آیتالله موسی خوئینی:
عدم مشارکت در انتخابات را به حساب هوشمندیِ مردم ایران بگذارید، نه به حساب تبلیغات دشمنان
آیتالله سید محمد موسوی خوئینی نوشت: عدهای از شدت و گستردگی تبلیغات دشمنان علیه انتخابات سخن میگویند ولی با توجه به انبوه تبلیغاتی که برگزارکنندگان انتخابات و طرفدارانشان، بهویژه از طریق صداوسیما، برای توجیه و اقناع مردم به کار بستند -آنقدر زیاد که شاید گوی سبقت را از تمام انتخاباتهای پس از انقلاب اسلامی ربوده باشد- شایسته است که عدم مشارکت را به حساب هوشمندیِ مردم ایران بگذارند، نه به حساب تبلیغات دشمنان.
آیت الله سید محمد موسوى خوئینى در یادداشتی در خصوص انتخابات یازدهم اسفند نوشت: راستی چه کسانی بیشترین خسارتها را به ارزشهای متعالیِ ملی و دینی وارد میکنند؟ مدیران و حامیان وضع طاقتفرسای امروز، برای پیشبرد امور در ادارۀ کشور، به جای کاربستِ سازوکارهای علمی و عقلانی، دین و مقدّسات و معنویات را هزینه میکنند و در همین انتخابات، کسانی را که پای صندوق رأی حاضر نشدند، به انحراف از راه خدا و علمای اسلام و امام خمینی (رض) متهم کردند. آیا آنها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزشهای معنوی یک ملت وارد میکنند؟
به گزارش جماران متن یادداشت آیت الله سید محمد موسوى خوئینى در خصوص انتخابات 11 اسفند 1402 در پی می آید:
انتخاباتِ یازدهم اسفند برگزار شد و آمارها و تحلیلها میزان مشارکت را 30 تا 41 درصدِ واجدین شرایط رأی تخمین زدند. این میزان مشارکت بسیار کمتر از حدی است که برگزارکنندگان انتخابات انتظار داشتند؛ آنان به مشارکتی 60 درصدی و چهبسا بیشتر فکر میکردند.
پس از انتخابات، عدهای با ابراز خوشحالی از همین میزان مشارکت، آن را نشانۀ شکست دشمن و مُشتی محکم بر دهان بدخواهانی دانستند که مشارکتی کمتر از این را پیشبینی میکردند.
بسیاری هم پیش از انتخابات برای مشارکت حداکثری تلاش کردند و تمام امکانات و ابزار تبلیغاتی را برای رسیدن به این آرزو به کار بستند و البته خیلی زود متوجه ناکامی خود در این کارزار شدند. این عده که طرفداران شیوۀ حکمرانی کنونیاند، در ادامۀ آنچه جهاد میپندارند، به جستوجوی علل این ناکامی پرداختهاند، اما متأسفانه به راهی میروند که آنان را به کشف و درک علل واقعی نمیرساند، بلکه مشکلاتِ این شیوۀ حکمرانیِ ناکارآمد را دوچندان میسازد.
این گروه تبلیغات دشمنان خارجی را یکی از علل عدم مشارکتِ حداکثری معرفی میکنند و به اکثریت مردم این سرزمین که در انتخابات شرکت نکردند، تهمت همراهی با بدخواهانِ مُلک و ملّت و دین میزنند، و گویی توجه ندارند که با این کار به دهها میلیون شهروندی توهین میکنند که در میانشان دانشمندان، فرهیختگان، اساتید و دانشجویان حوزه و دانشگاه، متخصّصانِ دانش و فنّ، پزشکان، مهندسان، صاحبان حرفهها و مَشاغل، تجار و تولیدکنندگان و . . . نیز حضور دارند و همین علتیابیهای دستوری و اهانتآمیز است که سبب فاصلۀ بیش از پیشِ مردم با این شیوۀ حکمرانی میشود.
با اینگونه تحلیلها و این قبیل تبیین موضوعات و مسائل کشور و از آن جمله انتخابات، آیا اکثریت مردم حق ندارند بگویند کسانی که بر سرنوشت ما و کشور ما و هویّت ملّی و دینیِ ما حکم میرانند، بهجای قبول ناکارآمدیِ خود در حکمرانی، ما را فریبخورده میخوانند و پروای اهانت هم ندارند؟!
عدهای از شدت و گستردگی تبلیغات دشمنان علیه انتخابات سخن میگویند ولی با توجه به انبوه تبلیغاتی که برگزارکنندگان انتخابات و طرفدارانشان، بهویژه از طریق صداوسیما، برای توجیه و اقناع مردم به کار بستند -آنقدر زیاد که شاید گوی سبقت را از تمام انتخاباتهای پس از انقلاب اسلامی ربوده باشد- شایسته است که عدم مشارکت را به حساب هوشمندیِ مردم ایران بگذارند، نه به حساب تبلیغات دشمنان. یادآوری این نکته شاید مقبول افتد که تأمّل برای فهم درست امور، بهتر از توهین به دیگران است.
آیا میشود از مشارکت ادعایی 40 درصدی (با احتساب آرای باطله) ابراز خشنودی کرد و همین میزان مشارکت را برای همان دشمنان خارجی مایۀ شرمساری شمرد؟ بسیاری از منتقدان معتقدند که گردانندگان امور به این نتیجه رسیدهاند که مشارکت هرچه کمتر باشد، مطلوبتر است؛ آیا رضایت از نتایج انتخابات اخیر به معنای تقویت و تأیید همین برداشت نیست؟ البته تصور اینکه، در دنیای هوش مصنوعی، ادارهکنندگان کشور چنین رویکردی داشته باشند سخت و تلخ است و بر نگرانیها نسبت به آینده میافزاید!
برگزارکنندگان این انتخابات و انتخابات قبل و آنها که در این دو دوره سربرآوردند گویا برای خودشان سهمی در پیدایش وضع اسفناک کنونی قائل نیستند؛ شاید هم این وضع را آنچنان اسفناک نمیدانند. احتمال دارد عامل تنگناهای طاقتفرسای کنونی را خیل عظیم مردمی بدانند که در انتخابات شرکت نکردند. از نظر کسانیکه همواره سخن از انقلاب و ضدّانقلاب میگویند، گویا مردمی که پای صندوق آمدند و رأی دادند (ولو رأی باطله)، طرفدار انقلاب و بلکه انقلابیاند و از این منظر لابد آن 60 درصد که پای صندوق نیامدند، ضدانقلاباند. صاحبان این نگاه فراموش کردهاند که انقلاب، با حضور اکثریت قاطع مردم ایران به پیروزی رسید و اقلیتی که همراه نشدند، راه افول و زوال پیمودند.
راستی چه کسانی بیشترین خسارتها را به ارزشهای متعالیِ ملی و دینی وارد میکنند؟ مدیران و حامیان وضع طاقتفرسای امروز، برای پیشبرد امور در ادارۀ کشور، به جای کاربستِ سازوکارهای علمی و عقلانی، دین و مقدّسات و معنویات را هزینه میکنند و در همین انتخابات، کسانی را که پای صندوق رأی حاضر نشدند، به انحراف از راه خدا و علمای اسلام و امام خمینی (رض) متهم کردند. آیا آنها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزشهای معنوی یک ملت وارد میکنند؟ از اعتبار عالیترین مقام این نظام، مراجع تقلید و حضرت امام (قُدِّس سِرُّه) هزینه کردند و دستاورد آن، مشارکتی است که هنوز حاضر نشدهاند آمار آن را به تفصیل و تفکیک آرای معتبر از غیرمعتبر منتشر کنند و نمیدانند با بی اعتنایی به توصیههای حضرت امام در امر حکمرانی و ادارۀ امور مردم و در انتخاباتها چه خسارتی به این ارزشها وارد کردهاند. از قدیم گفتهاند انصاف چیز خوبی است، حتی اندکی از آن؛ اکنون بفرمایند چه کسانی بیشترین خسارتها را به ارزشهای متعالی ملی و دینی وارد کردهاند، کسانیکه با عملکردشان بیش از 60درصد مردم را از دست دادهاند و برای به دستآوردن کمتر از 40درصد تمام مقدسات و ارزشهای ملی و معنوی را هزینه میکنند یا دیگران؟
البته خوب و مفید است این را هم بدانند که آن اکثریت و کسانی که با آنان همراهی کردند در حقیقت به اینگونه رفتار با مقدسات و ارزشها و استفادۀ ابزاری از آنها بیاعتنایی کردند و نه به توصیههای حضرت امام. آنان به این نوع رفتار با مقدساتشان بیاعتنایی کردند؛ امام و دیگر ارزشهای معنوی این ملّت برای آن نیست که عدهای با ندانمکاریها و با زیر پاگذاشتن تمام دستاوردهای علمی و انسانی، اکثریت مردم را از خود دور کنند و سپس برای جبران ناکامیها، مقدسات و ارزشهای معنوی را که سرمایههای تاریخی یک ملّت است هزینه کنند.
کسانی که میوۀ درخت رنجور انتخابات را چیدهاند و از کشتۀ خویش ناخرسندند و نمیخواهند بدانند که چه کردهاند و چه میکنند که کار انتخابات به اینجا کشیده شده است و مهمتر از آن چرا کار مُلک و ملت و دین به اینجا رسیده است، گریبان کسانی را گرفتهاند که با اکثریت همراهی و همدلی کردهاند، گویی میخواهند دست به هر کاری بزنند تا فاصلۀ خود را با اکثریّت، که در امر حکمرانی، آرای آنان مُتّبع است، بیشتر کنند.
یکی از این کارها رفتاری است که نسبت به شخصیتی مانند جناب آقای خاتمی در پیش گرفتند، شخصیتی که در انتخابات سال 1376 ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار گرفتند تا مردم به او رأی ندهند، ولی اکثریت قاطع رأیدهندگان او را انتخاب کردند. در دوران ریاست جمهوری او به جای آنکه حرمت انتخاب مردم را نگه دارند، هر از چندی مانعی بر سر راهش ایجاد کردند، و البته با همۀ آن کارشکنیها، طبق آمار، موفقیتهای او از آن پس تکرار نشده است. اما همان کسانیکه نعمتها و فرصتهای الهی را قدر ندانستند، آنقدر بر شیوههای مدیریت و حکمرانی خود، که صرفاً بر اساس آرزوهایشان و بدون توجه به ظرفیتها و بدون درک عنصر زمان و مکان بود، پافشاری کردند که امروز باید با اقلیتی در حد 30درصد یا کمی بیشتر از آن، تظاهر به خرسندی کنند. آنها باز هم بر شخصیتی که اگر امروز محبوبترین نباشد دستکم یکی از محبوبترینها است میتازند و نکتهای که از آن غافلاند این است که از این رفتار دور از انصاف و آدابِ انسانی با خاتمی، چه کسی زیان میکند. سالها است که محدودیتهای خبری و غیرخبری بر جناب آقای خاتمی اعمال میشود و بدگویانش از هیچ زشتگوییای فروگذار نمیکنند و تنها عِرض خود میبرند و راست این است که آنکه زیان میبیند نه خاتمی که کسانیاند که بر شیوۀ نادرست مدیریتشان بر کشور اصرار میورزند و خودشان و مردم را گرفتار مشکلات روزافزون کردهاند و بدین ترتیب از همان سیواندیدرصد هوادار خود نیز میکاهند. ای کاش بدانند که در امر حکمرانی، پیروزی سرانجام با اکثریّت است.
از خدای متعال مسئلت داریم که همه، بهویژه هممیهنان گرامی، ماه مبارک رمضان را با رضایت او به پایان برسانند. همه در این ماه از خدا بخواهیم که مُلک و ملّت و دین را از خطرها محفوظ بدارد.
سیدمحمد موسوی خوئینی
27 اسفند 1402
دیدگاه تان را بنویسید