کد خبر: 251728
|
۱۳۹۷/۰۹/۲۵ ۱۱:۵۶:۰۰
| |

پیروز کلانتری مستندساز در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین:

مخاطبانم را به تامل و شناخت دعوت می‌کنم/ فیلم‌های مستند به درستی دست مخاطب نمی‌رسند

پیروز کلانتری گفت: «من برای اینکه شخصیت و روش و نوشته‌های همایون صنعتی‌زاده را به تصویر بکشم با 9 نفر گفتگو کردم. این 9 نفر از نزدیکان همایون بودند. 7 نفر آن‌ها در کرمان زندگی می‌کردند و دو نفر در تهران. جالب اینجاست که همسر صنعتی فوت کرده‌ است و او هرگز بچه‌ای هم نداشته و تنها برادرش هم حاضر به گفتگو نشد.»

مخاطبانم را به تامل و شناخت دعوت می‌کنم/ فیلم‌های مستند به درستی دست مخاطب نمی‌رسند
کد خبر: 251728
|
۱۳۹۷/۰۹/۲۵ ۱۱:۵۶:۰۰

اعتمادآنلاین| همایون صنعتی‌زاده ‌آدم بزرگی است. آنقدر بزرگ که شاید در اولین جستجوها و در ساده‌ترین حالت که همان خواندن ویکی‌پدیا باشد، از تعداد کارهایی که کرده سرگیجه بگیرید. او کارآفرین، نویسنده و مترجم است. او بنیانگذار شهرک خزرشهر است و اولین فردی است که کشاورزی ارگانیک را به صورت کاربردی در ایران پایه‌ریزی کرده. حوزه فعالیت‌های همایون صنعتی آنقدر زیاد است که دو سال بعد از چاپ کتابی درباره‌اش حالا مستندش ساخته شده‌است. پیروز کلانتری کارگردان این مستند معتقد است درباره کارهای همایون زیاد گفته شده ‌اما آنچه که ‌از زندگی 84 ساله‌ او پنهان مانده شخصیت و منش اوست. کلانتری مستند «همایون» را ساخته تا مخاطب برای شناخت بیشتر اعجوبه‌ای عجیب در قرن حاضر مشتاق تر شود.

مستندسازها معمولا در یک حوزه خاص دغدغه دارند و بیشتر فیلم‌هایشان را در همان حوزه می‌سازند. مستند «همایون» تا چه‌اندازه به فیلم‌های مستند قبلی شما شباهت دارد؟


بعضی از فیلم‌ها دغدغه خود آدم هستند. بعضی از فیلم‌ها هم به کارگردان‌ها پیشنهاد می‌شود تا ساختنشان را بر عهده بگیرند. واقعیت این است که مستند «همایون» به من پیشنهاد شد. در واقع پیشنهاد شد که درباره شخصیت‌های تاثیرگذار که کمتر شناخته شده هستند فیلم بسازیم. از میان آدم‌ها من درگیر همایون صنعتی زاده شدم و سعی کردم کردم دغدغه‌های شخصی خودم را در ساخت این مستند پیدا کنم. این فیلم در مورد همایون صنعتی زاده‌است. اعجوبه کارآفرینی که کارهای زیادی در کشور انجام داده و با چند جستجوی ساده می توان بخش مهمی از آن را متوجه شد. اما من در پرداخت، و برای رسیدن به دغدغه‌های شخصی‌ام زندگی صنعتی‌زاده را به کرمان متصل کردم. درست مثل فیلم‌های قبلی‌ام که موضوع فیلم به بیرجند و بلوچستان گره می‌خورد. در واقع با گره خوردن این فیلم به کرمان سه گانه من به نوعی تکمیل می‌شود.

زندگی همایون صنعتی زاده را چطور به شهر کرمان گره زدید؟ صرفا به‌این دلیل که در کرمان به دنیا آمد ه و چند سال آنجا زندگی کرده‌است؟


یکی از مهم ترین موضوعاتی که در مورد زندگی صنعتی زاده برای من جذاب بود، شخصیت پدربزرگ او بود. علی اکبر صنعتی زاده صد سال پیش پرورشگاهی را در کرمان تاسیس کرد. زمانی که حمام فراگیر نشده بود در این پرورشگاه حمام نمره ساخته بود که بزرگان شهر برای رفتن به حمام، به پرورشگاه می آمدند. او یک قرن پیش خانه و زندگی را رها کرد و ده سال را به سیر انفس در سرزمین های دیگر گذرانده بود. همین‌ها باعث می‌شد تا من در گذشته همایون که همان پدر و پدربزرگش می شدند بیشتر تفحص کنم. ضمن اینکه پدر همایون، عبدالحسین صنعتی زاده هم رمان‌نویس مهمی‌ در ایران بوده‌ است. همایون هم تقریبا بعد از انقلاب به کرمان بر می‌گردد و از طبقه روشنفکر فاصله می‌گیرد. او در کرمان و مناطق کویری به نجوم نزدیک می‌شود و همه‌ این‌ها دلایلی است که من بتوانم روی شهر کرمان تمرکز کنم.

ساختن فیلم درمورد آدمهایی که زنده نیستند. دشواری‌های خاص خودش را دارد. ضمن اینکه خیلی‌ها معتقدند در زمان حیات باید سراغ آدم‌های بزرگ رفت. حالا شما در مستند همایون سراغ کسی رفتید که سال 88 از دنیا رفته. به نظر شما روایت زندگی همایون صنعتی زاده ‌امروز که در این دنیا نیست تا چه‌اندازه می‌تواند تاثیرگذار باشد؟


من برای ساخت مستندهای پرتره خیلی به‌این موضوع که فرد در قید حیات هست یا نیست اهمیتی نمی‌دهم. در فیلم من قرار نیست فرد خودش را بازگو کند و از کارهایی که کرده بگوید. به همین دلیل موضوعی که گفتید خللی در روند کار ایجاد نمی‌کند. من در مستندم از فیلم‌های خانوادگی که صنعتی زاده در آن حضور داشته ‌استفاده نکردم. شما با یک جستجوی ساده متوجه می‌شوید که همایون صنعتی زاده که بوده و چه کرده، آنچه که برای من در این فیلم اهمیت داشت چگونه همایون صنعتی شدن و ماندن است که‌ آن را به تصویر در آورده‌ام.


و شما برای اینکه چگونه صنعتی شدن را نشان دهید، از چه راه‌هایی استفاده کردید؟


من برای اینکه شخصیت و روش و نوشته‌هایش را به تصویر بکشم با 9 نفر گفتگو کردم. این 9 نفر از نزدیکان همایون صنعتی زاده بودند. 7 نفر آن‌ها در کرمان زندگی می‌کردند و دو نفر در تهران. جالب اینجاست که همسر صنعتی فوت کرده‌است و او هرگز بچه‌ای هم نداشته و تنها برادرش هم حاضر به گفتگو نشد. در واقع تمام کسانی که در این فیلم درباره ‌او حرف زده‌اند از نزدیکان صنعتی زاده هستند اما خویشان او نیستند. مثلا یکی از این افراد کسی است که از کودکی در خانه صنعتی زاده ها بوده و بزرگ شده است. ماه گل حرف‌های مهمی درباره همایون زده که می تواند قابل تامل باشد. ادر واقع همه افراد حاضر در فیلم، حرف‌های مهمی‌درباره منش و شخصیت او زده‌اند. آن‌ها در طول فیلم به مخاطب نشان می‌دهند که همایون صنعتی زاده چگونه به‌این جایگاه رسید.


با این تفاسیر فیلم گفتگومحور است. چطور 76 دقیقه گفتگو را به مخاطب ارائه دادید که کسل کننده نباشد؟


این احتمال وجود داشت برای همین من سعی کردم شعرهای صنعتی زاده را با صدای سیامک صفری لابه لای کار بگنجانم. همچنین گفتگوها را با قصه گویی همراه کرده‌ام که درام کار را بیشتر کرده باشم.هر چیزی که خط روایی داشته باشد برای مخاطب جذاب است. مسئله مهم دیگر تدوین بود که روی آن تمرکز کردم و از خیلی قبلتر درباره‌اش فکر کرده بودم. شعرهای صنعتی زاده به همراه روایت آدم‌ها و آنچه که من بازگو کرده‌ام، باعث شده تا فیلم سه ضلع داشته باشد و روندی که دارد کسل کننده نباشد.


وقتی اسم همایون صنعتی زاده می آید نمی توان کارها و خدماتی که ارائه داده است را نادیده گرفت. با توجه به گفته های قبلی شما، در هیچ کجای فیلم اشاره ای به این موضوع نکردید؟


نه اینکه کامل اطلاعات دادن درباره او را حذف کنم. به هر حال مخاطب می خواهد بداند چرا گروهی مستندساز سراغ این شخصیت رفته اند.شاید اگر صنعتی زاده آدم شناخته تری برای مردم بود کار من ساده تر بود و به راحتی می توانستم از این بخش عبور کنم اما نمی شد که این بخش را نادیده گرفت. کاری که من همیشه در فیلم های مستندم کردم این است طوری فیلم بسازم که در مخاطب انگیزه‌ای ایجاد کنم تا بعدها خودش درباره آن موضوع یا شخص تحقیق کند چون اعتقاد دارم جستجوهای شخصی خیلی بیشتر در ذهن می ماند. در واقع فیلم «همایون» به نوعی دعوت به شناخت این شخصیت برجسته است.

دوسال پیش مجموعه مستندهای «کارستان» که همگی مستندهای پرتره بودند در جشنواره با استقبال زیادی مواجه شدند. شما فکر می‌کنید «همایون» هم بتواند مخاطب فیلم‌های مستند پرتره را جذب کند؟


پرتره ها از نظر من در کل مستندهای جذابی هستند و می توانند مخاطب را با خود همراه کنند . اتفاق خوبی که برای کارستان افتاد این بود که عوامل فیلم خیلی خوب توانستند فیلم را به دست مخاطبانش برسانند. یعنی مجموع مستندها خیلی خوب پخش شدند در حالیکه یکی از ضعف‌های مهم فیلم‌های مستند این است که درست دست مخاطب نمی‌رسند. فیلم های مستند به اندازه فیلم‌های درام مخاطب عام ندارد برای همین لازم است تا محصول را به دستشان برسانی. به همین دلیل معتقدم فیلم خوب مستند در هر بخشی اگه بتواند پخش درستی داشته باشد و تنها به‌اکران هنر و تجربه محدود نشود، می‌تواند بدرخشد و جذابیت داشته باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها