چرا رئیسی سیوچند روز بعد از عملیات «وعده صادق» به مرز ایران و آذربایجان رفت؛ مگر نه اینکه باکو و تلآویو ارتباط گسترده دارند؟
روزنامه هم میهن نوشت: چرا رئیسجمهور، سیوچند روز بعد از عملیات «وعده صادق» به مرز ایران و آذربایجان رفت؟ مگر نه اینکه ارتباط گسترده باکو و تلآویو آشکار شده و اخبار متواتر و متعددی مبنی بر ارتباط عمیق و مستحکم میان دستگاههای اطلاعاتی دو طرف وجود دارد؟
روزنامه هم میهن سوالات مهمی درباره سقوط بالگرد ابراهیم رییسی مطرح کرده است.
به گزارش هم میهن، در بخشهایی از این مطلب میخوانید؛
دو ماه از سقوط بالگرد آشیانه جمهوری اسلامی در آذربایجان شرقی گذشت. اما هر چه بیشتر فکر میکنم، کمتر میفهمم چرا سوالاتی سخت و مهم درباره این حادثه خسارتبار تاکنون بیپاسخ مانده است. آیا ۶۰ روز پس از وقوع این حادثه که منجر به درگذشت رئیسجمهور، وزیر امور خارجه، استاندار آذربایجان شرقی، سرتیم حفاظت و خلبانان آشیانه جمهوری اسلامی شد، نباید گزارشی تفصیلی و جامع از این سقوط منتشر شود؟
۱- چرا رئیسجمهور، سیوچند روز بعد از عملیات «وعده صادق» به مرز ایران و آذربایجان رفت؟ مگر نه اینکه ارتباط گسترده باکو و تلآویو آشکار شده و اخبار متواتر و متعددی مبنی بر ارتباط عمیق و مستحکم میان دستگاههای اطلاعاتی دو طرف وجود دارد؟ حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل در نیمهشب ۲۵ فروردین آغاز شد و بالگرد رئیسجمهور ۳۰ اردیبهشت سقوط کرد. کدام تحلیل یا ضرورت این اجازه را میدهد که در چنین وضعیت و زمانی که تجربه ثابت کرده اسرائیلیها ضربههایی که میخورند را بدون پاسخ نمیگذارند، سفری در این سطح به مرز ایران و آذربایجان برنامهریزی شود؟ حتی اگر بپذیریم که سفر ضروری بود، آیا در مرز ایران و آذربایجان با این مشخصات، باید سفر هوایی صورت میگرفت؟
۲- چند نفر در این پرونده بازداشت شدند؟ چه کسانی قاصر یا مقصر بودند؟ سفر رئیسجمهور بدون برنامهریزی قبلی صورت نمیگیرد. زمانی که مقامی در این سطح قصد سفر به یک استان را دارد، دستگاههای مختلف اطلاعاتی، انتظامی، نظامی و سیاسی در برنامهریزی و اجرای این سفر، ذیل شورای تامین و کمیته امنیتی استانداری دخیل هستند. قاعدتاً مسیر پرواز شخصیتها محرمانه است. باید مشخص شود چه کسانی در این فقره خیانت یا کوتاهی کردند.
رفتارها اینطور نشان میدهد که انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته. انگار نه انگار بالگرد حامل رئیسجمهور در جنگلهای ورزقان افتاد، او و همراهانش کشته شدند و هنوز دهها سوال بیجواب وجود دارد. به جای مطالبهگری برای یافتن حقیقت، بر استفاده ابزاری از احساسات مردم تمرکز شد. اما حالا که شور آن حادثه و تشییع پیکرها از بین رفت و انتخابات هم تمام شد، باید پرسید که در ورزقان چه اتفاقی افتاد. چرا همیشه طوری رفتار میکنیم که انگار اتفاق خاصی نیفتاده است؟
دیدگاه تان را بنویسید