کد خبر: 687505
|
۱۴۰۳/۰۹/۱۰ ۰۹:۳۰:۰۱
| |

جمله امام خمینی که «نسل‌های گذشته حق نداشتند برای ما تصمیم بگیرند» برای امروز هم کاربرد دارد؟

احمد مازنی نوشت: فارغ از فضا‌سازی‌های تبلیغاتی مخالفان و معاندان این موضع امام امری کاملا عقلانی است و در کنار نظریه ولایت فقیه می‌توان گفت مبنای امام در مورد حق تعیین سرنوشت است.

جمله امام خمینی که «نسل‌های گذشته حق نداشتند برای ما تصمیم بگیرند» برای امروز هم کاربرد دارد؟
کد خبر: 687505
|
۱۴۰۳/۰۹/۱۰ ۰۹:۳۰:۰۱

احمد مازنی در یادداشتی با عنوان «از حکومت اسلامی تا جمهوری اسلامی» در روزنامه اعتماد نوشت: درباره مضمون سخن امام خمینی در بهشت زهرا که نسل‌های گذشته حق نداشتند برای نسل ما و نسل‌های آینده تصمیم بگیرند، گفته شد که این سخن مبنای امام در مورد حق تعیین سرنوشت است. جالب اینکه یک روز پس از سخنرانی بهشت زهرا امام در روز 13 /11 /57 در مدرسه علوی در جمع عده‌ای از روحانیون فرمودند: «رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بوده. خلاف قانون، خلاف قانون اساسی است! در قانون اساسی، در حقوق بشر، این است که هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند یعنی ما الان خودمان باید سرنوشت خودمان را تعیین کنیم. ما حق نداریم سرنوشت اعقاب‌مان را تعیین کنیم. اعقاب ما بعد می‌آیند؛ خودشان سرنوشتی دارند، به دست خودشان باید باشد، نه به دست من و شما» فارغ از فضا‌سازی‌های تبلیغاتی مخالفان و معاندان این موضع امام امری کاملا عقلانی است و در کنار نظریه ولایت فقیه می‌توان گفت مبنای امام در مورد حق تعیین سرنوشت است. 

اما نحوه اعمال این حق باید بررسی شود چراکه اولا در حال حاضر فضای عمومی متأثر از القائات و فشارهای بیگانگان و مشکلات ناشی از تحریم بدخواهان و سوءتدبیر برخی مسوولان داخلی است. در چنین شرایطی آیا می‌توان در مورد اعمال این حق بزرگ تصمیم عقلانی اتخاذ کرد که پس از چند ماه یا چند سال موجب پشیمانی نشود؟ این تصمیم نیازمند اجماع ملی است. آیا منادیان تغییر یا تثبیت نظام، چنین اجماعی را قائل هستند؟ راستی چند درصد جامعه کدام گزینه را پیشنهاد می‌کنند؟

تبارشناسی منتقدان و مخالفان و نیز موافقان وضع موجود حاکی از عدم اجماع حداقلی برای اعمال این حق به مفهوم تغییر اساسی است. زمانی که امام‌خمینی از اعمال حق تعیین سرنوشت سخن گفته بود خیابان‌ها و معابر شهرها و روستاها پر از جمعیتی بود که خواهان تغییر نظام بودند و فقط معدودی چماق به دست مزدور که از وضع موجود (قانون اساسی مشروطه سلطنتی یا تداوم سلطنت خاندان پهلوی یا حکومت متزلزل بختیار) دفاع می‌کردند، اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران خواهان تبدیل سلطنت مشروطه به جمهوری اسلامی بودند. فضایی که اگر رفراندوم هم برگزار نمی‌شد کسی بر امام خرده نمی‌گرفت اما امروز جمعی از مردم و نحله‌های سیاسی موافق قانون اساسی هستند و اشکال اصلی را در عدم اجرا یا اجرای سلیقه‌ای آن می‌دانند و برخی از احزاب و شخصیت‌های سیاسی خواهان بازنگری در چارچوب اصل یکصد و هفتاد و هفتم هستند و جمعی دیگر بر انجام همه پرسی در چارچوب اصل ۵۹ قانون اساسی تاکید می‌کنند که می‌گوید: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم  مجموع  نمایندگان  مجلس  برسد.»

و افراد و جریان‌هایی هم در پی تغییر نظام هستند که این گروه اخیر خود طیفی از منتقدان تا عناصر هم‌سو با بیگانگان را شامل می‌شود. بنابراین مقایسه شرایط فعلی با سال ۱۳۵۷ اگر نگوییم ناشی از کج‌فهمی، حاکی از ساده‌انگاری است. ثانیا کدام نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت و دموکراسی را سراغ داریم که حق تعیین سرنوشت در آن به معنی تغییر نظام است؟ نظام‌های مردم‌سالار از دو حال خارج نیستند یا از طریق برگزاری انتخابات ادواری در چارچوب قانون اساسی تغییرات موردنظر را به صورت مستمر اعمال می‌کنند یا از طریق همه‌پرسی مکرر که گروه اخیر شامل معدودی از کشورها است. در یادداشت قبلی اشاره شد که در همه کشورها اصول ثابتی وجود دارد که مشمول بازنگری نمی‌شود. بنا بر این در ایران امروز مساله اصلی اجرای قانون اساسی است نه اصلاح آن و در این زمینه نیز دو نظر وجود دارد؛ یکی نظر کسانی که می‌گویند قانون اساسی اجرا می‌شود و با اجرای صوری آن دهان منتقدان را می‌بندند و نظر دیگر مربوط به کسانی است که با این روش حکمرانی صوری مخالفند و آن را بهانه مخالفان و معاندان برای ایراد به اصل نظام می‌دانند. از جمله نقدهایی که بر اجرای قانون اساسی وارد است مربوط به نظام انتخابات، قانون انتخابات و رویه‌های جاری در برگزاری انتخابات است و این ایراد شامل انتخابات خبرگان، ریاست‌جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا است که حاصل آن کاهش کارآمدی نظام و افزایش بی‌اعتمادی و نارضایتی در مردم شده است.

بنا بر این کسانی که به اسلام اعتقاد دارند و دلسوز ایران هستند باید گام اصلی را در جهت اجرای کامل قانون اساسی بردارند و حق تعیین سرنوشت را از این طریق اعمال کنند. چرا که اگر با عملکرد نادرست مانع تعیین سرنوشت خویش از سوی نسل جدید شویم، در این صورت دیر یا زود مردم را در مبارزه با حکومت و با شدت بیشتری به سمت اتخاذ تصمیم جدیدی که حکومت‌ها از آن نگران هستند، سوق خواهیم داد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها