آیت الله غروی: اگر پوشش، نماد اسلام و اسلامیت نظام باشد، باید برخوردی متناسب با آن صورت گیرد/ امروز مسأله صرفاً چند تار موی بیرونافتاده نیست؛ اکنون مسأله کشف حجاب و حتی برهنگی مطرح شده است
آیت الله غروی، عضو شورای عالی حوزههای علمیه سراسر کشور گفت: اگر پوشش، نماد اسلام و اسلامیت نظام باشد، باید برخوردی متناسب با آن صورت گیرد. امروز مسأله صرفاً چند تار موی بیرونافتاده نیست. اکنون مسأله کشف حجاب و حتی برهنگی مطرح شده است.

عضو شورای عالی حوزههای علمیه سراسر کشور گفت: اگر دولت در اجرای قانون حجاب با سختی مواجه شده یا برخی نهادها مانند شوراهای مشورتی مصلحت نمیبینند که این قانون با ویژگیهای خاص خود اجرا شود، نباید کلیت آن را زیر سؤال ببرند، زیرا چنین رویکردی اشتباه است و ناشی از ترس از ایجاد فتنه یا بروز آسیبهای اجتماعی و سیاسی میباشد. با این حال، رها کردن کامل این مسأله نیز تبعات سنگینی خواهد داشت. در این میان، نباید چنان محتاطانه رفتار کرد که کنترل از دست برود، و نه چنان سختگیری کرد که به افراط منجر شود. مثال روشن این است که اگر فردی بخواهد از سقوط از بام جلوگیری کند، نباید آنقدر عقب برود که از طرف دیگر سقوط کند. هم افراط و هم تفریط در این مسأله آسیبزا هستند.
به گزارش جماران مشروح گفت و گو با آیتالله سید محمد غروی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پی می آید.
ضمن تبریک سال نو و آرزوی قبولی طاعات و عبادات، همانطور که مستحضرید، در سالهای اخیر، موضوعاتی چون اصرار یک اقلیت افراطی بر ابلاغ قانون عفاف و حجاب، علیرغم نظرات نهادهای عالی نظام، و همچنین پافشاری بر سختگیریها در حوزههای مختلف، از زندگی شخصی مردم گرفته تا مسائل سیاسی، همواره محل بحث بوده است. به نظر حضرتعالی، سختگیری و افراطگرایی چه نسبتی با عقلانیت دینی و سیره امام خمینی (ره) دارد؟
اولاً، درباره خود این سؤال که بخشی از آن جنبه اِخباری داشت، لازم است توضیحی ارائه کنم. اینکه برخی افراد که به دنبال تصویب یا اجرای قانون حجاب هستند، «افراطی» خوانده شوند، مورد تأیید من نیست. زیرا در نهایت، این قانونی است که تصویب شده و از مراحل و فیلترهای مختلف گذشته است و دولت موظف به اجرای آن است. اگر هم اجرا نمیشود، باید مستند به قانونی برتر و صریح باشد، یعنی قانون بالادستی که مشخص و معین شده باشد.
اینکه صرفاً در کلام چیزی گفته شود یا نسبتی داده شود، جای بحث دارد. از این رو، همانطور که درگذشته نیز در مصاحبهای بیان کردم، قانون، قانون است و باید اجرا شود. مجلس آن را تصویب کرده، شورای نگهبان تأیید کرده و بر همین اساس باید اجرا گردد. اگر هم موانعی برای اجرا یا اصلاح آن وجود دارد، باید بهصورت شفاف مشخص باشد، نه اینکه ابهاماتی در این زمینه باقی بماند. در چنین شرایطی، یا باید قانون اصلاح شود، یا برخی قیود به آن افزوده شود، یا بخشهایی از آن حذف گردد، و یا لااقل به قوانین پیشین بازگردد، اما این به معنای کنارگذاشتن کامل مسئله نیست.
متأسفانه، گاهی در مصاحبهها مشاهده میشود که ابتدا دیدگاه مصاحبهکننده مطرح میشود و سپس از من سؤال میشود. بهتر است که نظرات شخصی از متن سؤال تفکیک گردد.
ببینید، در اینجا چند نکته وجود دارد که همواره باید مورد توجه قرار گیرد. اگر انسان در چارچوب شرع مقدس اسلام عمل کند، این چارچوب، چارچوب عدالت و حق است. اگر از این چارچوب فراتر رود، دچار افراط شده و اگر از آن عقب بماند، دچار تفریط خواهد شد. این یک اصل کلی است.
نباید افرادی را که مطالبه حق میکنند، آن هم با زبانی درست و با رعایت همه شرایط، افراطی تلقی کنیم؛ درحالیکه کسانی که اهل تسامح، مجامله و مداهنه هستند، ذیحق شمرده شوند. این رویکرد، صحیح نیست. امروزه، حتی در تعریف افراطوتفریط نیز دچار افراطوتفریط شدهایم؛ بنابراین، در تمامی مسائل باید همه جوانب را در نظر گرفت و بر اساس آنها ورود پیدا کرد.
در موضوع اعتراض نیز همینگونه است. انسان باید بداند چگونه و به چه نحوی اعتراض کند، چگونه وارد یک مسئله شود و چگونه از آن خارج گردد. برخی مسائل از پیچیدگیهای خاصی برخوردارند و گاهی مشکلات بزرگی به وجود میآورند.
برای مثال، فرض کنید لازم است نسبت به اقدام نادرست یک حکومت واکنشی نشان داده شود. اگر بدون حساب و آتشبهاختیار عمل کنیم و به یک سفارتخانه آسیب وارد کنیم، این کار ممکن است مشکلات و خساراتی به بار آورد که بهراحتی جبرانپذیر نباشد. گاهی حتی دود این اقدامات، تنها به چشم ما نمیرود، بلکه به سایر ملتها نیز آسیب میرساند. نمونه آن را در حمله به سفارت عربستان یا کنسولگری این کشور در برخی استانهای ایران مشاهده کردیم. اینگونه اقدامات باید کاملاً حسابشده باشد.
در نتیجه، ما نه افراط را صحیح میدانیم و نه تفریط را. همانطور که افراط در یک سو نادرست است، تفریط در سوی دیگر نیز قابلقبول نیست.
اما در ارتباط با مسأله حجاب، باید توجه داشت که حجاب یک حکم شرعی است و در تمام فتاوای فقها، از زمان امام خمینی (ره) گرفته تا دیگران، و همچنین در کتابهای فقهی استدلالی به این مسئله تصریح شده است. در باب نکاح و مباحث مربوط به پوشش نیز همین موضوع مطرح شده است. خود پوشش، یک حکم ضروری و قطعی است. زن موظف است در برابر نامحرم بدن خود را بپوشاند و مرد نیز باید پوشش مناسب داشته باشد. در این مسأله تردیدی وجود ندارد.
نکتهای که میخواهم عرض کنم-هرچند فعلاً قصد ندارم روی آن توقف کنم-این است که اگر پوشش، نماد اسلام و اسلامیت نظام باشد، وضعیت متفاوتی پیدا میکند و باید برخوردی متناسب با آن صورت گیرد. متأسفانه در حال حاضر، این مسأله تا حدی چنین وضعیتی دارد.
حال اگر بخواهیم صرفاً درباره خودپوشش سخن بگوییم، باید به آیات متعدد قرآن توجه داشت. اگر کسی اندک آشناییای با مباحث قرآنی، تفسیری و روایی داشته باشد و به آیاتی همچون آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور یا برخی آیات سوره احزاب توجه کند، و همچنین روایات مربوط به این موضوع را بررسی نماید، در اصل این حکم هیچگاه تردید نخواهد کرد.
بله، ممکن است در برخی جزئیات اختلافنظر وجود داشته باشد؛ مثلاً اینکه آیا لازم است زن حتی صورت خود را نیز بپوشاند، درصورتیکه فتنهای در آن نباشد، یا اینکه وجه و کفّین (صورت و دستها) از این حکم مستثنا شدهاند یا نه. این موضوع، محل اختلاف بین فقهاست. اما در اصل لزوم پوشش در حد لازم، هیچگونه اختلافی وجود ندارد و همگی بر آن اتفاقنظر دارند. عدم رعایت این حکم نیز بدون شک، منکر محسوب میشود.
از سوی دیگر، یکی از احکام جدی اسلامی، مسأله امربهمعروف و نهیازمنکر است. «معروف»، به معنای اصطلاح عامیانهای که برخی افراد بدون مطالعه بیان میکنند، نیست؛ بلکه معروف، آن عملی است که عقل و شرع آن را میپسندند. به همین دلیل، اصل توحید خود یک معروف است، همانطور که شرک و کفر از منکرات محسوب میشوند.
یکی از ویژگیهای برجسته اسلام این است که افراد مؤمن و مسلمان نباید نسبت به معروف و منکر بیتفاوت باشند. باید کار نیک را ترویج کنند و برای آن تبلیغ کنند، البته با رعایت تمام مراتب لازم. همچنین، نسبت به کارهای نادرست و ناپسند نیز باید احساس انزجار خود را، با حفظ همه مراتب، ابراز کنند.
البته، در برخی موارد، تزاحم بین احکام پیش میآید که باید با دقت بررسی شود. قرآن کریم نیز در این زمینه تصریح دارد: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار نیک فرمان میدهید و از کار ناپسند بازمیدارید.)
بنابراین، بدون تردید، واجبات الهی-بهویژه آن دسته از واجبات که جنبه اجتماعی دارند-جزو مصادیق معروفاند، همانطور که محرمات الهی، بهویژه آنهایی که از سطح فردی فراتر رفته و جنبه اجتماعی پیدا میکنند، قطعاً از مصادیق منکر محسوب میشوند و باید نسبت به آنها واکنش نشان داد.
شما ملاحظه کنید که پوشش، در آن حدی که میان فقها مورد اتفاق است، یک واجب الهی محسوب میشود؛ بنابراین، معروف است. از سوی دیگر، امربهمعروف واجب و کشف حجاب، منکر و حرام شرعی است. در نتیجه، نهی از آن نیز وظیفهای شرعی به شمار میآید.
اما نکته ظریفی که بسیاری از افراد به آن توجه ندارند، این است که امربهمعروف و نهیازمنکر به معنای دخالت در زندگی شخصی افراد نیست. اگر فردی در خانه خود، در چارچوب شخصی خود، عملی نادرست انجام دهد، من نه لزومی دارم که در آن تجسس کنم و نه وظیفهای دارم که مداخله نمایم، مگر اینکه فعالیتی سازمانیافته و شبکهای در کار باشد که بهنوعی مفسده در جامعه ایجاد کند.
اما وقتی صحبت از جامعه و تأثیرگذاری افراد در آن باشد، شرایط کاملاً متفاوت است. بهعبارتدیگر، من زمانی که اطلاعی از آنچه در خانه شخصی دیگر میگذرد ندارم، نیازی به ورود در این مسأله ندارم، مگر اینکه به نحوی آثار آن گناه به بیرون درز کند. در این صورت، تکلیف دیگری ایجاد میشود که نحوه اجرای آن نیز باید متناسب با شرایط باشد.
حتی درون خانه نیز امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای همگانی است. به عنوان مثال، اگر فرزند من یا خودِ من، از چارچوب شرع تجاوز کردیم، این وظیفه همچنان باقی است. اگر من غیبت کنم، فرزندم وظیفه دارد با حفظ حرمت، به من تذکر دهد که این کار، گناه است. اگر فردی ظلم کند یا حقی را ضایع نماید، اطرافیان باید با شیوه صحیح به او یادآوری کنند که این رفتار نادرست است و حق باید ادا شود.
یکی از دلایلی که امربهمعروف و نهیازمنکر، از همه واجبات اوجب است، این است که اگر جامعهای سالم باشد و افراد آن مانند آینهای برای یکدیگر عمل کنند، فضای کلی جامعه به طور طبیعی سالم و پاکیزه خواهد ماند. به این معنا که اگر من قصد غیبتکردن داشته باشم، اما در اطرافم کسانی باشند که به این کار اعتراض کنند، دیگر نمیتوانم بهراحتی مرتکب این گناه شوم.
اگر فردی یک معروف را ترک کند، وقتی متوجه شود که دیگران او را میبینند، برای جبران آن تلاش خواهد کرد. در چنین شرایطی، فضای جامعه سرشار از معروف و پاکی خواهد شد و منکرات، خودبهخود جایگاه خود را از دست خواهند داد. متأسفانه ما امر به معروف و نهی از منکر را بهدرستی درک نکردهایم و از تأثیرات عمیق آن غافلیم. انسانها از یکدیگر تأثیر میپذیرند و فضای جامعه نیز تأثیر مستقیم بر احساسات، شناخت، رفتار و حتی شخصیت افراد دارد.
اگر جامعهای نسبت به ترک معروف و انجام منکر بیتفاوت نباشد، حتی افرادی که در قلبشان بیماری (نفاق یا انحراف) دارند، مجبور خواهند شد خود را با شرایط وفق دهند. در گذر زمان، این رفتارها بهصورت عادت در آنها شکل خواهد گرفت و روی روحیاتشان تأثیر خواهد گذاشت.
در نتیجه، جامعهای خواهیم داشت که لبریز از معروف، نیکی، محبت، انفاق، ادای حقوق و انجام واجبات فردی و اجتماعی خواهد بود. در مقابل، منکرات و مفاسد اجتماعی بهتدریج از آن جامعه رخت برخواهد بست.
در برخی روایات آمده است که از میان همه واجبات، اوجبِ واجبات، امر به معروف است. این مسئله، موضوعی ساده یا شوخیبردار نیست.
در روایت داریم که اگر امربهمعروف ترک شود، اشرار بر جامعه مسلط خواهند شد و در چنین شرایطی، دیگرکسی قادر نخواهد بود که نهیازمنکر را اجرا کند. هنگامی که نهیازمنکر ترک شود، هر کس هر آنچه بخواهد انجام میدهد و بهتدریج ضدارزشها جایگزین ارزشها میشوند.
خصوصاً زمانی که این ضدارزشها با ظاهری فریبنده و پرزرق و برق ارائه شوند، ممکن است برای برخی افراد، جذابتر، دلنشینتر و لذتبخشتر به نظر برسند. متأسفانه یکی از وظایفی که در جامعه ما بسیار تضعیف شده است، همین امربهمعروف و نهیازمنکر است. این ضعف نیز، متأثر از فرهنگهای بیگانه است.
به نظر میرسد که مسئولیت اجرای امربهمعروف و نهیازمنکر را به دولت و حکومت واگذار کردهایم، درحالیکه این یک وظیفه عمومی و همگانی است و همه افراد جامعه در قبال آن مسئولیت دارند.
نقش جامعه در اجرای امربهمعروف و نهیازمنکر
به نکتهای مهم توجه کنید: اگر پدیده پوشش نامناسب که نمود آن در جامعه امروز، بیحجابی است، با امربهمعروف و نهیازمنکر صحیح و اصولی مواجه شود، تأثیرات آن بسیار متفاوت خواهد بود.
راهکارهای صحیح امربهمعروف در این زمینه شامل موارد زیر است:
• در جایی که موعظه و نصیحت مؤثر است، باید انجام شود.
• در جایی که حمایت از فرد موعظهگر لازم است، باید از او حمایت شود.
• در مواردی که بیاعتنایی، اخم، رویگردانی یا عدم تحویلگرفتن افراد هنجارشکن لازم است، باید این رفتار انجام گیرد.
اگر این اقدامات بهدرستی انجام شود، فردی که در جامعه زندگی میکند، خود را ملزم به رعایت ارزشهای اجتماعی خواهد دانست.
• اما متأسفانه در برخی موارد، اوضاع برعکس است. کسانی که حجاب کمتری دارند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
• در ادارات، بیشتر تحویل گرفته میشوند.
• در بانکها، رفتار بهتری با آنها میشود.
• در وسایل نقلیه عمومی، سریعتر سوار میشوند و کمتر معطل میمانند.
• در فروشگاهها، فروشندگان توجه بیشتری به آنها دارند و مشتریان دیگر را رها میکنند.
نتیجه این رفتارها چیست؟
• ضدارزشها، کمکم تبدیل به ارزش میشوند.
• جوانان به فساد کشیده میشوند.
• زنان و دختران در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند.
• خانوادهها دچار بحران و فروپاشی میشوند.
اینها همگی نتایج ترک امربهمعروف و نهیازمنکر در جامعه هستند. اگر جامعه نسبت به این مسائل حساسیت و مسئولیت خود را از دست بدهد، زمینهساز گسترش فساد و انحراف خواهد شد.
احتمالاً پیشتر نیز در این باره صحبت کردهایم. پیش از انقلاب، بازاریان و فروشندگان متدین، نسبت به مسأله حجاب حساسیت خاصی داشتند. اگر فردی بیحجاب وارد مغازهای میشد، با اینکه این موضوع مربوط به حکومت بود، باز هم برای او ارزشی قائل نمیشدند و او را تحویل نمیگرفتند. خدای من شاهد است که در بازار خودمان، برخی از این افراد حتی موفق به خرید اجناس نمیشدند، زیرا فروشندگان از فروش کالا به آنها امتناع میکردند. با اینکه افراد بیحجاب در آن دوران در اقلیت بودند، جامعه نسبت به این مسئله حساسیت نشان میداد. بهعبارتدیگر، امربهمعروف و نهیازمنکر، نوعی حساسیت اجتماعی صحیح است که باید به شیوههای گوناگون اجرا شود.
همانطور که پیشتر عرض کردم، در برخی موارد، فردی توانایی تبیین مفاهیم اسلامی را دارد و میتواند آنها را بهخوبی برای دیگران تشریح کند. در موقعیتی دیگر، شخصی قادر است با موعظه، فرد مقابل را تحتتأثیر قرار دهد. در برخی موارد نیز، امربهمعروف باید بهصورت دستوری و قاطعانه مطرح شود.
بنابراین، در هر موقعیتی باید شیوه مناسب برای اجرای امربهمعروف و نهیازمنکر را تشخیص داد. نه باید به طور کامل رها شود و نه به شیوهای افراطی و نادرست اجرا گردد. اینها، مراتب امربهمعروف و نهیازمنکر هستند.
همانطور که ملاحظه میکنید، مسأله کشف حجاب، یک منکر شرعی است و باید با آن برخورد شود. در وهله اول، آحاد جامعه وظیفه دارند که در این زمینه اقدام کنند.
حال، اگر اجرای این وظیفه در جامعه انجام نشود و این پدیده بهگونهای رها شود که کنترل آن از دست برود، چه باید کرد؟ اگر کشف حجاب به نمادی از تفکر غیردینی و ضداسلامی تبدیل شود، در این شرایط حکومت موظف است که بهدرستی و بهصورت اصولی ورود پیدا کند.
حکومت ابزار و قدرت لازم برای مقابله با این منکر را دارد و باید از آن استفاده کند. مبلغین دینی باید نقش خود را در آگاهیبخشی و هدایت ایفا کنند. مردم عادی نیز موظفاند که بهاندازه توان خود، در این زمینه مسئولیت بپذیرند. دولت نیز باید وظایف خود را انجام دهد، اما باید جهات مختلف و مراتب امربهمعروف و نهیازمنکر را در نظر بگیرد. بارها گفتهایم که اگر دولتی ادعای اسلامی بودن دارد، باید ابتدا از خود اصلاح را آغاز کند. ادارات، وزارتخانهها و سازمانهایی که تحتنظر دولت فعالیت میکنند، باید در چارچوب اسلامی عمل کنند. در برخی دورهها، این تذکر داده شد و مسئولان وعده اصلاح دادند، اما این اصلاحات باید عملی شود. امروز مسأله صرفاً چند تار موی بیرونافتاده نیست که برخی تصور کنند باید حکومت فوراً مداخله کند. موضوع بسیار فراتر رفته و اکنون مسأله کشف حجاب و حتی برهنگی مطرح شده است.
برخی افراد که در این زمینه اظهارنظر میکنند، باید توجه داشته باشند که به نفع چه کسی سخن میگویند؛ آیا از اسلام دفاع میکنند یا در راستای اهداف دیگری گام برمیدارند؟ در هر حال، نوع برخورد و روش مقابله با این منکر، باید دقیق، حسابشده و سنجیده باشد. مجازاتها باید منطقی و متناسب با شرایط باشد. ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این مسئله باید در نظر گرفته شود.
بیتوجهی به این موضوع، پیامدهای جدی در پی خواهد داشت؛ بنابراین، همه افراد جامعه، از مردم عادی گرفته تا حکومت، باید در این زمینه مسئولیت خود را بپذیرند و اقدامات لازم را انجام دهند.
البته باید توجه داشت که در صورت ورود نیروی انتظامی به این مسئله، لازم است که کاملاً توجیه شود تا نحوه برخورد آنها مطابق با چارچوبهای صحیح باشد. افرادی که مسئول اجرای این امر هستند، باید دقیقاً بدانند که چگونه عمل کنند تا نتیجه کار از وضعیت موجود بدتر نشود.
مسأله این است که اگر دولت در اجرای قانون حجاب با سختی مواجه شده یا برخی نهادها مانند شوراهای مشورتی مصلحت نمیبینند که این قانون با ویژگیهای خاص خود اجرا شود، نباید کلیت آن را زیر سؤال ببرند، زیرا چنین رویکردی اشتباه است و ناشی از ترس از ایجاد فتنه یا بروز آسیبهای اجتماعی و سیاسی میباشد. با این حال، رها کردن کامل این مسأله نیز تبعات سنگینی خواهد داشت. در این میان، نباید چنان محتاطانه رفتار کرد که کنترل از دست برود، و نه چنان سختگیری کرد که به افراط منجر شود. مثال روشن این است که اگر فردی بخواهد از سقوط از بام جلوگیری کند، نباید آنقدر عقب برود که از طرف دیگر سقوط کند. هم افراط و هم تفریط در این مسأله آسیبزا هستند.
بنده اعتقاد دارم که امروز، جامعه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر دچار حالت انفعال شده و کوتاه آمدهایم. ممکن است برخی دچار افراط یا تفریط شوند، اما در مجموع، رویکرد ما نسبت به این مسئولیت اجتماعی، ضعیف و منفعلانه شده است.
بگذارید تجربهای شخصی را برای شما بازگو کنم. در زمان دولت اصلاحات، مراسم بزرگداشتی برای مرحوم شهید باهنر در کرمان برگزار شد و از افراد مختلفی برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آمد. ما نیز در این دعوت حضور داشتیم و با هواپیما عازم کرمان شدیم. زمانی که در هواپیما نشستیم و هنوز پرواز آغاز نشده بود، یکی از همراهان که غیرت دینی بیشتری داشت، متوجه شد که برخی از مهمانداران حجاب مناسبی ندارند. وی بهشیوهای حسابشده و مؤدبانه، اما قاطع، به مهماندار تذکر داد. جالب این بود که پس از این تذکر، تمامی مهمانداران در رفتوآمدهای خود، پوشش خود را اصلاح کردند. اگر در تمامی محیطها چنین نظارت و تذکری وجود داشته باشد، افراد خود را ملزم به رعایت هنجارهای دینی میدانند. اما متأسفانه در بسیاری از فضاها، معیارهای متفاوتی حاکم شده است.
بهعنوان مثال، در برخی محیطها، هرچه یک مهماندار زیباتر، آراستهتر و آرایشکردهتر باشد، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و در محیط کاری خود جایگاه بالاتری پیدا میکند. وقتی چنین رویکردی حاکم باشد، آیا فردی که در این محیط فعالیت میکند، حاضر خواهد شد که بدون آرایش و بدون جلوهگری به کار خود ادامه دهد؟ متأسفانه، غیرت دینی در جامعه ما ضعیف شده است، و این به این دلیل است که ما مسئولیتهای خود را در این زمینه جدی نگرفتهایم. متأسفانه، احادیث و روایات بسیاری که درباره امر به معروف و نهیازمنکر وجود دارد، مورد غفلت قرار گرفته و پشت سر انداخته شده است.
امروز زمانی که افراد در این زمینه تذکر میدهند، برخی پاسخ میدهند که امربهمعروف تنها درباره پوشش زنان نیست، بلکه باید به فساد و دزدی مسئولان نیز پرداخته شود.
این سخن در جای خود درست است، اما مسأله اینجاست که آیا میتوان در هر جایی و به هر نحوی به این مسائل پرداخت؟ باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر در هر سطحی، شرایط و چارچوبهای خاص خود را دارد. اگر در سطوح پایینتر، افراد میتوانند اقدام کنند، این بدان معنا نیست که در سطوح بالاتر نیز بدون قاعده و چارچوب عمل شود. نظام حاکم، ساختار و قوانینی دارد که نحوه برخورد با مسائل کلان را مشخص میکند. این بدان معنا نیست که هر فردی بتواند بدون ضابطه، دیگران را متهم کند.
برخی افراد چنین استدلال میکنند که «حال که نمیتوانیم فساد مسئولان را نقد کنیم، پس دیگر نیازی به امربهمعروف و نهیازمنکر در سایر زمینهها هم نیست». این استدلال، کاملاً نادرست است.
این طرز تفکر، درست مانند آن است که کسی بگوید: چون نماز نمیخوانم، پس روزه هم نباید بگیرم، یا چون خمس نمیدهم، دیگر نیازی به انجام سایر واجبات دینی ندارم.
هر یک از احکام الهی جایگاه خاص خود را دارد و ترک یکی، مجوز ترک سایر احکام نمیشود.
مسألهای که مطرح میشود و من از حضرتعالی میپرسم این است که آیا اساسا در شرایط میتوان حاکمیت را نقد کرد؟
در پاسخ باید گفت که نقد حاکمیت ممکن است و در برخی موارد انجام میشود، اما مشکل اصلی در اینجا است که ما یا راه نقد صحیح را نمیدانیم، یا در برخی مواقع از انجام آن کوتاهی میکنیم.
همه دولتها، بدون استثناء، ادعای اجرای عدالت و مبارزه با فساد را دارند. این ادعا، اگرچه ممکن است در عمل با چالشهایی مواجه باشد، اما در اصل، هدف هیچ دولتی ترویج فساد نیست.
مسأله اصلی این است که اگر مردم در سطح فردی به امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند، اصلاح جامعه سریعتر و مؤثرتر پیش خواهد رفت. اما اگر مردم خود در این مسیر همراهی نکنند، نباید انتظار داشت که تنها با اقدامات حکومتی، فساد ریشهکن شود.
برای مثال، اگر دولت بخواهد با رشوهخواری مقابله کند، اما برخی از افراد برای تسریع در امور خود رشوه بدهند، عملاً این چرخه ادامه خواهد یافت. در چنین شرایطی، انتظار اینکه حکومت برای هر فرد ناظری تعیین کند، منطقی و امکانپذیر نیست.
البته، یکی از راهکارهای مقابله با فساد، ایجاد سیستمهای نظارتی کارآمد است. اما باید توجه داشت که همین سیستمها نیز توسط انسانها طراحی میشوند و ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرند.
به همین دلیل، اگر افراد نسبت به فساد و تخلفات بیتفاوت باشند و در برابر آنها واکنش نشان ندهند، حتی قویترین سیستمهای نظارتی نیز قادر به جلوگیری از فساد نخواهند بود.
در بسیاری از موارد، کسانی که قصد مبارزه با فساد را دارند، بهدلیل جوّ حاکم بر محیط، منزوی میشوند. بهعنوان نمونه، برخی از مدیران بانکها یا مسئولان حراست، وقتی تخلفات را گزارش میدهند، نهتنها مورد حمایت قرار نمیگیرند، بلکه به استانهای کوچکتر منتقل شده یا حتی بازنشسته میشوند.
این نشان میدهد که اگر امربهمعروف و نهیازمنکر در سطح عمومی جامعه انجام نشود و افراد نسبت به فساد بیتفاوت باشند، حتی بهترین سیستمهای نظارتی نیز نمیتوانند بهتنهایی جلوی تخلفات را بگیرند.
ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا برخی افراد بهراحتی میتوانند در مجلس تجمع کرده، تحصن کنند و تمامی امکانات لازم مانند غذا، آب و چادر برایشان فراهم باشد، اما در مقابل، گروهی دیگر حتی اجازه راهپیمایی در نقد مسائل حاکمیت را ندارند؟
همانطور که پیشتر توضیح داده شد، حاکمیت بهخودیخود مشکلی ندارد. مسئله اصلی سیستمهای اجرایی و نظارتی کوچکی هستند که در دل حاکمیت فعالیت میکنند.
هدف اصلی حاکمیت، برقراری نظم و جلوگیری از سوءاستفاده از اعتراضات است. در طول تاریخ نظام، بسیار کم پیش آمده که مسئولی عمداً بهدنبال فساد باشد. موارد تخلفات مالی و اداری، اگرچه وجود دارد، اما درصد آنها در مقایسه با کل بدنه مدیریتی کشور بسیار محدود است.
با بررسی دقیقتر، مشاهده میشود که مشکلات عمدتاً به دلیل ناکارآمدی برخی سیستمهای اجرایی و نظارتی به وجود میآید. در بسیاری از موارد:
• سیستمهای جزئی کارآمدی لازم را ندارند.
• برخی افراد خارج از چارچوبهای قانونی عمل میکنند.
• روابط خاص و شبکههای نفوذی ایجاد شده که مانع اجرای صحیح قوانین میشوند.
اهمیت امربهمعروف و نهیازمنکر در اصلاح سیستمها
اگر در همان نقاطی که تخلفات رخ میدهد، امر به معروف و نهی از منکر بهدرستی انجام شود و مردم در برابر فساد سکوت نکنند، بسیاری از مشکلات قابل حل خواهند بود. اما اگر بیتفاوتی گسترش یابد، ممکن است وضعیت به جایی برسد که کنترل امور دشوار شود.
باید توجه داشت که هر اعتراضی بهمعنای نقد سازنده نیست. اگر اجازه داده شود افرادی که اساساً با اصل نظام مخالف هستند، آزادانه راهپیمایی کنند، ممکن است این فرصت را برای ایجاد اغتشاش و بر هم زدن نظم عمومی مورد سوءاستفاده قرار دهند.
در چنین شرایطی، اگر مدیریت صحیحی صورت نگیرد، ممکن است گروههای مخالف میدان را در دست گرفته و شرایط کشور را به سمت هرجومرج سوق دهند. بنابراین، حفظ تعادل بین آزادی بیان و جلوگیری از سوءاستفاده از اعتراضات، امری ضروری است.
اخیراً شاهد بودیم که بعضی از جانبازان در دانشگاه تهران قصد داشتند تجمع کنند و نسبت به رفع حصر اعتراضاتی داشتند، اما با آنها برخورد شد و بسیاری از آنها بهسرعت بازداشت شدند. این را چه میگویید؟
در این زمینه، من تمایلی به وارد شدن در جزئیات ندارم و بحث را به موارد دیگر ارجاع میدهم. مسأله امر به معروف و نهی از منکر مسألهای بسیار جدی است که نباید به جنبههای خاصی محدود شود. نکته اصلی این است که ما مسائل را بههم مرتبط میکنیم و این همپیوندی در نهایت باعث دوری از حل مشکلات میشود.
اگر در جایی فساد وجود دارد، نباید آن را نادیده بگیریم و انتظار داشته باشیم که مسئولان بالا بهطور خودکار به آن رسیدگی کنند. مشکل اصلی این است که بسیاری از افراد نمیدانند چگونه باید به مسائل رسیدگی کنند یا اصلاً از نحوه عملکرد سیستم بیاطلاع هستند. متاسفانه، این نوع تلاشها تاکنون نتیجه مثبتی نداشتهاند.
در مورد حادثه مهسا امینی، بسیاری از افراد از برخورد مسئولان با این موضوع ناراضی بودند مگر حجاب مهسا امینی چه مشکلی داشت. امروز با دیدن این همه بدحجابی، همان حجاب مهسا آرزوی همه شده است.
اتفاقا خیلی هم مشکل داشت! آنچه که بهطور عمومی بهعنوان مشکل مطرح میشود، فضاسازیهای اشتباه و جنجالهایی بود که بعضی از افراد با انگیزههای خاص ایجاد کردند. اینکه مردم نسبت به مسائل اجتماعی بیتفاوت شدند، نتیجه کمکاری در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر است.
در جامعهای که مردم به مسائل اجتماعی بیتفاوت میشوند، فساد و انحرافات افزایش مییابد. این به دلیل عدم مداخله و اهتمام به مسائل اخلاقی و اجتماعی است. باید پذیرفت که هر اقدامی که در راستای اصلاح و بهبود جامعه باشد، نباید با بیتفاوتی مواجه شود.
در نهایت، بهرغم وجود افرادی که در طرفین افراطی مسائل قرار دارند، باید تأکید کرد که حفظ نظام از اوجب واجبات است، اما این بدان معنا نیست که باید کار را رها کرد. بلکه باید با اقدام مؤثر و برنامهریزی مرحلهبهمرحله، مشکلات را اصلاح کرده و هرگونه بیتوجهی به مسائل اجتماعی و اخلاقی را برطرف کرد.
در حال حاضر، مهمترین نگرانیهای مرجعیت و حوزه در شرایط کنونی چیست؟ ضمنا من هنوز نتواستم به طور کامل متوجه شوم که آیا شما افراط را در این زمینه میپذیرید یا نه؟ بعضیها جلوی مجلس جمع میشوند و بعد خودشان به مشکلات دامن میزنند و آزادانه جوسازی میکنند آیا این افراطی گری نیست.
در شرایطی که در مورد افراط صحبت میکنید، عیب کار این است که همیشه در مورد افراط صحبت میکنید، اما در مورد تفریط صحبتی نمیکند! این بهدلیل وابستگیهای جناحی است.
نه جناحی حرف نمیزنم، بلکه واقعاً صحبتهایی است که مطرح میشود.
متأسفانه با مشکلاتی روبهرو هستیم، از جمله افرادی که بعد از امر به معروف از افرادی که بدحجاب هستند حمایت میکنند. یکی دیگر از مشکلات این است که مسائل جناحی شدهاند، و وقتی حرفی زده میشود، گفته میشود که این فرد از جناح خاصی حرف میزند.
یکی از مشکلات من این است که مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر نباید به دولت محدود شود. همانطور که شما اشاره کردید، حتی اگر در خانه نشستهایم و دیدیم که خانممان در حال غیبت است یا من خودم غیبت میکنم، وظیفه فردی و اجتماعی هر یک از ماست که به دیگری تذکر دهیم. در این شرایط باید با هم برخورد کنیم، چه در حضور فامیل باشد یا حتی در حضور فرزند.
الان فضایی در جامعه ایجاد شده که حتی خود امر به معروف و نهی از منکر هم به معنای واقعیاش به منکر تبدیل شده است. این واقعیت که افراد میخواهند هیچگونه دخالتی در رفتار و کار دیگران نداشته باشند، خود به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است. این نگرش بهویژه در مواقعی که افراد شاهد بیاحترامی و تخلفهای اجتماعی هستند، شدت مییابد.
برای مثال، همانطور که شما گفتید: در قم، نزدیک حرم، رفتارهایی دیده میشود که مخالف با اصول دینی و اجتماعی است. در آنجا، موتور سواری بیاحترامی میکند و کسبه فقط نظارهگر هستند. اگر درگیری پیش آید، حتی ممکن است از فرد بیاحترامیکننده دفاع کنند. این وضعیت موجب ناراحتی شدید از کشورهایی میشود که در ماه رمضان در ایران حضور دارند. در بسیاری از کشورهای دیگر، چنین رفتارهایی شایع نیست، ولی متأسفانه در ایران، اطراف حرم، روزهخواری به شدت افزایش یافته است.
در نهایت، نگرانی و دغدغه اصلی مراجع عظام و علما در شرایط فعلی حفظ احکام الهی است. در نظام اسلامی، باید بر رعایت ارزشهای الهی تأکید شود و این ارزشها باید در عمل توسط مجریان و مسئولین به مرحله اجرا درآید.
عرضم به حضورتان، یکی از دغدغهها در شرایط فعلی، دغدغههای سیاسی جدی است که باید مردم تااندازهای در جریان آن قرار بگیرند. در حال حاضر، دشمنان ما بسیاری از اهداف خود را دنبال میکنند و امیدواریم که این تهدیدها به مرحله عملی نرسند. احساس میشود که آنهایی که نقش اصلی در مقاومت در برابر اسرائیل و بلندپروازیهای آمریکا و دیگران دارند، ایران را بهعنوان حامی اصلی خود میبینند و بهاشتباه تصور میکنند که نیروهای درگیر با آنها نیروهای نیابتی هستند. در نتیجه، هدف اصلی دشمنان این است که یا ایران اسلامی را تسلیم کنند، یا تسلیم قدرت هستهای خود و خواستههایشان شود. در این میان، آنها میخواهند آسیبهای جدی به ایران وارد کنند، مشابه آنچه که در لبنان و یمن رخداده است، بهگونهای که ایران نتواند به طور مؤثر در مقابل تهدیدات قد علم کند.
در کنار این تهدیدات خارجی، مسائل سیاسی، نظامی و بینالمللی دغدغههایی هستند که باید برای همه مهم باشند و مردم نیز باید اطلاعات لازم را در این زمینهها داشته باشند. البته این بدان معنا نیست که تمام دغدغهها باید حول این مسائل بچرخد. رفع مشکلات اقتصادی و حقوقی، و همچنین انجام وظایف دستگاه قضائی، از دیگر اهدافی است که باید در اولویت قرار گیرد. درعینحال، دغدغههای سیاسی و امنیتی نیز دغدغههای بسیار جدی هستند.
در این میان، نظام اسلامی در مسیر خود تحولات مهمی را در زمینههای مختلف تجربه کرده است.
نظرتان درباره عملکرد دولت پزشکیان چیست؟
در مورد وضعیت دولت پزشکیان و عملکرد آن، به نظرم در شرایط کنونی زمان مناسبی برای نقد و بررسی جنبههای مثبت و منفی آن نیست. آنچه که من اعتقاد دارم این است که تمام کسانی که اهل فکر و نظر هستند باید نیروهای خود را برای کمک به نظام و دولت به کار بگیرند. به عبارت دیگر، موفقیت هر دولتی، موفقیت نظام اسلامی است. هر دولتی، چه از هر جناحی که باشد، باید همه دست به دست هم دهند تا کارها به درستی انجام شود و مشکلات کاهش یابد. این کار باید با توجه به دشمنانی که داریم و با درک شرایط موجود انجام شود.
کسانی که اصل نظام را قبول دارند باید این مسائل را درک کنند. اگر نظام آسیب ببیند، تنها خود آن آسیب نمیبیند، بلکه تمام کسانی که به آن اعتقاد دارند نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. کسانی که قدرت را در دست میگیرند ممکن است اعتقادی به استقلال نظام و اقتصاد آن نداشته باشند. به همین دلیل، همه باید برای حفظ استقلال کشور و نظام اسلامی تلاش کنند.
اگر بخواهیم وضعیت سوریه را بهعنوان نمونه مقایسه کنیم، میبینیم که سوریه پس از حمایتهای فراوان از بشار اسد و مشکلات متعدد با کشورهایی همچون اسرائیل و ترکیه روبهرو شد. در نتیجه، زمانی که پشتیبانیها از اسد کم شد، وضعیت سوریه بهشدت پیچیده شد و بازگشت به وضعیت قبلی بسیار دشوار شد. سوریه در حال حاضر نیاز دارد که یک دولت مستحکم و مقاوم بر آن حاکم باشد تا منافع کشور را حفظ کند و جلوگیری از مقاومتها صورت گیرد.
برای مثال، در قم، نزدیک حرم، رفتارهایی دیده میشود که مخالف با اصول دینی و اجتماعی است. در آنجا، موتورسواری بیاحترامی میکند و کسبه فقط نظارهگر هستند. اگر درگیری پیش آید، حتی ممکن است از فرد بیاحترامیکننده دفاع کنند. این وضعیت موجب ناراحتی شدید از کشورهایی میشود که در ماه رمضان در ایران حضور دارند. در بسیاری از کشورهای دیگر، چنین رفتارهایی شایع نیست، ولی متأسفانه در ایران، اطراف حرم، روزهخواری به شدت افزایش یافته است.
در نهایت، نگرانی و دغدغه اصلی مراجع عظام و علما در شرایط فعلی حفظ احکام الهی است. در نظام اسلامی، باید بر رعایت ارزشهای الهی تأکید شود و این ارزشها باید در عمل توسط مجریان و مسئولین به مرحله اجرا درآید.
عرضم به حضورتان، یکی از دغدغهها در شرایط فعلی، دغدغههای سیاسی جدی است که باید مردم تااندازهای در جریان آن قرار بگیرند. در حال حاضر، دشمنان ما بسیاری از اهداف خود را دنبال میکنند و امیدواریم که این تهدیدها به مرحله عملی نرسند. احساس میشود که آنهایی که نقش اصلی در مقاومت در برابر اسرائیل و بلندپروازیهای آمریکا و دیگران دارند، ایران را بهعنوان حامی اصلی خود میبینند و بهاشتباه تصور میکنند که نیروهای درگیر با آنها نیروهای نیابتی هستند. در نتیجه، هدف اصلی دشمنان این است که یا ایران اسلامی را تسلیم کنند، یا تسلیم قدرت هستهای خود و خواستههایشان شود. در این میان، آنها میخواهند آسیبهای جدی به ایران وارد کنند، مشابه آنچه که در لبنان و یمن رخداده است، بهگونهای که ایران نتواند به طور مؤثر در مقابل تهدیدات قد علم کند.
در کنار این تهدیدات خارجی، مسائل سیاسی، نظامی و بینالمللی دغدغههایی هستند که باید برای همه مهم باشند و مردم نیز باید اطلاعات لازم را در این زمینهها داشته باشند. البته این بدان معنا نیست که تمام دغدغهها باید حول این مسائل بچرخد. رفع مشکلات اقتصادی و حقوقی، و همچنین انجام وظایف دستگاه قضائی، از دیگر اهدافی است که باید در اولویت قرار گیرد. درعینحال، دغدغههای سیاسی و امنیتی نیز دغدغههای بسیار جدی هستند.
در این میان، نظام اسلامی در مسیر خود تحولات مهمی را در زمینههای مختلف تجربه کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید