حسین نورانینژاد:
تمام هم و غم پزشکیان باید حفظ سرمایه راستگویی و صداقتش باشد
حسین نورانینژاد نوشت: شاید گزافه نباشد که در سالهای پیش روی دولت پزشکیان، تمام هم و غم خود او و حامیان و حتی مخالفانش، حفظ این سرمایه باشد. هر دعوا و کدورتی که پیش آمد، هر ناکامی که رخ داد، اعتماد به راستگویی و دست کم دروغ نشنیدن از دست نرود.
«احیای اعتماد سرمایهای که پزشکیان آفرید» عنوان یادداشت حسین نورانینژاد برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: یک دستاورد بسیار مهم این انتخابات برای سیاست و سیاستمداران، بازگشت اعتماد و وصف صداقت درباره دستکم یکی از افراد تاثیرگذاری است که از این پس در رده رهبران سیاسی شمرده خواهد شد. راستگویی مهمترین صفتی است که این روزها درباره مسعود پزشکیان به کرات عنوان میشود. حتی مخالفان و رقبای او هم در طول تبلیغات انتخاباتی، سراغ هر نقد و برچسبی رفتند، اما نتوانستند درباره صداقت و راستگویی و صمیمیت او، حرفی خلاف برداشت عمومی بزنند. این در حالی است که مهمترین نسبتی که به درست یا غلط به بسیاری از فعالان سیاسی زده میشود و باعث شده تا خوشبینی کمی در جامعه نسبت به آنها وجود داشته باشد و طبق پژوهش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در ردههای پایانی اقشار مورد اعتماد جامعه قرار بگیرند، تردید به صداقت آنهاست.
این اصل را پیش از این برخی رهبران سیاسی توانستهاند بشکنند. بارزترین مثال این استثنا میرحسین موسوی است. مردم اعم از هواداران و مخالفان او تاکنون نتوانستهاند درباره صداقت و راستی او تردیدی وارد کنند. نهایتا اینکه مخالفان - او را دچار خطای برآورد درباره نتیجه انتخابات یا رفتاری شایسته سختترین مجازاتها دانستهاند - اما نسبت دروغ را نتوانستهاند به او بچسبانند. این سرمایه بسیار بزرگی است. پزشکیان هم با همه تفاوتهایی که در عقبه و روش و هدف دارد، تا این جای کار و به سرعت توانسته از خود چنین تصویری نشان بدهد. مردی که صداقت دارد، بامروت است و سیاست را به معنای پیچیدگیهای اعتمادسوز نمیشناسد. شکلگیری چنین تصویری از کسی که رای میخواهد تا وارد قدرت شود، پس طبعا با دیده تردید به حرفها و ادعاهایش نگاه میشود که نکند فقط برای رای است، آن هم در جامعهای سیاستزده و تحت تاثیر سیاستهای رسواگر و بدبین شده به سیاست و سیاستمداران، کار بسیار سختی است که نه با برنامهریزی و تبلیغات و پرسونال برندینگ، که با واقعیت وجودی خود او قابلیت شکلگیری دارد. دست کم این تصور کسی است که او را تاکنون از نزدیک ندیده اما به چنین برآورد و قضاوتی رسیده است. این نقطه بسیار خوبی برای آشتی مردم با سیاست است.
پزشکیان تا زمانی که با چنین تصویری شناخته شود، حتی اگر ناکامیهایی داشته باشد و به کارآمدی دولتش فرضا تردیدی وارد شود، اما محل رجوع و اعتماد و پیوند مردم با سیاست باقی میماند. اتفاقی که باز در ابعادی بزرگ برای سیدمحمد خاتمی پیش از این رخ داده بود. حتی در دوره اصلاحات درباره اکثریت بزرگان اصلاحطلب چنین تصوری وجود داشت. اینکه آدمهای خوبی هستند ولی از پس وعدههای خود و مطالبات مردم برنیامدند. در سال 88 بار دیگر سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان و فعالان سیاسی به اوج خود رسید که البته این سرمایه با هزینه زیادی همراه بود. تا سال 92 و حتی 96 هم به طور نسبی باقی بود، اما سیاستورزی نیابتی و جابهجاییهایی که در برخی چهرههای محوری و موثر آنها پیدا شد، این سرمایه را تا حد زیادی از بین برد. این روند مخرب تا امروز ادامه داشته و کمتر امیدی به تغییر آن دیده میشد. شاید امید اصلاحطلبان، تمرکز روی ویژگی کارآمدی گزینههایی بود که قصد معرفیشان را داشتند و همین طور رای منفی و ترسی که اکثریت از رقبای اصولگرای آنها دارند. اما یکباره اتفاق دیگری افتاد و سرمایهای احیا شد که در شرایط فقدان سیستم و تحزب، از دیگر عوامل تاثیرگذارتر است. به بیانی دیگر میتوان مدعی شد که برای یک سیاستورزی تحولخواه، داشتن سرمایه اجتماعی و باور به صداقت شرط اولیه و مقدم بر تواناییهای فنسالارانه است.
بر این اساس، شاید گزافه نباشد که در سالهای پیش روی دولت پزشکیان، تمام هم و غم خود او و حامیان و حتی مخالفانش، حفظ این سرمایه باشد. هر دعوا و کدورتی که پیش آمد، هر ناکامی که رخ داد، اعتماد به راستگویی و دست کم دروغ نشنیدن از دست نرود. این سرمایه در کنار ویژگی مروت و ایستادگی بر سر حداقلها اگر بماند، یک سرمایه شخصی باقی نخواهد ماند و میتواند آبروی همه سیاستورزان در همه جناحها شود. سرمایهای که نه فقط ارزش اخلاقی دارد که خشت و بنای اولیه برای احیای سیاست در ایران میتواند باشد.
دیدگاه تان را بنویسید