حسن بهشتی پور:
باید تکلیف خود را با امریکا روشن کنیم؛ همزمان تفکرات آخرالزمانی داخل کشور مهار شوند، تنها راه گفت وگو است
حسن بهشتیپور تاکید کرد: ما ابتدا باید تکلیف خود را با امریکا روشن کنیم. در این زمینه باید با مهار افرادی که به تفکرات آخرالزمانی معتقدند و جنگ را حتمی و اجتنابناپذیر میدانند، به مذاکره و گفتوگو روی آوریم و مسائل مورد اختلاف را در چارچوب دیپلماتیک حل کنیم.
![باید تکلیف خود را با امریکا روشن کنیم؛ همزمان تفکرات آخرالزمانی داخل کشور مهار شوند، تنها راه گفت وگو است](https://cdn.etemadonline.com/thumbnail/oFixzH8sHorP/ehElMRVuo0EFHFrusS9hOc_4F_1qGBmyn5Ym7JNXdnhXoExBHxP6d-y_2m57V24kLYIMMn4t900,/%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C+%D9%BE%D9%88%D8%B1.jpg)
حدیث روشنی- با نزدیک شدن به مراسم تحلیف دونالد ترامپ و ورود او به کاخ سفید، گمانهزنیها درباره رویکرد دولت دوم او در قبال ایران به اوج خود رسیده و تردیدها در باب احتمال توسل ترامپ به کمپین فشار حداکثری افزایش یافته است. همزمان به ادعای ناظران اقدامات خصمانه اخیر اتحادیه اروپا با هدف زمینهسازی برای فعالسازی مکانیسم ماشه شرایط پیش روی ایران طی ماههای آینده را پیچیدهتر کرده است. تغییرات گسترده در معادلات منطقه و نیز بروز تحولات برقآسا در خاورمیانه نیز پیشبینی فعل و انفعالات آینده در روابط ایران و غرب در ماههای آینده را با دشواری روبهرو کرده است. تمامی این متغیرها همچنان به یک سوال پاسخ قاطعی نداده است؟ آیا شاهد تشدید تنشها خواهیم بود یا دور جدیدی از رایزنیها و دیپلماسی در پیش است؟ گروهی از ناظران احتمال تشدید تنشها را گزاره محتملتری میدانند. اما در مقابل گروهی دیگر نیز تشدید تنشها را پلی هرچند متزلزل برای شکلگیری توافقی میان ایران و طرفهای غربی قلمداد میکنند.
به این بهانه روزنامه اعتماد در گفتوگو با کارشناسان تلاش داشته ضمن بررسی گمانهزنیهای متعدد از کنش و واکنشهای میان ایران و غربیها طی ماههای آینده و بعد از ورود رسمی ترامپ به کاخ سفید، پیشبینیهای هرچند با درصد خطا و احتمالهای متفاوت را در باب آینده روابط ایران با امریکا و تروئیکای اروپایی را بررسی کرده است. سه تحلیلگر در گفتوگو با «اعتماد» ضمن ارایه سناریوهای متفاوت، در باب یک گزاره اتفاقنظر دارند و آن این است که احتمال تشدید تنشها میان ایران و طرفهای غربی طی ماههای آینده گزینه محتملتری به نظر میرسد.
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به این سوال «اعتماد» که رویکرد احتمالی ترامپ در قبال ایران را چگونه ارزیابی میکند، گفت: ترامپ در دولت اول خود به همراهی مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت، طرحی را طراحی کرد که شامل اعمال تحریمهای همهجانبهای بود که هدفش ایجاد نارضایتیها در داخل بود. تیم اول ترامپ اینگونه نشان میدادند که هدف اصلیشان تغییر رفتار ایران است، اما واقعیت این است که آنها هدفی فراتر را دنبال میکردند. این طرح بر این اصل بنا شده بود که به جای هزینههای میلیارد دلاری و ایجاد بحرانهایی مشابه افغانستان یا عراق سیاست ایجاد نارضایتی را در ایران به کار بگیرند. بهشتیپور اما بر این باور است که اکنون اگر کابینه دولت دوم ترامپ بخواهد مجددا سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کند، احتمالا به همان نتایجی که پیش از این دست یافته بود، خواهد رسید. برنامه هستهای ایران در راستای اعمال این سیاست نه تنها متوقف نشد، بلکه غنیسازی اورانیوم از ۳۶.۷درصد دوره برجام به ۲۰درصد و سپس به ۶۰درصد رسید. همزمان سانتریفیوژهای پیشرفتهای که دایر شدهاند، چندین برابر سانتریفیوژهای قبلی قدرت غنیسازی دارند و سرعت آنها نیز افزایش یافته است.
بهشتیپور اما معتقد است اکنون شیوه سیاست موسوم به فشار حداکثری توسط ترامپ احتمالا به شکلی متفاوت اجرایی خواهد شد و به نظر میرسد که سیاستها به گونهای طراحی شدهاند که اینبار به جای سرمایهگذاری روی مخالفتهای داخلی در ایران که البته همچنان مشخص نیست آیا این سیاست موقت کنار گذاشته شده یا به طور کلی توسط مقامات امریکایی متوقف شده است، سعی میکنند روی نیروهای متحد ایران در منطقه متمرکز شوند. به عبارتی دیگر، هم حماس و هم حزبالله و همچنین سوریه تحت تاثیر تحولات اخیر منطقه قرار گرفتهاند. آنها مدعی هستند که ایران را در سوریه، لبنان و غزه تحت تاثیر قرار دادهاند و اکنون نیز نوبت عراق است. ملاقات آنتونی بلینکن و محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق در راستای این هدف قابل تبیین است. گفته میشود واشنگتن به عراق هشدار داده که تحرکاتی علیه اسراییل نداشته باشند. به ادعای رسانهها به نظر میرسد بلینکن توانسته السودانی را قانع کند، از همین رو به عراق این اختیار داده شده تا در برابر داعش در صورت ظهور دوباره بایستد اما رویاروی تلآیو قرار نگیرد. تنها جبهه یمن باقی میماند که همچنان مشخص نیست چه نقشهای برای این کشور طراحی شده است. بهشتیپور در ادامه با واکاوی رویکرد جدید ترامپ در قبال ایران معتقد است که اکنون باید دید آیا واقعا آن سیاستهای پرهزینهای که ترامپ به شدت از آن انتقاد میکرد و دولتهای بایدن و اوباما را بابت مداخلات نظامی شدید مورد سرزنش قرار میداد، بهویژه هزینههای میلیاردی در افغانستان و عراق که درنهایت منجر به نتایجی نشد، هنوز هم مطرح است یا خیر. این پژوهشگر مسائل بینالملل اما در مورد گزینه نظامی ادعایی بر این باور است که ترامپ چگونه میخواهد سیاستی را که خود منتقد آن بوده، اجرا کند. هرچند او در گفتوگو با تایمز گفته است که در شرایط آشفته کنونی، هر اقدامی ممکن است و این تکرار همان جملهای است که اوباما و بایدن پیش از این گفته بودند: همه گزینهها روی میز است. حال اینکه آیا ترامپ به سمت گزینه نظامی حرکت خواهند کرد یا خیر، به نظر میرسد همان اتفاقاتی که در افغانستان و عراق رخ داد، در شرایط کنونی نیز ممکن است تکرار شود. این به این دلیل است که منتقد اصلی این رویکرد، یعنی گزینه نظامی، خود ترامپ بوده است. او نتایج سیاست فشار حداکثری را نیز در دولت اول خود مشاهده کرده است. بنابراین، بهتر است که گزینه مذاکره و گفتوگو را نیز در برنامههای خود مدنظر داشته باشند.
بهشتیپور در پاسخ به این سوال «اعتماد» که ایران چه پلن احتمالی برای رویکردهای تهاجمی واشنگتن خواهد داشت، گفت: من تصور میکنم که ما ابتدا باید تکلیف خود را با امریکا روشن کنیم. در این زمینه باید با مهار افرادی که به تفکرات آخرالزمانی معتقدند و جنگ را حتمی و اجتنابناپذیر میدانند، به مذاکره و گفتوگو روی آوریم و مسائل مورد اختلاف را در چارچوب دیپلماتیک حل کنیم. به اعتقاد من، مسیر دیپلماسی بسته نیست و میتوان از طریق گفتوگو و مذاکره، راهحلهای جدیدی را مورد بررسی قرار داد.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی اما در رابطه با دلایل اقدامات خصمانه اخیر اتحادیه اروپا در قبال ایران گفت: نامه اخیر تروئیکای اروپا به شورای امنیت در راستای فعالسازی مکانیسم ماشه یک هشدار است. این نامه به معنای این است که ما آمادهایم تا در صورت لزوم، اقداماتی انجام دهیم هرچند که فعالسازی این مکانیسم خود دارای فرآیندی است که همچنان زمان آن نرسیده است که به طور جدی وارد آن شویم. بهشتیپور در رابطه با جزییات این فرآیند گفت: مکانیسم ماشه و فرآیند اجرایی بازگشت شش قطعنامه ذیل فصل هفتم شورای امنیت هنوز به مرحله اجرا درنیامده است. این ترتیبات اجرایی بازگشت قطعنامهها با ارسال این نامه قطعا آغاز نخواهد شد و این نامه صرفا یک هشدار است. محتوای این نامه نشان میدهد که آنها آمادگی دارند که روند بازگشت قطعنامههای ششگانه ذیل فصل هفتم شورای امنیت را آغاز کنند این ترتیبات به این صورت است که ابتدا در سطح معاونان وزارت خارجه آغاز نشستهایی آغاز خواهد شد و معاونان شش کشور به علاوه ایران باید با یکدیگر نشست داشته باشند. از طرفی روند اجرای بازگشت قطعنامهها دو تا چهار ماه به طول خواهد انجامید. بهشتیپور در ادامه افزود: معاونان طرفین وارد گفتوگوهایی خواهند شد و اگر به راهحلی برسند که مورد توافق طرفین باشد، باید به اتفاق آرا باشد. اگر حتی یکی از طرفین مخالف باشد، توافقی شکل نخواهد گرفت. اما اگر به راهحلی برسند که به اتفاق آرا شکل گرفته، همان را دنبال خواهند کرد. در غیر این صورت، اگر توافقی حاصل نشود، به سمت کمیته ویژه خواهند رفت. این کمیته ویژه متشکل از طرف ایرانی، طرف شاکی و یک بازیگر بیطرف از میان اعضای برجام خواهد بود. اگر این کمیته به طرح جدیدی برسد، همان را اجرا خواهند کرد که بعید به نظر میرسد. اما اگر به توافق نرسند، اجلاسی در سطح وزرای خارجه برگزار خواهد شد. اگر وزرای عضو در این اجلاس به نتیجه نرسند، بدون رایگیری مجدد، قطعنامههای ششگانهای که به واسطه یک قطعنامه ملغی شده بودند، باز خواهند گشت. این موضوع به ویژه تا بیست و هفتم مهر اهمیت دارد، چراکه اگر تشدید تنشهای اخیر میان ایران و اروپا شکل نمیگرفت، قطعنامههای ششگانه برای همیشه منقضی میشدند. اما واقعا نمیدانم ما چه سیاستی را در پیش گرفتهایم که به این وضعیت رسیدهایم.
بهشتیپور این را هم گفت که احتمالا امریکاییها و اروپاییها منتظر صدور قطعنامه جدیدی از سوی شورای حکام طی ماههای آینده خواهند ماند، چراکه به نظر میرسد که در نشست آتی شورای حکام، شاهد صدور یک قطعنامه جدید از سوی اروپاییها خواهیم بود که زمینه را برای فعالسازی مکانیسم ماشه فراهم کند. به نظر میرسد صدور این قطعنامه حتمی است، مگر اینکه اتفاق فوقالعادهای رخ دهد یا اینکه سیاست جدیدی از سوی ایران در پیش گرفته شود، هرچند که برای فعالسازی مکانیسم ماشه نیاز به قطعنامه جدیدی نخواهد بود. متاسفانه تمام گزارهها برای این آماده شدهاند که زحمات زیادی که برای توافق برجام کشیده شده، به راحتی از بین برود. احتمالا ایران نیز در واکنش به این اقدام به سمت خروج از انپیتی خواهد رفت و این دیگر یک بازی باخت-باخت است که هر دو طرف زیان خواهند دید.
این کارشناس سیاست خارجی اما این را هم گفت که همچنان روزنه امید هر چند کوچک برای تعامل و رایزنی وجود دارد مشروط به اینکه اراده کافی وجود داشته باشد و به واقع خواهان تجدیدنظر در رویکردهای خود باشیم. متاسفانه، در درون کشور جو سنگینی حاکم شده است که حتی برای رایزنیهای ساده نیز فضاسازی میشود. به نظر میرسد شرایط به گونهای است که به جز مذاکره، راهحل دیگری وجود ندارد. بهشتیپور اما پیش بینی کرد که شواهد و قرائن نشان میدهد تنشها افزایش خواهد یافت. شخصا امیدوارم که به سمت راهحلهای جدیدی برویم و این راهحلها اجرایی شود.
دیدگاه تان را بنویسید