جلال میرزایی نماینده پیشین مجلس:
معیار «قبل و بعد از انقلاب» برای تببین دستاوردها و علل ناکامیها دیگر کارآیی ندارد
یک نماینده پیشین مجلس معتقد است که آقای مصباح بداند برای تببین دستاوردها و یا بیان علل ناکامی دیگر این معیار قبل و بعد از انقلاب کارآیی خودش را از دست داده است اینکه ایشان چگونه از این معیار استفاده کرده است، واقعیت جای سوال دارد؟
جلال میرزایی نماینده پیشین مجلس در واکنش به سخنان یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص تورم گفت: آنچه که آقای مصباحی مقدم گفتند الان تازگی دارد، تا ۲۰ سال پیش خاطرم هست بسیاری از سخنرانان و کارشناسانی که به صداوسیما میآمدند به خصوص نمایندگان مجلس و دولتمردان که دعوت میشدند و یا تریبونی در اختیارشان قرار میگرفت، معیار مقایسهشان برای بیان دستاورها قبل و بعد از انقلاب بود، یعنی میگفتند ما قبل از انقلاب این بودیم و بعد از انقلاب چنان شدیم.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی میرزایی را در ادامه می خوانید:
- تعجب میکنم آقای مصباحیمقدم که اقتصاد خوانده است، دستی در سیاست دارد و سالها نماینده مجلس بوده، باید در جریان تغییراتی که در جامعه رخ میدهد باشد و بداند برای تببین دستاوردها و یا بیان علل ناکامی دیگر این معیار قبل و بعد از انقلاب کارآیی خودش را از دست داده است اینکه ایشان چگونه از این معیار استفاده کرده است، واقعیت جای سوال دارد؟
- امروز بسیاری از جوانان و دانشگاهیان و حتی فعالان سیاسی شرایط کشور را در زمینههای اقتصادی با معیارهای دیگر مقایسه میکنند. زیرا موضوع تورم یک بحث شاخص اقتصادی است؛ درباره نرخ تورم، نرخ سرمایهگذاری، نرخ اشتغال، درآمد سرانه، قدرت خرید و پس انداز رسانهها و افکار عمومی اینها را با کشورهای درحال توسعه همچون ترکیه، امارات و عربستان و جدیداً با عراق مقایسه میکنند، یعنی میخواهند مشاهده کنند ایران ما در مقایسه با کشورهای اطراف از لحاظ شاخصهای اقتصادی در چه وضعیتی است و عمدتا نگاه و تمرکز بر این است که چرا ما در سالهای اخیر عقبگرد داشتیم و تمرکز و موضوع بحث روی این دلایل عقبماندگی و توقف در روند توسعه کشور است نه اینکه مقایسه با قبل از انقلاب کنند. این مقایسه غلط است و کمکی به تبیین موضوع و روشن شدن قضایا نمیکند و چه بسا به ابهامات دامن میزند و ما را از بحثهای اصلی و مفید و سازنده دور میکند.
- هنگامی که مقایسه میکنیم باید این مقایسه درست باشد. قبل از انقلاب به خاطر اتفاقاتی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد رخ داد یک افزایش نرخ تورم آن هم در سال ۳۴ صورت گرفت که ۲۷ درصد بود و یک افزایش تورم در مقطع سالهای ۵۴ ، ۵۵ و ۵۶ داشتیم که تا این اندازه نبود.
- بعد از انقلاب یکی از چالشهای اقتصادی ایران همواره نرخ تورم بالا بوده و وقتی با گذشته مقایسه میکنیم باید بدانیم علتها متفاوت است، عوامل تاثیرگذار اگر قبل از انقلاب عمدتا داخلی بوده است، بعد از انقلاب علاوه بر عوامل داخلی یعنی سوءمدیریتها، عوامل خارجی مانند تحریمها و کارشکنیهای خارجی هم در افزایش نرخ تورم در ایران موثر بوده است، به نظرم اگر صورت مسئله را درست نبینیم، در یافتن راهی برای حل این مشکلات هم به بیراهه خواهیم رفت.
- اینکه مقایسه قبل از انقلاب کنیم برای سخنرانی و تبلیغات سیاسی خوب است. منتها آقای مصباحیمقدم کسی بوده که مدتی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس بوده و آمار و ارقامها را میداند و من تعجب میکنم؛ اگر یک خطیبی این حرفها را بزند میگویم ایرادی ندارد میخواهد یک مقداری امید در جامعه ایجاد کند اما از آقای مصباحیمقدم که اقتصاد در دانشگاه امام صادق تدریس میکنند و مدتی رئیس کمیسیون اقتصادی بودند انتظار بیش از اینها است.
- نیمه دوم سال ۹۷ به خاطر تحریمهای ترامپ افزایش نرخ تورم داشتیم، در صورتی که نیمه اول سال ۹۷ میانگین نرخ تورم چیزی حدود ۱۳ درصد بود که در نیمه دوم سال به ۳۵ درصد رسید. سال ۹۸ تورم افزایش پیدا میکند چراکه بحث سیل و کرونا را داشتیم و تورم ۵۱ درصد شد. سال ۹۹ اندکی کاهش یافت و سالهای ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ که آقای رئیسی مسئولیت پذیرفتند هم نرخ تورم افزایشی بوده است.
- حتی اگر ۹۸ را هم بیاوریم مجلس که دست جریان منتقد دولت قبل افتاد که مدعی بودند ریلگذاری میکنند تا دولت در مسیر ریلی که اینها میگذارند حرکت کند و مشکلات حل شود. یعنی مسئولیت اقتصادی کشور به نظر من باتوجه ریلگذاری مجلس یازدهم در حوزه سیاست خارجی برای دولت قبل و بعد از آن روی کار آمدن آقای رئیسی از تابستان ۱۴۰۰ که تا امروز بیش از ۲ سال از آن میگذرد، برعهده همه اینها است و باید پاسخ دهند چراکه ادعا داشتند.
- دولت روحانی هم مسئولیت دارد و در ۲ الی ۳ سال آخر از تریبونهایی که در اختیارش داشت قبول کرد که مشکل دارد و با سختی مواجه است. اما اینها آمدند وعده دادند که مشکلات گذشته را حل میکنند حال باید توضیح دهند چرا نتوانستند به وعدههایشان عمل کنند و کجا اشتباه داشتند؟ آیا در فهم مسائل اقتصادی اشتباه داشتند؟ آیا در تصمیماتی که گرفتند نتواستند مثمرثمر باشند؟ باید توضیح دهند اگر تصمیمات اشتباه بوده است چه اقداماتی برای کسری آنها انجام دادهاند؟ اگر برداشتهایشان مبتنی بر واقعیت نبوده بیایند اذعان کنند و برای مردم توضیح دهند که چه اتفاقاتی رخ داده است.
دیدگاه تان را بنویسید