کد خبر: 634699
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۳ ۰۸:۲۳:۲۳
| |

اولین گفت‌وگوی همکلاسی‌های آرمیتا گراوند درباره روز حادثه؛ کسی به ما تذکر حجاب نداد + ویدئو

همکلاسی آرمیتا گراوند به ایرنا گفت: اینکه می‌گویند به خاطر حجاب به ما تذکر دادند و یا یک نفر دیگر آرمیتا را هُل داده، اصلا صحت ندارد و دروغ است، همه این اتفاقات در کمترین زمان ممکن رخ داد.

اولین گفت‌وگوی همکلاسی‌های آرمیتا گراوند درباره روز حادثه؛ کسی به ما تذکر حجاب نداد + ویدئو
کد خبر: 634699
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۳ ۰۸:۲۳:۲۳

خبرگزاری دولت با دو تن از همکلاسی‌های آرمیتا گراوند مصاحبه و روز حادثه را از زبان او روایت کرده است. 

به گزارش ایرنا، بخش‌های مهم اظهارات دوست و همکلاسی‌های صمیمی آرمیتا را در ادامه می‌خوانید:‌

 

فاطمه:

  • من و آرمیتا با هم روی نیمکت (سکوی ایستگاه مترو) در خط چهار شهدا نشستیم، منتظر دوستمان مهلا بودیم که متوجه شدم مهلا هم به سمت ما می آید، قطار آمد و برای اینکه به قطار برسیم بلند شده و با گام‌های سریع به سمت واگن رفتیم.
  •  ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت (عقب عقب) به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیه سکو) برخورد کرد.
  •  وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.
  • بلافاصله با مرکز فوریت‌های پزشکی تماس گرفته و درخواست آمبولانس و امداد کردیم. در این فاصله یک خانم که خاطرم نیست دکتر بود یا پرستار، در احیای آرمیتا کمک زیادی کرد و بعد هم وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد.
  • ما هم به بیمارستان رفتیم و از آن موقع تا الان همچنان در حال دعا برای سلامتی آرمیتا هستیم و از همه مردم هم تقاضا می کنم برای بهبود آرمیتا دعا کنند تا هر چه سریعتر خوب شود.

 

مهلا:

  •  آن روز(یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند.
  •  برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.
  •  فاطمه دست‌های آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم.
  •  انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش مردم و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.
  • من و فاطمه نیز به بیمارستان رفتیم، آرمیتا را اول به بخش اورژانس و بعد هم به بخش مراقبت‌های ویژه «آی سی یو» بردند.
  • اینکه می‌گویند به خاطر حجاب به ما تذکر دادند و یا یک نفر دیگر آرمیتا را هُل داده، اصلا صحت ندارد و دروغ است، همه این اتفاقات در کمترین زمان ممکن رخ داد.
  • ناشناس ارسالی در
    شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲

    بسه کمتر دروغ بگویید به امید خدا قاتل پیدا میشوند همه قاتلان پیدا میشوند وبه حد وحستناکی کشته میشوند

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها