اجرای طرح «نور» چالشی جدید برای امید و اعتماد مردم
زهرا نژادبهرام نوشت: اجرای طرحهایی مثل نور برای حجاب طی هفتههای جاری و ... چالشهای زیادی را برای امید و اعتماد به وجود آورده است که ضرورت دارد از سوی متولیان بازنگری شود.
زهرا نژادبهرام در یادداشتی با عنوان «در جستوجوی تقویت اعتماد و امید» در روزنامه اعتماد نوشت: امروز که در یکی از سختترین شرایط کشور پس از انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم نیازمند آن هستیم از سر نگرانی و از سر دلسوزی به آنچه انجام داده و میدهیم نگاه کنیم؛ سرزمین ما در بطن جغرافیایی قرار گرفته که از گذشته تا امروز به تعبیر سیاستمداران و تئوریسینها قلب زمین است و جایگاهی که نه به انتخاب ما، بلکه از سر تصادف به دست آورده که به عبارتی مثبت و دشوار است. سرزمین ما با همین جغرافیا در همه ادوار تاریخ در بستر تحولات سخت و سنگین و هجومهای متعدد سرپا ایستاده و هزینههای بسیاری را پرداخت کرده تا برپا بماند. آنچه بیش از هر چیز در طول این دوران برای کشور ما بیش از پیش توانسته استقامت و پایداری را تامین کند حضور مردمانی قوی و صبور و توانمند بوده که پیچهای متعدد تاریخی را با اتکا به همدلی و همراهی طی کردهاند. اما امروز به نظر میرسد در شرایطی دیگر به سر میبریم .
فشارهای متعددی که بر بخشهای گوناگون جامعه وارد میشود به روشنی قابل لمس است، از سختیهای ناشی از تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی تا تعارضات اجتماعی برگرفته از نوعی ناهمخوانی با عمق جامعه، دو عنصر امید و اعتماد را به چالش کشیده است. به نظر میرسد در شرایط کنونی که هماوردی میان ایران و اسراییل به عرصه مناقشات جهانی سوق پیدا کرده، تصمیمگیریهای غیرمتعارف برای برخی موارد و دور ماندن از مسائل اصلی جامعه نظیر بیکاری و گرانی و امید نیز متفاوت شده است. بیتوجهی به مساله امید و اعتماد که لازمه همبستگی و نشاط عمومی برای مقابله با صفآراییهایی است که از سوی رهبران سیاسی دنیا پس از پاسخ ایران به اسراییل برای حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در سوریه این چالش را بیشتر کرده است و تصویری دیگر از تصمیمسازی و تصمیمگیری در آینه اجتماع قرار داده که باید با دقت به آن توجه کرد. بیتوجهی به خواستهای اجتماعی برای پیگیری اختلاسکنندگان و درخواستهای مکرر مردم برای جلوگیری از برخی اقدامات نظیر قطع درختان بوستانها، کم آبی و تغییرات اقلیمی در کنار بیکاری و تورم و... برای زندگی روزمره مردم تصویری نامشخص از آینده را برای آنها ایجاد کرده که به صلاح کشور و مردم نیست.
بر اساس برخی نظرسنجیها در تهران که از سوی مرکز مطالعات شهرداری طی ماههای گذشته منتشر شد حدود 90 درصد مردم بزرگترین شهر کشور یعنی تهران با نوعی افسردگی همراه هستند. این به معنی آن است که موضوع امید در میان شهروندان نیازمند توجه بیشتر است .
در واقع احساس نابرابری در وضعیت اقتصادی و اجتماعی تصویر امید را در کشور با سایه روبهرو کرده، این نابرابری در حقوق و روش رسیدگی به مطالبات قابل مشاهده است. نگاهی به آمار مهاجرتها و ترکیب آن شاید بتواند تصویر مطلوبتری برای این گزاره ارایه کند؛ اگر تا پیش از این فقط صاحبان سرمایه تمایل به مهاجرت داشتهاند اکنون این روند برای اقشار کم در آمد هم به وجود آمده است و حتی کارآفرینان نوین یعنی استارتآپها نیز در مسیر مهاجرت قرار گرفتهاند. بررسیها نشان میدهند که تعداد تابعیت اخذ شده توسط ایرانیان در سال ۲۰۲۰ در ۳۱ کشور ناحیه اقتصادی اروپا به همراه بریتانیا، کانادا و امریکا ۲۵ هزار و ۳۸۶ نفر بوده است. این در حالی است که در ۱۰ سال اخیر بهطور متوسط سالانه ۲۷ هزار نفر ایرانی تابعیت این کشورها را اخذ کردهاند. در سال ۲۰۲۰ رتبه مهاجرفرستی و مهاجرپذیری ایرانیان در میان کشورهای دنیا به ترتیب ۵۴ و ۲۳ بوده است. آمار جمعیتی نشان میدهد طی سالهای اخیر جمعیت ایرانیان در همه کشورهای مقصد روندی صعودی داشته است.
این به معنی آن است که نگاه به آینده برای مردم روشن نیست. و این حادث نمیشود مگر آنکه مقوله اعتماد بازآفرینی شود. و این محقق نمیشود مگرآنکه مطالبات اجتماعی شنیده شده و پاسخ داده شود .
بر اساس آماری در سال 2023 طبق آمار Numbeo، در میان کشورهای جهان، کشور دانمارک بالاترین شاخص کیفیت زندگی را دارد. در میان 84 کشور مورد بررسی، ایران در شاخص کیفیت زندگی رتبه 80 را به خود اختصاص داده است. در کنار این شاخص، معیارهایی چون شاخص قدرت خرید، امنیت، خدمات بهداشت و درمان، هزینههای زندگی، نسبت قیمت مسکن به میزان درآمد، زمان رفتوآمد و ترافیک، آلودگی و اقلیم در مورد این 84 کشور اندازهگیری شده است. این آمارها موید آن است که مقوله امید و اعتماد رکن موثری در کیفیت زندگی دارد .
اصولا رابطه اعتماد و امید همانند پیوستگی ذهن و بدن است اگر در جامعهای میزان اعتماد نهادی و بین فردی کاهش پیدا کند همین مساله به عینه روی امید مردمان تاثیر میگذارد یا برعکس امید زمانی تقویت میشود که مقوله اعتماد که کالایی گرانقدر است در جامعه از رشد قابل ملاحظهای برخوردار شود. بر اساس نظرسنجی ایسپا در سال 1400 معلمان بالاترین رتبه اعتماد نهادی را در بین مردم داشتند و جالبتر این است که پلیس رتبه دوم را داشت . و پس از آن پزشکان و هنرمندان رتبههای بعدی اعتماد نهادی را برعهده داشتند. امید است با تکیه بر این نظرسنجیها، توجه نهادهای مرتبط بار دیگر به این ضرورت جلب شود که امید در بستر اعتماد شکل میگیرد و اگر اعتماد خدشهدار شود امیدها نور خود را از دست میدهند .
پیش از این تصور میشد فقط تصمیمگیریهای اقتصادی دولتها بر زندگی مردم اثر میگذارد در حالی که امروز بر اساس مطالعات متعدد به نظر میرسد تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی دولتها به شدت بر کیفیت زندگی مردم موثر است و اقتصاد بهرغم داشتن رتبه نخست اما تنها عامل اثرگذار بر زندگی مردم نیست. به عنوان مثال اجرای طرحهایی مثل نور برای حجاب طی هفتههای جاری و ... چالشهای زیادی را برای امید و اعتماد به وجود آورده است که ضرورت دارد از سوی متولیان بازنگری شود . از آنجا که هر چه میزان تعامل دولتها با مردم و پاسخگو بودن آنها به مطالبات ارتقا پیدا کند، ظرفیت امیدبخشی و اعتمادزایی افزونتر میشود ضروری است، آنها در تصمیمگیریها با نگاه تعاملی با مردم و نخبگان روبهرو شوند .
بیتوجهی به مطالبات برای مدیریت اجتماعی به معنی بیپاسخی به خواست آنهایی است که اعضای این جامعه محسوب میشوند و این در تداوم پیوستگی و همبستگی اجتماعی اختلال ایجاد میکند . فراموش نکنیم که کشور با بدخواهان و دشمنان زیادی در خارج از مرزها روبهرو است و قدرت نهایی و موثر برای مقابله با آنها مردم ایران هستند، لذا هر نوع نگرش برای به چالش کشیدن این قدرت و به نوعی بیتوجهی به مطالبات آنها و ایجاد مرزهای خیالی میان مردم در نهایت به نفع کشور نخواهد بود .
لذا باید بر یکسری اصول پایمردی کنیم:
٭ باور کنیم که مردم متفاوت هستند و سلایق گوناگون دارند و اصل وجودی کشور هستند پس باید در رفتار با آنها به سوی گفتوگو و همگرایی حرکت کرد .
٭ باید باورکنیم که هر نوع اختلال در رابطه مردم با مردم و مردم با حاکمیت به نفع کشور نیست.
٭ باید باور کنیم که هر نوع ایجاد تنش میان مردم و مردم با حاکمیت به صلاح کشور نیست.
٭ باید باور کنیم که به مردم باید احترام گذاشت و عینیت احترام به مردم را در رفتار حاکمیت با مردم به نمایش درآورد.
٭ باید باور کنیم که نهادهای مرتبط با مردم صدای مردم را میشنوند و باید بشنوند، نه آنکه فقط خود سخن بگویند و از خود بگویند .
دیدگاه تان را بنویسید