کد خبر: 633572
|
۱۴۰۲/۰۷/۰۵ ۱۳:۵۵:۰۰
| |

ماجرای باز کردن شیرهای نفت پالایشگاه آبادان و آتش‌سوزی عمدی در کارون در زمان جنگ چه بود؟

روزنامه اعتماد نوشت: قرار شد که بالاتر از بخشی که نیروهای عراقی در حاشیه کارون حضور داشتند، شیرهای نفت پالایشگاه آبادان به سمت کارون باز شود. هدف از این طرح، ایجاد آتش‌سوزی روی کارون بود تا ارتباط میان نیروهای عراقی حاضر در شرق و غرب کارون قطع شود.

ماجرای باز کردن شیرهای نفت پالایشگاه آبادان و آتش‌سوزی عمدی در کارون در زمان جنگ چه بود؟
کد خبر: 633572
|
۱۴۰۲/۰۷/۰۵ ۱۳:۵۵:۰۰

محمدحسن نجمی- یک‌سال بعد از آغاز رسمی جنگ از سوی عراق، نوبت به پیروزی در جبهه‌های ایران رسید. عراق از غروب سی و یکم شهریور 1359، با چندین لشکر پیاده و زرهی پیشروی در خاک ایران را آغاز کرده بود. هر چند دو روز بعد از حملات هوایی ارتش عراق به چندین پایگاه هوایی در ایران، نیروی هوایی با اجرای عملیات کمان 99، پاسخی محکم به همسایه متجاوز داد، اما در بعد زمینی، ارتش عراق پس از ورود به خاک ایران، برنامه‌هایش آن‌طور که پیش‌بینی می‌کرد، ادامه نیافت.

به گزارش اعتماد، نیروهای ایرانی از نیمه سال 1360، سلسله عملیات‌های آزادسازی را آغاز کردند که با عملیات ثامن‌الائمه برای شکستن حصر آبادان به تاریخ پنجم مهر 1360 آغاز شد و با آزادسازی خرمشهر به تاریخ سوم خرداد 1361 پایان یافت. در میانه این دو عملیات، «طریق‌القدس» و «فتح‌المبین» انجام شد که سرزمین‌های زیادی از ایران به دامان صاحبانش بازگشت. البته که این عملیات‌ها با برنامه‌ریزی قبلی اجرا یکی پس از دیگری نبود؛ با اجرای موفقیت‌آمیز عملیات ثامن‌الائمه، راه برای اجرای «طریق‌القدس» و پس از آن «فتح‌المبین» و به تبع آنها، سه مرحله «الی بیت‌المقدس» باز شد. به عبارت دیگر، با انجام نتیجه‌بخش عملیات ثامن‌الائمه، نیروهای ایرانی توانستند روحیه خود را برای ادامه آزادسازی سرزمین‌های اشغال ‌شده توسط دشمن بازیابی کنند، چراکه در یک‌سالی که پس از آغاز جنگ می‌گذشت، عملیات گسترده و موفقیت‌آمیزی برای آزادی خاک ایران به نتیجه نرسیده بود. از همین رو ثامن‌الائمه یک سرآغاز بر بیرون ‌راندن ارتش عراق از خاک کشور بود که خرداد 1361 اکثر زمین‌های اشغال شده، آزاد شدند.

هدف کل خوزستان

ارتش عراق قصد داشت تا خوزستان را از ایران جدا کند و از همین بابت تمرکز اصلی لشکرکشی خود را بر جبهه‌های جنوب قرار داده بود؛ از سوی دیگر تسلط بر دو سمت اروندرود هدف دیگر عراق از حمله بود. با این وجود، استعداد نظامی عراق در ادوات و نفرات آنقدر تکمیل بود که در جبهه‌های غربی نیز به اندازه کافی نیرو داشته باشد؛ اما اصل و هدف حملاتش همان خوزستان بود. برای رسیدن به همین هدف، سعی داشت تا بتواند به سرعت خود را به اهواز، مرکز استان خوزستان برساند.

مقاومت مدافعان شهرها؛ اتفاق پیش‌بینی ‌نشده برای عراق

اما آنچه برنامه‌های ارتش عراق را مختل کرد، مقاومتی بود که آنها تصوری از آن نداشتند. ارتش عراق پس از آغاز ستون‌کشی به سمت خرمشهر از چند جناح، با مقاومت 34 روزه روبه‌رو شد؛ مقاومتی که با حضور فوری گردان تکاوران دریایی ارتش در خرمشهر آغاز شد و پس از آن نیروهای سپاه و مردمی به این مقاومت پیوستند. با اشغال خرمشهر در چهارم آبان ماه 1359 از سوی ارتش عراق، آنها به سمت آبادان حرکت کردند.

جزیره آبادان برای عراق مهم‌تر از خرمشهر بود؛ البته که برای ایران هم بسیار حایز اهمیت بود. هم به لحاظ سرزمینی و هم به لحاظ وجود بندر، مجتمع پتروشیمی و پالایشگاه آبادان نقطه مهمی به شمار می‌رفت. از سوی دیگر ارتش عراق در اشغال خوزستان ناکام مانده و حتی نتوانسته بود که اهواز را محاصره کند. همچنین با تجربه مقاومت خرمشهر که 34 روز لشکرهای ارتش زمین‌گیر شده بودند، تصمیم بر آن شد که آبادان محاصره شود.

«با تمام قوا آماده باشید»

البته مقاومت خرمشهر هم برای آنها عبرت نشده بود، چراکه آنها وقتی به کوی ذوالفقاری آبادان رسیدند، برای رسیدن به این شهر روی رودخانه بهمنشیر، یک پل شناور نصب کردند.

نیروهای ارتش عراق با استفاده از این پل، توانستند دو گردان نیرو را از سمت کوی ذوالفقاری و خاکستان، وارد آبادان کنند. فردای آن روز، نهم آبان ۱۳۵۹ گوینده رادیو ملی نفت آبادان از این ایستگاه رادیویی خطاب به مخاطبانش که اهالی آبادان بودند، گفت که «برادر و خواهر مسلمان آبادانی، شهر شما در معرض خطر سقوط جدی قرار گرفته. با تمام قوا آماده باشید».

همین هم شد؛ رخنه نیروهای عراقی به آبادان با مقاومت شدید نیروهای مدافع روبه‌رو شد؛ آنها با سازماندهی به موقع نیروها و ایجاد درگیری‌های سنگین میان دو طرف، گردان‌های ارتش عراق به سمت شمال رودخانه بهمنشیر عقب‌نشینی کردند.

سرانجام محاصره

نهایتا ارتش عراق با تصرف دو جاده استراتژیک آبادان-ماهشهر و آبادان-اهواز و همین‌طور حضور در شمال رودخانه بهمنشیر، آبادان را به محاصره خود درآوردند. از سمت دیگر آبادان که غرب اروندرود می‌شد، آتش پرحجم توپخانه عراق، اجازه هیچ‌گونه تحرک و آمد و شدی را نمی‌داد.

اینچنین شد که آبادان در احاطه نیروهای عراقی درآمد ولی با این وجود، در این شهر همچنان بخشی از مردم حضور داشتند و به زندگی عادی خود ادامه می‌دادند.

«حصر آبادان باید شکسته شود»

نیمه‌های آبان ماه 1359، بنیانگذار انقلاب در سخنانی تاکید کرد که «حصر آبادان باید شکسته شود». این جمله به مثابه یک دستورالعمل برای نیروهای اقدام‌کننده بود؛ در طول حدود یک‌سال محاصره آبادان، نیروهای ایرانی، 5 عملیات از ناحیه شرق رود کارون علیه اشغالگران انجام دادند؛ عملیات سه‌راهی آبادان در آذر ماه 1359، فروردین 1360 عملیات توکل، اردیبهشت 1360عملیات تپه‌های مدن، خرداد 1360 عملیات فرمانده کل قوا و مرداد 1360 عملیات شهید چمران. با این وجود هیچ یک از این 5 عملیات منجر به آزادسازی مناطق اشغالی نشد. اما این عملیات‌های محدود، در جهت فرسایش نیروهای دشمن و همچنین عدم تمرکز ارتش عراق برای آغاز حرکت به داخل شهر کمک کرد.

اختلاف‌نظر دولت با ارتش و سپاه

صدها کیلومتر آن‌سوتر از جبهه‌ها نبرد، در تهران هم نبردهای زیادی در جریان بود؛ نبردهای سیاسی و همچنین خیابانی. در آن زمان ابوالحسن بنی‌صدر علاوه بر سمت رییس‌جمهوری، فرمانده کل قوا نیز بود. همین امر و اختلاف دیدگاه‌های نظامی بنی‌صدر با نیروهای ارتش و سپاه باعث بدبینی نیروهای انقلابی نسبت به دولت به خصوص رییس‌جمهوری شده بود. این در حالی بود که میان ارتش و سپاه نیز پیرامون تاکتیک‌ها و تکنیک‌های عملیاتی اختلاف‌نظر بود.

رقابت‌های سیاسی در تهران

از سوی دیگر، رقیب سیاسی بنی‌صدر یعنی حزب جمهوری اسلامی، کنترل مجلس نخست را در دست داشت و بنی‌صدر مجلس را به کارشکنی و انجام کارهای فراقانونی متهم می‌کرد؛ در مقابل، بنی‌صدر از سوی مجلسی‌ها و سران حزب جمهوری‌اسلامی به تمامیت‌خواهی و راه‌انداختن دعواهای سیاسی متهم شد. این دعوا آنچنان بالا گرفته بود که حتی پس از گذشت چندین هفته از آغاز کار مجلس اول، هنوز تکلیف نخست‌وزیر روشن نشده بود. با شروع حمله عراق به ایران، این دعواها لابه‌لای اخبار مربوط به جنگ کمرنگ‌تر شد، اما همچنان پابرجا مانده بود.

التهابات سیاسی کف خیابان‌های تهران

در چنین شرایطی، درگیری‌های خیابانی هواداران مجاهدین خلق که آن زمان از هواداران رییس‌جمهوری بودند، باعث پدید آمدن التهابات زیادی در سطح جامعه شده بود. اوج این درگیری‌ها، 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران بود؛ تجمعی که با سخنرانی بنی‌صدر به مناسبت بزرگداشت سالروز درگذشت محمد مصدق نخست‌وزیر سرنگون شده در کودتای 28 مرداد 1332 برگزار شد. در این سخنرانی هواداران بنی‌صدر و مجاهدین خلق از یک سو و نیروهای معروف به نیروهای حزب‌اللهی هم از سوی دیگر، اقدام به شعار دادن علیه یکدیگر کردند و کار به درگیری فیزیکی کشید. هر چند با دخالت بنیانگذار انقلاب التهابات پس از 14 اسفند تا حد زیادی فروکش کرد، اما اختلافات همچنان ادامه داشت. این اختلافات در شرایطی بود که ارتش عراق مشغول پیشروی و تنگ کردن حلقه محاصره شهرهای خوزستان بود.

آغاز روند برکناری بنی‌صدر

بهار 1360 که تصور می‌شد می‌تواند زمانی برای آغاز پس‌زدن اشغالگران عراقی از خاک ایران باشد، باز هم محل درگیری‌های سیاسی بود. التهابات از اردیبهشت ماه همان سال با تظاهرات‌های خیابانی هواداران مجاهدین خلق و برخورد نیروهای حزب‌اللهی، اوج گرفت. همزمان مجلس هم در تدارک برکناری بنی‌صدر بود. ابتدا بنیانگذار انقلاب بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد و مدتی بعد مجلس با رای اکثریت به عدم کفایت سیاسی او و تایید رهبری نظام، بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری هم کنار رفت. پس از این اتفاقات، مجاهدین خلق اعلام مبارزه مسلحانه کرد و سی‌ام خرداد ماه، درگیری‌های خیابانی سنگینی میان نیروهای حزب‌اللهی و مجاهدین خلق ایجاد شد. با این وجود، پس از برکناری بنی‌صدر، صحنه سیاسی کشور تا حد زیادی رو به آرامش رفت و طی انتخابات زودتر از موعد ریاست‌جمهوری محمدعلی رجایی گزینه مورد علاقه حزب جمهوری اسلامی، رییس‌جمهوری شد.

طرح عملیاتی «حمزه سیدالشهداء»

احتمالا یکی از آخرین جلسات شورای عالی دفاع که بنی‌صدر در آن شرکت داشت، مربوط می‌شود به جلسه‌ای که در پایگاه هوایی دزفول برگزار شد؛ غیر از بنی‌صدر، محمدعلی رجایی نخست‌وزیر، اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس مجلس، آیت‌الله علی خامنه‌ای، محمد منتظری و علی‌اکبر پرورش نمایندگان امام در شورای عالی دفاع، سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش در این جلسه حاضر بودند. آنها برای بررسی طرح عملیاتی «حمزه سیدالشهداء» جمع شده بودند؛ طرحی که پیش‌تر توسط واحد عملیات سپاه آبادان تهیه و در بررسی‌های صورت‌ گرفته از سوی ستاد عملیات جنوب تصویب شده بود. ستاد عملیات جنوب شامل محسن رضایی، غلامعلی رشید، حسن باقری، یحیی رحیم صفوی، علی شمخانی و همچنین علی صیاد شیرازی می‌شد.

این طرح عملیاتی که پایه عملیات ثامن‌الائمه بود که نهایتا طرح عملیاتی حمزه سیدالشهداء تصویب شد. برای اجرایی شدن این طرح مقرر شد که لشکر 77 خراسان نیز وارد طرح شود.

به جریان افتادن طرح حمزه

اما این طرح هم با توجه به اختلافات داخلی و التهابات سیاسی مسکوت ماند که پس از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، دوباره در دستور کار قرار گرفت و نهم تیر ماه اعضای شورای عالی دفاع آن را قابل اجرا دانستند.

فرماندهی عملیات نیز مقرر شد مشترکا بر عهده سپاه و ارتش باشد؛ به این شکل که فرماندهان ارتش و سپاه هر کدام در قرارگاه‌های تابعه خود به‌طور مشترک اداره شود و نیروها نیز در یکدیگر ادغام شوند. شهریور ماه 1360 نیز بنیانگذار انقلاب در حکمی، محسن رضایی را به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب کرد.

نهایتا تصمیم به اجرای عملیات گرفته شد؛ در هفته‌های مانده به اجرا، نام عملیات به پیشنهاد ارتش، از «حمزه سیدالشهداء» به «ثامن‌الائمه» تغییر یافت که احتمالا ناشی از حضور لشکر 77 خراسان در عملیات بود.

عملیاتی مهم از چند وجه

این عملیات برای ایران دارای اهمیت بسیار بالایی بود؛ چراکه از یک طرف نخستین عملیات مشترک سپاه و ارتش به شمار می‌رفت و دیگر اینکه نخستین عملیات پس از کنار رفتن بنی‌صدر بود.

اما بیشترین اهمیت عملیات «ثامن‌الائمه» به این موضوع بازمی‌گشت که نزدیک به 10 ماه از سخنان امام خمینی مبنی بر وجوب شکست حصر آبادان گذشته بود و به لحاظ سیاسی باید هر چه سریع‌تر این اقدام صورت می‌گرفت. همچنین با گذشت یک‌سال از آغاز جنگ، افکار عمومی نیاز مبرمی به تقویت روحیه از طریق آزادسازی اراضی اشغالی توسط عراق داشت. محسن رضایی درباره این موضوع می‌گوید: «ما می‌خواستیم بالاخره یک جا آزاد شود و در یک تکه از سرزمین‌مان به هر قیمتی شده، یک متر هم که شده است، جلوتر برویم و یک متر هم که شده است، دشمن را عقب بزنیم، لذا دنبال این بودیم در مناطقی که تصرف می‌کردیم، به پدافند بپردازیم و آن نقاط را حفظ کنیم. بنابراین عملیات‌های محدود پس از ناامیدی ما از جنگ‌های نامنظم و ناامیدی از جنگ‌های کلاسیک شکل گرفتند و اگر جنگ‌های نامنظم به نتیجه می‌رسیدند، شاید هیچ‌گاه عملیات‌های محدود شکل نمی‌گرفتند یا اگر عملیات‌های ارتش موفق بودند، هیچ‌گاه عملیات‌های محدود انجام نمی‌شدند.»

اولین عملیات با فرماندهی مشترک

کم‌کم مقدمات عملیات در حال اجرا بود؛ فرماندهان میدانی نیز به تیمسار ظهیرنژاد و یوسف کلاهدوز سپرده شد؛ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش بود و یوسف کلاهدوز هم قائم‌مقام کل سپاه. حسن باقری مسوول اطلاعات ستاد عملیات جنوب و سرهنگ دوم مهدی فرمنش فرمانده تیپ3 لشکر77 خراسان هم فرماندهی جبهه دارخوین را بر عهده گرفتند. حسین خرازی و مصطفی ردانی‌پور هدایت نیروها را در خط برعهده داشتند.

رحیم صفوی فرمانده ستاد عملیات جنوب سپاه و سرهنگ منوچهر کهتری فرمانده تیپ2 لشکر77، فرماندهی جبهه فیاضیه را عهده‌دار شدند. در خط نیز احمد کاظمی و یدالله کلهر مسوول نیروها بودند.

برای فرماندهی جبهه کوی ذوالفقاری نیز، غلامعی رشید جانشین فرمانده ستاد عملیات جنوب سپاه و سرهنگ منوچهر امینیان فرمانده تیپ1 لشکر77 انتخاب شدند. محمدجعفر اسدی و مرتضی قربانی هم در خط هدایت نیروها را برعهده گرفتند. مسوولیت جبهه ماهشهر نیز به اسحاق عساکره و فرمانده یگان ژاندارمری در این منطقه سپرده شد.

طرح آتش ‌زدن کارون

اینچنین بود که طرح عملیاتی «ثامن‌الائمه» از کاغذ به میدان نبرد، در حال تغییر فاز بود.

پیش از اجرا شدن این عملیات، بنا شد یک اقدام ایذایی صورت بگیرد؛ طرح معروف به «آتش ‌زدن کارون». طبق این طرح قرار شد که بالاتر از بخشی که نیروهای عراقی در حاشیه کارون حضور داشتند، شیرهای نفت پالایشگاه آبادان به سمت کارون باز شود؛ به همین منظور از پالایشگاه آبادان تا نزدیکی کارون، لوله‌کشی تا 300 متری ساحل شرقی کارون صورت گرفت و از آنجا تا کارون نیز کانال‌هایی زده شد که نفت خروجی را هدایت کند. هدف از این طرح، ایجاد آتش‌سوزی روی کارون بود تا ارتباط میان نیروهای عراقی حاضر در شرق و غرب کارون قطع شود یا به حداقل برسد.

آغاز غافلگیرانه

نفت روی کارون رها شد؛ چهارم مهر ماه 1360 از حدود ساعت 21، گردان‌های عمل‌کننده با رعایت سکوت و احتیاط به سمت خط‌های مدنظر راه افتادند. حدود ساعت 24 بود که همگی به نقاط عملیاتی رسیدند. اما نفتی که روی کارون پخش شده بود، چند ساعت قبل از زمان موعود، بر اثر اصابت خمپاره بر سطح آب رود، آتش گرفته بود که این حادثه خللی در طرح نیروهای ایرانی ایجاد نکرد.

نهایتا پس از هماهنگی‌های انجام شده، حدود ساعت یک بامداد 5 مهر 1360، با اعلام رمز «نصرمن‌الله و فتح قریب» عملیات آغاز شد. عملیات ثامن‌الائمه که ارتش عراق را غافلگیر کرده بود، پس از دو روز اجرا، با عقب‌نشینی ارتش عراق از مواضع و شکستن حصر آبادان، به اهداف پیش‌بینی شده دست پیدا کرد.

در خاکریز‌های دشمن چه گذشت؟

در جبهه شمالی عملیات تیپ 8 مکانیزه عراق مستقر بود که طی اقدام نیروهای ایرانی، از هم پاشیده و منهدم شد. به نوشته مجله «نگین ایران»، در یکی از اسناد موجود در مرکز اسناد و مطالعات دفاع مقدس درباره وضعیت فرمانده این تیپ مکانیزه در هنگام حمله نیروهای ایرانی آمده: «پس از رخنه نیروهای ایرانی در مواضع تیپ 8 مکانیزه، فرمانده لشکر سه عراق درخواست نیروی احتیاط منطقه را داشت که شامل یک گردان تانک و یک گروه از نیروی مخصوص برای پشتیبانی از تیپ هشتم وارد عمل شوند. هنگامی که فرمانده گردان نهم نیروی مخصوص همراه با فرمانده گروهان سوم به قرارگاه تیپ هشتم رسیدند، موقعیت بسیار بد بود. فرمانده تیپ هشتم سرهنگ ستاد «علی العلگاوی» در یک وضعیت دستپاچه‌ای به سر می‌برد و نقشه‌ها و کتاب‌ها را پاره می‌کرد و یک حالت کاملا انفعالی به خود گرفته بود و نمی‌دانست چه کند. فرمانده گردان نهم نیروی مخصوص از او خواست که آرامش خود را حفظ و موقعیت کلی را بیان کند. او پاسخ داد وضع پدافندی تیپ کاملا خراب است و به دست نیروهای ایرانی افتاده و آنها در حال پیشروی به سمت قرارگاه تیپ هستند. با طلوع آفتاب، فرمانده تیپ هشتم به همراه سرهنگ دوم ستاد «خمیس مختلف» که در عملیات بیت‌المقدس اسیر شد، از منطقه گریختند و سایر افسران ستاد تیپ و برخی یگان‌های قرارگاه نیز پا به فرار گذاشتند و محور تیپ هشتم بدون فرمانده ماند.»

تغییر نگاه و رویکرد فرماندهی

سردار سعید تجویدی، مسوول اطلاعات قرارگاه نجف در دوران جنگ، درباره اهمیت عملیات ثامن‌الائمه در گفت‌وگویی که مجله «نگین ایران» منتشر کرده، گفته: «قطعا ثامن‌الائمه تغییر نگاه و رویکرد فرماندهی بود. نوعی خودباوری در فرماندهان به وجود آورد به اینکه ما می‌توانیم کارهای بزرگ انجام بدهیم و عراق را شکست دهیم. تا قبل از عملیات ثامن‌الائمه، ما عمق عملیات‌های شناسایی‌مان بیشتر از دو، سه یا حداکثر پنج کیلومتر نبود، ولی در عملیات ثامن‌الائمه، به یمن کارهای موفق واحد اطلاعات، این اعتماد به نفس و خودباوری به وجود آمد که می‌توانیم با عبور از خط مقدم، از عمق مواضع آنها اطلاعات موثق و جامع‌تری به دست آوریم. به عبارتی، به این باور رسیدیم که می‌توانیم اهداف بزرگ انتخاب کنیم. اما ضرورت رسیدن به اهداف بزرگ، داشتن ساختار و سازمان بزرگ‌تری بود؛ چون آن ساختار و سازمان قبلی جوابگو نبود. در این مرحله فرماندهان به این نکته توجه کردند که اولین قدم برای طراحی عملیات بزرگ این است که دشمنت را در جایی که می‌خواهی حمله کنی، از خط مقدم تا عمق مواضع، به خوبی بشناسی.»

به گفته او «نوع نگاه فرماندهی پس از تعداد سندهایی که در عملیات ثامن‌الائمه به غنیمت به دست آمد، خیلی متحول شد و توانستیم نگاه نظامی و عملیاتی عراقی‌ها را در سطح تیپ و لشکر بهتر درک کنیم.»

«در این عملیات جنگ را یاد گرفتیم»

غلامعلی رشید، معاون عملیاتی فرمانده کل سپاه در جلسه‌ای که فروردین 1362 در قرارگاه عملیاتی خاتم‌الانبیا برگزار شد، عملیات ثامن‌الائمه را نقطه‌ای دانست که «کلا جنگ را یاد گرفتیم و یاد گرفتیم که چگونه با دشمن بجنگیم و فهمیدیم که دشمن را چگونه شناسایی کنیم و مواضع‌مان را هم تثبیت».

تاسیس اولین واحد زرهی سپاه با غنیمت‌ها

سردار ابوشهاب از فرماندهان لشکر 14 امام حسین نیز در یک گفت‌وگو با اشاره به عملیات ثامن‌الائمه گفته که در این عملیات «اینقدر غنیمت گرفتیم که آقای عسگری اولین (واحد) زرهی سپاه را با آنها تشکیل داد.» از سوی دیگر طی همین عملیات، با غنیمت گرفتن 20 قبضه توپ 152 و 122 میلی‌متری از ارتش عراق، نخستین توپخانه سپاه نیز تشکیل شد. علاوه بر غنیمت‌های گسترده که حاصل از عقب‌نشینی نیروهای ارتش عراق به دست آمد، طی این عملیات حدود 1600 نیروی عراقی نیز به اسارت درآمدند. همچنین حدود 1500 نیروی عراقی نیز کشته و زخمی شدند.

عملیاتی محدود اما مهم و تاثیرگذار

عملیات ثامن‌الائمه از لحاظ نظامی در دسته عملیات‌های محدود قرار می‌گیرد، اما از نگاه دستاورد، یکی از مهم‌ترین عملیات‌های ایران بود که در آن هم دشمن به عقب رانده شد؛ هم روحیه در جبهه‌های ایران بالا رفت؛ به‌طوری که پس از این عملیات، داوطلبان حضور در جبهه‌ها با افزایش چشمگیری روبه‌رو شد و تعداد گردان‌های عمل‌کننده از 25 گردان در ثامن‌الائمه به 32 گردان در عملیات طریق‌القدس رسید؛ این رشد تصاعدی ادامه داشت و در عملیات فتح‌المبین به 135 گردان و بیت‌المقدس به 144 گردان رسید. نکته مهم دیگر ثامن‌الائمه، تغییر در معادلات جبهه‌ها و تقویت جنبه نظامی ایران در میدان نبرد بود؛ تغییراتی که به عنوان مبدا تحول رویکرد نظامی ایران شناخته می‌شود.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها