کد خبر: 654011
|
۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ۱۲:۰۰:۰۰
| |

اکثر کسانی که در انتخابات شرکت نکردند از اقشار طبقه متوسط، تحصیل‌کردگان و نسل زِد بودند

روزنامه اعتماد نوشت: بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند از اقشار طبقه متوسط، تحصیلکردگان و به ویژه نوجوانان وجوانان نسل zبودند که از جمله جمعیت‌های انسانی محسوب می‌شوند که غیبت و نومیدی ایشان در فرآیندهای مشارکت جامعه به مثابه خاموش شدن موتور حرکت و توقف یا کند شدن مسیر توسعه تلقی می‌شود.

اکثر کسانی که در انتخابات شرکت نکردند از اقشار طبقه متوسط، تحصیل‌کردگان و نسل زِد بودند
کد خبر: 654011
|
۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ۱۲:۰۰:۰۰

سیدجواد حسینی در مطلبی برای روزنامه اعتماد به جامعه‌شناسی انتخابات مجلس دوازدهم پرداخته است.

به گزارش اعتماد، در این یادداشت آمده است: نتایج انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در یازدهم اسفند‌ماه برگزار شد از چند جهت قابل تحلیل است:  اول از منظر میزان مشارکت و عدم مشارکت مردم در انتخابات، دوم از حیث فقدان نظام حزبی و تشکیلاتی و نقش آن در نتایج ومشارکت در انتخابات، سوم از جهت آثار و قطبی شدن نامتوازن جامعه. اما بانگاه به نرخ مشارکت در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی این انتخابات ۲۵میلیون مشارکت‌کننده داشت که میزان ۴۱ درصد مشارکت در انتخابات را به خود اختصاص داد و این پایین‌ترین میزان مشارکت مردم ایران پس از انقلاب اسلامی در ۱۲ دوره مجلس شورای اسلامی را نشان می‌دهد. البته در دوره‌های گذشته هم در برخی موارد نرخ پایین مشارکت را شاهد بوده‌ایم با دو تفاوت اول اینکه به این میزان کاهش نرخ مشارکت نداشته‌ایم، دوم گرچه گاهی در انتخاباتی نرخ مشارکت پایین بوده است، اما پایداری و استمرار نداشته و در انتخابات‌های بعدی بلافاصله جبران می‌شده است. اما در این دوره علاوه بر پایین بودن نرخ بی‌سابقه مشارکت، استمرار آن را حداقل طی سه مرحله شاهد هستیم.

اصولا از سال ۱۳۹۸ که انتخابات یازدهمین دوره مجلس بود و به نسبت دوره‌های گذشته پایین‌ترین میزان مشارکت را تجربه کرد. (۴۲درصد) و پس از آن در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰با مشارکت ۴۹ درصد که به نسبت انتخابات دوره‌های ریاست‌جمهوری پایین‌ترین است و در ۱۴۰۲ دوازدهمین دوره انتخابات مجلس با مشارکت ۴۱ درصد که از منظر نرخ پایین مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی رکورد زده است نه‌تنها روند کاهش نرخ مشارکت جبران نشد، بلکه استمرار یافت و در انتخابات اخیر به پایین‌ترین حد خود رسید و این پدیده جدید و قابل توجه ‌و تحلیلی است .

اما در خصوص میزان مشارکت ۴۱ درصد در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی دو دیدگاه وجود داردکه از این دو دیدگاه می‌توان به نگاه مثبت و نگاه منفی به این میزان از مشارکت تعبیر کرد:  دیدگاه اول که این میزان نرخ مشارکت را در شرایط کنونی با وجود تبلیغات وسیع رسانه خارجی و گروه‌های معاند با نظام جمهوری اسلامی و نیز بیانیه‌های برخی گروه‌های سیاسی از جمله جبهه اصلاح‌طلبان ایران ناظر بر عدم ارایه لیست انتخاباتی و نیز مشکلات فراوان اقتصادی معیشتی مردم و نرخ بالای تورم و رکود بازار آن را موفقیت‌آمیز ارزیابی می‌کند. این گروه که هواداران دولت فعلی و موسوم به جناح پایداری و نواصولگرایان هستند، معتقدند با وجود تبلیغات شدید رسانه‌ای و معاندین ، مشکلات اقتصادی و نارضایتی پاییز ۱۴۰۱، تنگنای اقتصادی مردم، حضور ۴۱درصد که عدم تفاوت مشارکت معنادار با انتخابات مجلس یازدهم، یعنی ۴۲ درصد را دارد، نشانه موفقی از مشارکت مردم قلمداد می‌کنند و در مجموع این تعداد از مشارکت‌کنندگان را راضیان از وضع موجود می‌پندارند و گاه استدلال می‌کنند در بسیاری از کشورها از جمله مثلا کشور سوییس مشارکت در همین محدوده‌هاست و لذا این میزان مشارکت امری سابقه‌دار وعادی است و در مجموع می‌توان آن را نشان شکست پروژه تحریم انتخابات قلمدادکرد.

دیدگاه دوم که غالبا به اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرا و در کل منتقدین وضع موجود شهرت دارند، بیش از آنکه بر مشارکت‌کنندگان متمرکز باشند، نگاه‌شان را به سمت غایبین در انتخابات چرخش داده‌اند و غیبت ۶۰درصدی مردم در انتخابات را صدای‌رسا برای نارضایتی از وضع موجود تلقی کرده و آن را نشانه جدی برای تغییر اساسی سیاست‌ها در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‌کنند و معتقدند فرآیند برگزاری انتخابات از معنا تهی شده و شرکت آنها تاثیر‌ی در تغییر شرایط جامعه ندارد. 

درخصوص این دو نگاه باید دو نکته مهم را در تحلیل نتایج انتخابات ایران از جمله دوازدهمین دوره مجلس مورد توجه قرار داد. نکته اول اینکه ۴۱‌درصد مشارکت‌کنندگان در انتخابات همه راضیان وضع موجود نیستند. برخی از آنها منتقدان جدی وضع موجودند و با عناوین مانند مستقل اعتدالی یا اصلاح‌طلب و حتی مردمی که در هیچ کدام از این واژگان نمی‌گنجد هم قرار دارند که به نظر می‌رسد حداقل می‌توان تعداد آنها را ۲۰ درصد آن ۴٠ درصد ارزیابی کرد و ۲۰درصد دیگر مشارکت‌کنندگان را می‌توان شامل مردمی دانست که از معتقدان جدی به نظام جمهوری اسلامی ایرانند و از وضعیت موجود هم نارضایتی جدی ندارند. مضاف بر آن تعداد آرای سفید و باطل هم که در انتخابات اخیر رو به افزایش است باید در این تحلیل جدی انگاشته شود. Seyed Javad Hoseinie: نکته دوم درخصوص ۶۰ درصد غایبین در انتخابات است که گاه چنین استناد می‌شود که در برخی کشورها مانند سوییس همین تعداد عدم مشارکت در انتخابات مشاهده می‌شود. بنابر این امری عادی است، اما در این خصوص هم دو نکته مهم وجود دارد که توجه به آن ضروری است، اول اینکه در اکثر کشورها در سال‌های اخیر انتخابات با مشارکت بسیار بالا صورت گرفته امریکا، فرانسه و ترکیه نمونه‌هایی از این کشورها هستند. ثانیا اگر در کشوری مثل سوییس مثلا ۶۰ درصد در انتخابات مشارکت نداشته باشند، مشارکت نکردن ایشان معنای اعتراضی ندارد و این‌گونه تفسیر می‌شود که ۴٠ تا ۴۵ درصد مشارکت‌کنندگان که فعالان و علاقه‌مندان حوزه سیاسی هستند، انتخاب‌شان با غایبین در انتخابات همسویی دارد.گویی مشارکت‌کنندگان حامل و قائل به رای اکثریت جامعه هستند و حال آنکه در انتخابات جمهوری اسلامی ایران هم مشارکت‌کنندگان پیام سیاسی خاص را مخابره می‌کنند و هم غایبین در انتخابات غیبت‌شان اصولا معنای سیاسی خاصی دارد که باید در تحلیل آن را جدی شمرد لذا همه غایبین هم کسانی نیستند که خواستار تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی و جایگزین ساختار جدید باشند، بلکه منتقدان و معترضان به تثبیت و استمرار وضع موجود‌ند و بسیاری از ایشان حداکثر خواسته‌های‌شان اصلاحاتی در قانون اساسی و تغییراتی در رویه‌ها و مناسبات سیاسی قدرت در چارچوب نظام سیاسی موجود است.

از جمله اینکه فرآیند انتخابات به مشارکت معنادار و واقعی مشارکت‌کنندگان منتهی شود و فرآیند سیستماتیک مشارکت واقعی در درون‌دادها (امکان ورود سلایق گوناگون به نظام مدیریتی و نمایندگی) ، برون‌دادها (امکان تحقق عملی برای تغییر متناسب با خواست اکثریت) و فرآیندهای نظام سیاسی (امکان مشارکت در بستر زمان از طریق قانونگذاری و ایجاد تشکل‌های سیاسی و اجتماعی برای همه سلایق) بسترسازی شود.محدودیت‌های ورود سلایق گوناگون برای شرکت در انتخابات در بررسی صلاحیت‌ها برداشته شود و جریان خالص‌سازی و تمامیت خواهی کنار نهاده شود، فرآیند رقابت تشکل‌ها و احزاب از تفکرات مختلف تمهید شود، فضای مجازی از زیر بار فیلترینگ خارج شود، با کارآمد کردن مدیریت کشور و تمهید فرآیند شایسته‌سالاری رونق اقتصادی وپروژه توسعه در کشور رقم خورد ومردم از زیر بار تورم ویران‌کننده نجات یابند، مخاصمه دایمی در روابط بین‌المللی فرو کاهد، دخالت دولت در عرصه جامعه کاهش یابد، آزادی معترضان به رسمیت شناخته شود و از خشونت با ایشان پرهیز داده شود، ویژگی‌های نسل آلفا و زد درک شده و نظام سیاسی از گسل شناختی این نسل که احساس می‌شود نوعی ناهمزبانی و ناهمزمانی دارد بیرون آید و با جریان فساد برخوردی موثر و بازدارنده صورت گیرد.

نکته دیگر و مهمی که باید در تحلیل غایبین انتخابات اخیر مورد توجه جدی باشد اینکه بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند از اقشار طبقه متوسط، تحصیلکردگان و به ویژه نوجوانان وجوانان نسل zبودند که از جمله جمعیت‌های انسانی محسوب می‌شوند که موتور محرک توسعه و تحول‌خواهی جوامع به شمار می‌آیند و غیبت و نومیدی ایشان در فرآیندهای مشارکت جامعه به مثابه خاموش شدن موتور حرکت و توقف یا کند شدن مسیر توسعه تلقی می‌شود و باید کاری کرد که این قشر از جامعه در کلاس مشارکت ومدرسه انتخابات حاضر شوند تا با حضور ایشان موتور حرکت روشن و مسیر توسعه و پیشرفت هموار شود.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها