چرا باید انتخابمان پزشکیان باشد؟
محسن حاجی میرزایی نوشت: مرور سوابق، مواضع و بررسی روش برخورد دکتر مسعود پزشکیان با مسائل کشور حاکی از ظهور سیاستمداری است که میتواند بر چنین خطای بزرگی در عرصه حکمرانی کشور غلبه کند. او برای تفاهم آمده و قصد دعوا ندارد، تفاوتها را به رسمیت میشناسد، از رویکرد خود حق پنداری بیزار است، درصدد استفاده از همه ظرفیتهای کشور است.
«چرا رای و چرا پزشکیان؟» عنوان یادداشت محسن حاجی میرزایی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: به نقل از رییس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میانگین اجرای احکام برنامههای پنج ساله توسعه 30 درصد بوده است. این میزان زمانی که سوال مورد پرسش، میزان تحقق اهداف برنامهها باشد در حدود ده درصد است. دو قوه اجراییه و مقننه با تمام ظرفیت حداقل به مدت یک سال درگیر تولید محصولی میشوند که راندمان آن در طی چهار دهه گذشته مایوس کننده است. چنین نتایج نامناسبی محدود به برنامههای توسعه نمیشود و درباره بسیاری از اسناد مصوب شوراهای عالی نیز مصداق دارد. از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که از زمان تصویب آن ۱۲ سال میگذرد و هنوز گلایه جدی درباره اجرا نشدن برنامه و قول و قرارها برای اجرای آن است.
بدون تردید هرکسی که خود را متعهد به اجرای برنامه میداند باید قبل از هر تعهدی از این ناکامی تلخ و مزمن رمزگشایی کند. تا نتواند به این سوال که علت اجرایی نشدن برنامهها چیست پاسخ دقیق، روشن و معتبری بدهد، وعدهها صادقانه یا عالمانه نیست. ارزیابی من به عنوان فردی که در تمام این سالها کم و بیش با برنامهها و اجرای آن مرتبط بوده است حاکی از وجود یک خطای بسیار بزرگ و راهبردی در نگرش به مقوله تدوین و اجرای برنامهها است و تا زمانی که درک روشنی نسبت به این خطا ایجاد نشود و تعهد و اراده قوی برای پذیرش الزامات آن شکل نگیرد، درب بر همان پاشنه میچرخد و هیچ امیدی نیست که برنامههای بعدی نیز به نتایج بهتری دست یابند. گفته میشود مسائلی که با سطحی از تفکر، اندیشه و اجرا ایجاد میشود را نمیتوان با همان سطح تفکر، اندیشه و اجرا حل کرد و از مصادیق تعجب و شگفتی انجام کار یکسان و انتظار نتایج متفاوت داشتن است. سالهای بسیاری اینگونه عمل شده است و به چنین نتایجی رسیدهایم و اگر میخواهیم به نتایج مطلوبتری برسیم باید نگرش خود به برنامه و اجرای آن را تغییر دهیم. این خطای بزرگ از اینجا آغاز میشود که معمولا تصور میشود برنامهها نوشتنی است در حالی که برنامه از مقوله ساختنیها است.
ساختن درکی مشترک از وجود مساله، تعریف و صورتبندی آن، آسیبشناسی و ارزیابی تدابیر گذشته، آگاهی از تجربیات داخلی و بینالمللی، شناسایی و معرفی راهحلها، ارزیابی پیشینی از پیامدهای اجرای هر راهحل و انتخاب راهحل مرجح در میان همه ذینفعان از الزامات ضروری ساختن یک برنامه است. برنامهای که گزارههای حقوقی را در قالب احکام ابلاغ میکند و هیچ تلاش موثری برای ایجاد توافق نسبی در میان ارکان مرتبط با محتوای احکام انجام نداده است، محکوم به اجرا نشدن است. از جمله شاخصهای معتبر در حکمرانی شایسته اتخاذ سیاستها، بر پایه گفتوگوهای عمیق و مشارکت فعال و موثر دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. ما تا نتوانیم درباره سیاستهای خود به چنین سطحی از توافق و تفاهم برسیم محکوم به شکست هستیم. کشور ما با چالشهای بزرگی در حوزههای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از قبیل: ناترازیها در حوزه بودجه دولت و انرژی، مدیریت بهینه آب، حفظ محیط زیست، اصلاح نظام بانکی، مهار تورم، رشد تولید و سرمایهگذاری، تقویت کارآفرینی، بهبود مناسبات دولت- ملت، افزایش میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی وامید به آینده روبروست.
با اطمینان میتوان گفت هیچ راه بنبستی وجود ندارد و همه این چالشها در سایه اتخاذ یک رویکرد مشارکتجویانه مبتنی بر گفتوگوی واقعی با همه ذینفعان قابل تدبیر کردن است. این در حالی است که همچنان عدهای بدون داشتن تحلیل درست و واقعبینانه از شرایط همچنان بر خالصسازی، پیگیری رویکردهای جناحی، طرد و نفی بخشهای عظیمی از جمعیت از دایره مشارکت و فعالیت و انعطافناپذیری در مواضع تاکید میکنند. همچنان بر خودی و ناخودی و شعبه شعبه کردن مردم که سیاستی فرعونی است اصرار دارند. درک این جمعیت از وحدت که از جمله مفاهیم ساختنی است این است که وحدت یعنی با جریان فکری و برداشتهای من از واقعیت یکی شدن. یعنی طرد دیگری و به رسمیت نشناختن تفاوتها و سلایق گوناگون در فهم مسائل و حل آن. تجربه دهههای گذشته حاکی از شکست چنین رویکردی به مسائل جامعه است.
ما تا نیاموزیم که در یک جامعه بزرگ قریب به ۹۰ میلیونی علایق، سلایق و منافع گوناگونی وجود دارد و کسی نمیتواند با نفی این تفاوتها یکه تاز صحنه مدیریت باشد و توقع کند که دیگران فرمانپذیر باشند و با سوءاستفاده از ابزار قوانینی که فاقد این خصیصه هستند بخواهند خود را بر همه تحمیل کنند. در چنین رویکردی قطعا نمیتوانیم مسائل مهم و اساسی جامعه را حل کنیم. رویکردهای مغایر نه تنها منجر به حل مساله نمیشود بلکه به مزمن و پیچیدهتر شدن مسائل ختم میشود. باید بیاموزیم که ایران متعلق به همه ایرانیان است و همه آنان حق دارند که در اداره جامعه مشارکت کنند و مهمترین وظیفه نظام حکمرانی ساختن امکانهایی است که چنین مشارکت مهمی را میسر سازد. استفاده نادرست از ابزارهای نمایندگی به نوعی فریب دادن دیگران و بیش از هرکس فریب دادن خود است. زمانی که در یک انتخابات باب ورود بخش عظیمی از جامعه برای مشارکت را مسدود میکنیم و با یک انتخابات حداقلی نهادی میسازیم که باید قانونگذاری کند در عمل چنین نهاد مهمی را از کارکردهای اصلی آن دور کردهایم و کالبدی ساختیم که قادر به ایفای نقش انتظام بخشی به جامعه نیست. اکنون بر پایه چنین معلوماتی خوب است که نگاهی به روش تدوین اسناد و برنامهها، سپهر مدیریتی کشور، آرایش نیروها و بیان مواضع شخصیتها و احزاب گوناگون بیندازیم و از این حیث آن را ارزیابی کنیم. کدام برنامه بر پایه چنین سطحی از مشارکت تدوین و تصویب شده است؟ کدام سیاستمدار با چنین رویکردی به میدان سیاست وارد شده است؟ کدام جریان سیاسی و حزب با چنین سطحی از مدارا و پذیرش دیگری نقشآفرینی کرده است؟ اجرای برنامه و پیگیری سیاستهای کلی که از تعهدات پزشکیان است، منحصرا در پرتو راهبرد و رویکرد اجماعسازی و شکل دادن به توافقی میان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی و همچنین همسویی حداکثری ارکان قدرت در درون ساختار حکومت میسر است.
از یک سو باید جامعه را سهیم کرد و به بخش خصوصی و جامعه مدنی میدان داد و با لحاظ منافع و خواست آنان زمینههای تحقق سیاست را هموار ساخت و از سوی دیگر با کاستن از تنشهای درون حاکمیت و ایستادن بر نقاط مشترک، موانع مهم اتخاذ و اجرای تصمیمات سخت را بر طرف کرد. مرور مواضع نامزدهای ریاستجمهوری نشان میدهد که تنها پزشکیان به چنین درکی از واقعیت اجرایی کشور و ناکامیهای مزمن در تحقق اهداف و برنامهها رسیده است و خود را متعهد به تلاش برای شکلگیری چنین سطحی از تفاهم ملی میداند. درباره اینکه چرا رای میدهم این روزها بسیار گفته شده است. من انتخاب کردن و نقشآفرینی در سرنوشت را موهبتی خدایی میدانم که موجب مسوولیت و سپس پاسخگویی است و انتخابِ انتخاب نکردن را ناسپاسی در ازای این موهبت بزرگ میشناسم. بر پایه معارف دینی انسان هیچگاه تهی از مسوولیت نیست و انتخاب کردن از ابزارهای مهم ایفای مسوولیت است.
شنیده میشود که برخی در احتمال تاثیرگذاری این انتخاب تردید دارند. اینجانب هرچند به اتکای مجموعه شرایط کنونی احتمال تاثیرگذاری را بسیار زیاد ارزیابی میکنم اما بر این باورم که میان احتمال و محتمل نسبتی برقرار است و عقلا و خردمندان در محتملهای بزرگ اهتمام به احتمال اندک را نیز ضروری، عاقلانه و خردمندانه میدانند. ما در قبال وضعیت کنونی مسوول هستیم و بایستی برای گشایش در امور به میدان رای بیاییم و احتمال این محتمل بزرگ را بیشتر کنیم. درباره اینکه چرا پزشکیان؟ مرور سوابق، مواضع و بررسی روش برخورد دکتر مسعود پزشکیان با مسائل کشور حاکی از ظهور سیاستمداری است که میتواند بر چنین خطای بزرگی در عرصه حکمرانی کشور غلبه کند. او برای تفاهم آمده و قصد دعوا ندارد، تفاوتها را به رسمیت میشناسد، از رویکرد خود حق پنداری بیزار است، درصدد استفاده از همه ظرفیتهای کشور است، بر بهرهگیری از دیدگاه کارشناسان اصرار میورزد و خود را دربرابر خردمندان خاضع و شنوا میداند، خود را تافته جدا بافتهای از مردم نمیداند، بر هم سفره بودن با مردم تاکید میکند، احترام همه را حفظ میکند، با زبان تبختر سخن نمیگوید، ارزشهای اخلاقی را پاس میدارد، صادقانه حرف میزند، وعدههای غیر واقعی نمیدهد، درک واقعبینانهای از عرصه سیاست و نقشهای خود دارد، در فراز ونشیبهای دنیای سیاست تغییر چهره نداده است، رفتار او بر باورهای عمیق و ریشهدار ایمانی و برخاسته از ارزشهای اصیل دینی مبتنی است، از تظاهر، ریاکاری و فریبکاری بیزار است، او وحدت مردمان، افزایش امید به آینده و مشارکت همه ارکان اداره جامعه در تحقق اهداف را میخواهد، او درصدد است بار دیگر همه را در کنار هم جمع کند و وحدتی واقعی، اصیل و پایدار بسازد، او از درب صلح و آشتی آمده است و از تقویت کینهورزی بیزار است، او نمیخواهد کسی در کشور باشد که احساس کند شنیده نمیشود، او میخواهد صدای بیصداها باشد. صد البته پایداری بر چنین رویکردی و استواری بر چنین روش و رویهای بسیار سخت و دشوار است.
آگاهم که منافع نامشروعی شکل گرفته است که با چنین رویکردی سر سازش و همکاری ندارد. اما این عقبهای است که ناگزیر از عبور آن هستیم و تا نتوانیم از چنین مانع بزرگی عبور کنیم نمیتوانیم شاهد پیشرفت واقعی و پایدار این کشور باشیم. تنها شخصیتهایی میتوانند چنین فرآیند پیچیدهای را مدیریت کنند که ویژگیهایی از جنس ویژگیهایی که برشمردیم را دارا باشند. صادقانه باور کرده باشند که حل قطعی و پایدار مسائل نیازمند توانایی در ساختن توافقی نسبی در میان همه ذینفعان است، هرچند که در چنین وضعیتی هیچ کس در جای قبلی خود نخواهد بود و همه میباید حدی از انعطاف را برای گذر موفق از مسائل بپذیرند.
امید که حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای در روز ۸ تیر و انتخاب مسعود پزشکیان راهگشای این ملت قدرتمند، مقاوم، صبور و سرافراز باشد و بار دیگر شور و شعور و نشاط و امید به آینده که بستر اصلی خلاقیت، نوآوری، سختکوشی و تلاش برای ساختن ایران است در میان نسل نو قوت گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید