، آزاد و رقابتی با حاکم بودن اصل نظارت استصوابی بر روح قانون انتخابات و همچنین قانون جدید انتخابات فراهم نیست.
به گزارش خبرآنلاین بخش هایی از گفت و گوی سعید شریعتی را در ادامه می خوانید:
- مهمتر از اینکه لوازم انتخابات فراهم نیست، موثر بودن و اثربخشی رای مردم در نهاد قانونگذاری کشور است، متاسفانه مجلس شورای اسلامی به دلایل مختلف از حیض انتفاع ساقط شده و نقش کلیدی، اساسی و بنیادین خودش را در امر تقنین و نظارت بر حسن اجرای قوانین مانند تحقیق و تفحص و استیضاح و سوال و … از دست داده است.
- این را هم اصلاحطلبان نمیگویند؛ اگر مشروح مذاکرات مجلس یازدهم که یک مجلس یکدست را نگاه کنید، میبینید که نمایندگان متعددی این مورد را بیان کرده و به آن معترض شدهاند. مشخصا آقای الیاس نادران در اعتراض به مداخلات فرا قوهای در تقنین و نظارت گفت که مجلس را ببندید و ما چکارهایم.
- این دو دلیل روشن است که اصلاحطلبان اقبالی به انتخابات ندارند. اساسا دیگر الان منتفی است چون اطلاعاتی که از وضعیت پیش ثبتنامها علنی شد مشخص کرد، در مجموع چهرههایی که بشود با آنها یک فهرست پر و پیمان ۲۹۰ نفری برای سراسر کشور بست، برای اصلاحطلبان وجود ندارد.
- چهرههایی هم که ثبتنام کردهاند چهرههایی هستند که حتی اگر انتخابات رقابتی بوده و احزاب و گروهها فعال بودند، تقریبا ناشناخته هستند و در حوزههای انتخابیه اگر تایید صلاحیت شوند و مردم هم در انتخابات شرکت کنند، شرایط رایآوری ندارند. این چهرههایی هستند باید خیلی هزینه شود تا رقابت کنند و اقبال عمومی به آنها صورت بگیرد. از سوی دیگر فضای عمومی هم برای انتخابات فراهم نیست.
- مخالف استفاده از روزنهها نیستم. اما مساله این است که این روزنه اگر معطوف به نتیجه نباشد، همان اندک امید را هم از بین میبرد. فرض کنید فلان آقا را نامزد کنند و مثلا ۳ هزار رای بیاورد؛ در این شرایط هم خودش نا امید میشود و هم مایی که به او رای دادهایم.
- در آن زمان هنوز به این وضعیت که قهر و فاصله باشد، نرسیده بودیم. در تهران تعدادی تایید صلاحیت شدند و سر آن به آقای مجید انصاری بود و انتهای آن هم فردی بود که در لیست کارگزاران قرار داشت.
- آن زمان، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تصویب کرده بود که در حوزههای انتخابیهای که رقابتی نیستند، نامزد نداشته باشد و لیستی هم ندهد ولی احزاب را هم برای لیست دادن منع نکرده بود که حزب کارگزاران هم در تهران لیست داد. فضا اینطور بود که شخصیت برجسته سیاسی مانند آقای مجید انصاری در تهران حدود ۷۰ هزار تا رای آورد و انتهای لیست سه هزار رای کسب کرد.
- این باعث میشود نیروهایی که فکر میکردند امیدی هست، ناامید در ناامید شوند. بابت همین اگر امیدی هم باشد باید معطوف به نتیجه باشد. خب اگر امیدی هست وقتی فلانی را نامزد کنم که به مجلس برود. اگر قرار باشد کسی نامزد شود و به مجلس نرود، چه امیدی است؟
- برخی معتقدند که انتخابات پیش از انتخاب، بیعت با نظام است برخی تلقیشان این است که باید حسن نیت و بیعتشان را به نظام نشان میدهند. اما ما فکر میکنیم انتخابات جنبه بیعت ندارد و یک دوره از حقمان استفاده میکنیم و یک دوره استفاده نمیکنیم به دلیل اینکه امکان استفاده از آن نیست یا بعضا هم ممکن است بگویند فرقی نمیکند چه رای به این بدهیم یا به آن رای بدهیم؛ در این شرایط هم ترجیح میدهند از این حقشان استفاده نکنند.
- تحریم انتخابات متکی به یک دستگاه انگیزشی است که به دنبال براندازی نظام و یک آلترناتیو برای کل ساختار است اما عدم مشارکت به معنای این است که به عنوان یکی از اجزای این نظام، به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض دارم و شرکت نمیکنم. این دو موضوع را نباید با هم خلط کرد و باید تفاوت گذاشت.
- در رسانههای نزدیک به برخی نهادها خبرها و تحلیلها را به این سمت میبرند که انتخابات اجباری را هم باب میکنند که هر کسی در انتخابات شرکت نکند مخالف اصل نظام و برانداز است. از حجاب اجباری به انتخابات اجباری داریم میرسیم.
- عددی که از مشارکت در انتخابات ثبت میشود قابل تحلیل است چرا که اطلاعات برگههای رای مانند سفید، باطله یا رای به نامزدها مشخص میشود اما تحلیل عدم مشارکت کار سختی است؛ ممکن است یک نفر بگوید چون براندازم شرکت نمیکنم؛ یک نفر بگوید چون به روند انتخابات اعتراض دارم شرکت نمیکنم؛ یا یک نفر هم به این مسائل بیتفاوت باشد.
- نمیتوان گفت همه کسانی که پای صندوق رای نیامدند و از حق رایشان استفاده نکردند، همهشان یک تحلیل دارند. اما در یک موضوع اشتراک دارند که نسبت به آن انتخابات انتقاد و اعتراض دارند؛ حالا یک نفر اعتراضش در حد براندازی است و یک نفر هم میگوید چون کاندیدایی ندارم، در انتخابات شرکت نمیکنم.
دیدگاه تان را بنویسید