سیاست مدنظر امام خمینی خدعه و نیرنگ و فریب نبود
احمد مازنی نوشت: امام به نقل از پاکروان اشاره میکند: «گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید.» اما سیاست مورد نظر امام با این تعریف سازگار نیست.
احمد مازنی در یادداشتی با عنوان «رابطه دین، اخلاق و سیاست از دیدگاه امام » در روزنامه اعتماد نوشت: امام در وصیت نامه سیاسی الهی خود ضمن اشاره به تبلیغات دامنهدار برای ایجاد یأس در ملتها، در مورد تهمت ارتجاعی بودن احکام اسلام و جدایی دین از سیاست، مخالفان را به دو گروه تقسیم میکند و میگوید: «گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بیاطلاعی میزنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.» امام در سطح اصول و مبانی کلی عقلی مخالفان را نقد و دخالت دین در سیاست را در کلیات به مثابه امری بدیهی مورد تأکید قرار میدهد و در ادامه با ذکر مثال در این زمینه روشنگری میکند و میگوید: «اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه اسلام با نوآوریها مخالف است - همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع میگفت که اینان میخواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند - یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوریها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است.» و البته مرزبندی متدینین با ولانگاران را در تعریف تجدد، تمدن و حدود آزادی تبیین میکند و میگوید: «و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفهای میگویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنسبازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج میکنند.» و در مورد گروه دوم از مخالفان اتحاد دین و سیاست ضمن رد این دیدگاه از اصول و مبانی فراتر میرود و احکام سیاسی و حکومتی قرآن و سنت رسول خدا را مطرح میکند که بیش از سایر موضوعات است و میگوید: «و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا میدانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسولالله - صلیالله علیه و آله - آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی - سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده.» (صحیفه امام، ج21، صص 404 الی 406)
امام بعد از آزادی از زندان، در سخنرانی دوم فروردین ۱۳۴۳با اشاره به اظهارات «پاکروان» رییس وقت ساواک فرمودهاند: «والله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کردهاند.» صحیفه امام، ج ۱، ص ۶۵ چندی بعد در سخنرانی دیگر میفرمایند: «گمان نشود اسلام مثل مسیحیت است، فقط یک رابطه معنوی مابین افراد و خدای تبارک و تعالی است و بس. اسلام برنامه زندگی دارد، اسلام برنامه حکومت دارد...» صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۱۹ و در آستانه پیروزی انقلاب در دیدار جمعی از روحانیون، فرمودند: «آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده در عبادت وارد نشده است، شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید، هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادت است باقیاش مربوط به سیاسات و اجتماعات و معاشرات و این طور چیزهاست...» همان، ج 5، ص 21. امام خمینی به ریشه تاریخی جریان انحرافی جدایی دین از سیاست اشاره میکند و ریشه این جریان را در بنیامیه و بنیعباس میداند و میگوید: «این یک نقشه شیطانی بوده است که از زمان بنیامیه و بنیعباس طرحریزی شده است و بعد از آن هم هر حکومتی که آمده است، تأیید این امر را کرده است و اخیرا هم که راه شرق و غرب به دولتهای اسلامی باز شد، این امر در اوج خویش قرار گرفت که اسلام، یک مسائل شخصی بین بنده و خدا است وسیاست از اسلام جداست.» همان، ج 16، ص 232 شاید علت اینکه برخی روی جدایی دین از سیاست اصرار دارند ریشه در عملکردی دارد که در تعریف نادرست از سیاست موثر بوده است، تعریفی که امام به نقل از پاکروان اشاره میکند: «گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید.» همان، ج 1، ص 65
اما سیاست مورد نظر امام با این تعریف سازگار نیست.
دیدگاه تان را بنویسید