اعتراض جوادیحصار از گزینشهای سلیقهای؛ نهادهای خاص هستند که باید احراز کنند این فرد به اسلام، انقلاب التزام دارد!
محمدصادق جوادی حصار گفت: در بحث التزام عملی به اسلام، انقلاب یا ولایت فقیه در حال عادی میتوان گفت که افراد کتبا باید بنویسند که ولایت فقیه را قبول دارند، اما کار به جایی میرسد که میگویند حتی اگر فرد اعتراف کند و بنویسد، باز هم قابل قبول نیست، بلکه این نهادهای خاص هستند که باید احراز کنند که این فرد به اسلام، انقلاب یا ولایت فقیه التزام دارد!

محمد صادق جوادی حصار، فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد در خصوص مشکلاتی که کشور به دلیل گزینشهای سلیقهای و استعلامهای مبهم با آن مواجه شده سخن گفته است.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- فردی که میخواهد مدیر یک دستگاه دولتی شود، یا در اتحادیه صنفی، اتاقهای بازرگانی و... حضور داشته باشد، باید ذیل سلیقههای افراد خاصی قرار داشته باشد. مثلا در بحث التزام عملی به اسلام، انقلاب یا ولایت فقیه در حال عادی میتوان گفت که افراد کتبا باید بنویسند که ولایت فقیه را قبول دارند، اما کار به جایی میرسد که میگویند حتی اگر فرد اعتراف کند و بنویسد، باز هم قابل قبول نیست، بلکه این نهادهای خاص هستند که باید احراز کنند که این فرد به اسلام، انقلاب یا ولایت فقیه التزام دارد!
- کار به جایی میرسد که برای یک شغل معلمی، ریاست اداره آموزش و پرورش یک شهرستان 50هزار نفری یا مسوول اداره فلان دستگاه اجرایی باید احراز شود که فرد پایبند نظام جمهوری اسلامی است یا نه. یعنی تا این حد قانون برای حضور یک نیرو سلیقهای و منعطف میشود.
- همه این گزارهها از جایی نشات میگیرد که قانون به شکل تفسیرپذیر و انعطافپذیر اجرایی شد. این روند باعث میشود تا یک جریان و یک سلیقه خاص از گزینشهای مدیریتی به نفع گروه نزدیک به خود استفاده کند.
- این روند گزینش و استعلامها باعث شده تا بسیاری از دستگاهها از نیروهای متخصص و شایسته خالی شود. این روند آشفتگیهای بسیاری را ایجاد کرده و فاصله کشور از توسعه را افزون کرده است. چرا که به جای اعمال قانون، اعمال سلیقه شده است.
- اول انقلاب برخی گروههای تندرو گفتند، آنهایی که متخصص هستند، تعهد به انقلاب ندارند. بخش قابل توجهی از نیروهای متعهد و متخصص کشور را تحت جدال تعهد و تخصص کنار گذاشتند. کشور به دست افراد بیتجربه و کم تجربه سپرده شد. به بهانه اینکه این افراد متعهد هستند و گروهی دیگر متعهد نیستند. در صورتی که انقلاب ایران به دلیل عدم تعهد ایجاد شد.
- مردم میخواستند انسانهای وارسته غیر متعهد به این جناح و آن جناح و متعهد به قانون کشور را اداره کنند. اما در عمل بسیاری از نخبگان تحت جدال تعهد و تخصص از عرصه خارج شدند. برخی دیگر از افراد تحت جدال خودی و غیر خودی از عرصه خارج شدند.
- کار به جایی رسید که خانمی آمد و گفت کشور برای حزباللهیهاست و هرکس حزباللهی نیست بگذارد و برود.مشابه جملهای که روز و روزگاری محمد رضا پهلوی مطرح کرد و گفت که من حزب رستاخیز ملت ایران را درست کردهام، همه ایرانیان باید عضو آن شوند و هرکس دوست ندارد، پاسپورت او را میدهیم، برود. این خود نظامپنداری، خود کشورپنداری و خود حاکمیتپنداری، آفت ایران شده است.
دیدگاه تان را بنویسید