مسعود پزشکیان، نماینده تبریز:
من اگر نظام را قبول ندارم در مجلس چه غلطی میکنم؟ از دلیل ردصلاحیت من مرغ پخته خندهاش میگیرد!/ نه بچههایم خارجاند نه برای کسی سیسمونی میگیریم
نماینده ردصلاحیت شده میگوید: حالا اگر ما به این انقلاب معتقد نیستیم، آنهایی که معتقدند چه کسی هستند؟ چهکار باید میکردیم؟ از ما چه میخواهند؟ چه کسی این حرف را میزند؟ کسی که کسی که نگاه کنی شاید اصلا خودش هیچ سابقه آنچنانی هم ندارد. چه می گوید؟ میگوید فلانی نظام را قبول ندارد، من اگر نظام را قبول ندارم اینجا (مجلس) چه غلطی میکنم؟
مسعود پزشکیان نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی که در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس از سوی هیات اجرایی حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو ردصلاحیت شده بود درخصوص اعتراض به نتیجه اعلامی از سوی این هیات، گفت: قرار است اعتراض کنیم و ببینیم که چه میشود، تا امروز (سهشنبه) اعتراض را ثبت نکردم اما احتمالا فردا بچهها به صورت اینترنتی از همان مسیر که گفتهاند، ثبت خواهند کرد.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت وگوی پزشکیان را در ادامه می خوانید:
- مستند چه میخواهند بدهند؟ ببینید این چیزی که اینها نوشتند ما ترکها ضربالمثلی برای آن داریم که ترجمه فارسیاش سخت است یک چیزی شبیه «مرغ پخته هم خندهاش میگیرد».
- زندگی من تا حالا برای این نظام و این انقلاب بوده است، من با همسرم که ازدواج کردم تا زمانی که از دنیا رفت فرصت نکردیم حتی یک زیارت برویم؛ یا در جبهه بودیم، یا درس میخواندیم، یا کشیک میدادیم و در بیمارستان مریض میدیدیم و همواره در خدمت نظام و انقلاب بودیم. الان هم فرصت نکردیم حتی تفریح برویم، خیلیها میروند و تفریح میکنند ما نتوانستیم حتی برویم و بگردیم.
- حالا با این شرایط اگر ما با نظام مشکل داشته باشیم آنهایی که با نظام مشکل ندارند، چه کسانی هستند؟ یعنی اصلا این حرفی که زدند، خیلی خندهدار است. چه مدرک و مستنداتی میخواهند بدهند که من با نظام مشکل دارم؟
- منی که تمام زندگی و هستیام برای این انقلاب و این مملکت بوده، آنها خودشان مشکل دارند و دارند کاری میکنند که مردم را به نظام بدبین کنند نه مایی که تلاش میکنیم و زور میزنیم بلکه این مملکت درست شود و آن الگویی شود که اوایل انقلاب دلمان میخواست بهترین شویم؛ نه اینکه یک عده آدمهای ناتوان به اصطلاح بیسواد و با دید محدود بیایند و بعد حتی دو قدم جلوتر از خودشان را نبینند و بعد همانها، آنهایی که میتوانند افق بلندتری ببینند را از میدان به در کنند.
- انقدر که گفتند قرار شد اعتراض را ثبت کنیم، میخواستم اعتراض نکنم. من که وابستگی به این جایگاه ندارم، من اگر به دنبال پول بودم بروم طبابت کنم بهتر نیست؟ من از کرسی نمایندگی دنبال امتیاز و پول نبودم و نیستم فقط تلاش میکنم در حد توانم قدمی برای کشور و نظام بردارم.
- فیلمی از ما گرفتند که فلانی «در مجلس راه میرود» اینها اگر فیلم دیگری داشتند که آن را منتشر میکردند، ما نه خودمان دادیم بچههایمان از بیتالمال بخورند، نه اجازه دادیم که خودشان (بچههایمان) از بیتالمال بخورند، نه بچههایمان خارج از کشور هستند، نه برای کسی سیسمونی میگیریم؛ یعنی ماها همینی هستیم که هستیم. برای این نظام تمام زندگی و اعتقادمان را گذاشتیم.
- حالا اگر ما به این انقلاب معتقد نیستیم، آنهایی که معتقدند چه کسی هستند؟ چهکار باید میکردیم؟ از ما چه میخواهند؟ چه کسی این حرف را میزند؟ کسی که کسی که نگاه کنی شاید اصلا خودش هیچ سابقه آنچنانی هم ندارد. چه می گوید؟ میگوید فلانی نظام را قبول ندارد، من اگر نظام را قبول ندارم اینجا (مجلس) چه غلطی میکنم؟
- کسی رایزنی نکرده، دوستان و آشنایان خیلی گفتند و اصرار کردند که اعتراض را حتما ثبت کن، ماهم پذیرفتیم.
- ببینید من بیشتر با این نیت دارم میآیم که در مملکتی که دارند مردم را از صندوقها گلایهمند و ناامید میکنند و نمیخواهند پای صندوق بیایند، صدایی باشم بلکه یک عدهای به خاطر ما بیایند پای صندوق. وگرنه من را نماینده نکنند، مثلا من از نمایندگی امتیازی داشتم که آنرا از دست بدهم؟ به کسی چیزی دادم؟ خودم خوردم؟ اگر پیدا میکردند که آنها را میگفتند اتفاقا چون چیزی پیدا نکردند میگویند من نظام را قبول ندارم.
دیدگاه تان را بنویسید