گفتوگو با محمدعلی باشه آهنگر، کارگردان فیلم «سرو زیر آب»
خیلیها خواستند این فیلم زمین بخورد
باشه آهنگر گفت: «اگر به تصاویر و محلهای فیلمبرداری نگاه دقیقی بیندازید حتما متوجه سختی کار خواهید شد. این تصاویر در سرمای 8 الی 10 درجه زیر صفر و در گرمای بالای 42 درجه فیلمبرداری شدهاند. ضمن اینکه ما هشت جابهجایی در طول و عرض کشور پهناورمان داشتهایم. از کویر زیبای یزد، زارچ، مزرعه کلانتر، میبد، روستای چم، تا کوههای پر از برف لرستان و درههای سرسبز تله زنگ، چم سنگر، سپیددشت و همچنین اهواز، دزفول، جاده دهلران و پشت سد دز و کرخه و ورامین و تهران.»
اعتمادآنلاین| محمدعلی باشهآهنگر را میتوان از کارگردانان دغدغهمند سینمای جبهه و جنگ دانست که در اکثر ساختههایش، جنگ پیرنگ اصلی فیلمش را تشکیل داده و داستانش را حول و حوش همین موضوع روایت میکند. با این تفاوت که سعی این کارگردان بر این است از دریچه دیگری به موضوع جنگ بپردازد و زوایای ناگفته آن را بررسی کند. با شیوهای متمایز از آنچه تاکنون درباره جنگ شنیدهایم باشهآهنگر فیلمهایش را برای مخاطب روایت میکند تا برای نسل امروز ملموستر باشد.
فیلم جدید این فیلمساز «سرو زیر آب» هم با تاثیرپذیری از همین فضا به موضوع شهدای گمنام میپردازد اما این بار شهید گمنامی در کانون توجه قرار میگیرد که جزو اقلیتهای مذهبی به شمار میرود. همچنین اتفاقی نادری که در سازمان معراج شهدا برای شناسایی شهدا رخ میدهد خط اصلی داستان این فیلم را تشکیل میدهد.
«سرو زیر آب» را میتوان نمونه بارز یک فیلم ارگانی دانست (حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری تهران) که سازندگان در جشنواره فیلم فجر جایزه دریافت کردهاند و حالا در زمان نمایش فیلم، دغدغهای برای چگونگی اکران این فیلم را ندارند. فیلمی که سیمرغ بلورین از نگاه ملی را دریافت کرده با کمترین تبلیغات و بعد از گذشت سه هفته از اکران به گیشهای معادل 580 میلیون تومان رسیده است. فیلمهایی که بهنظر میرسد دغدغهای غیر از فیلمسازی دارند حال چه تماشاگر این فیلم را ببیند چه نبیند.
با محمدعلی باشهآهنگر، کارگردان این فیلم گفتوگویی انجام دادیم که از نظر میگذرانید.
- آقای باشهآهنگر پارسال با آقای زریندست مصاحبهای داشتم؛ ایشان ضمن توضیحاتی که پیرامون فیلم ارایه داده بودند به این نکته اشاره داشتند که برای فیلم «سرو زیر آب» نزدیک به 10 کیلو یا شاید هم بیشتر وزن کم کرده. میخواهم بدانم چه اتفاقاتی در طول ساخت این فیلم افتاده که به لحاظ جسمانی و فیزیکی عوامل فیلم را تحت تاثیر قرار داد؟
اگر به تصاویر و محلهای فیلمبرداری نگاه دقیقی بیندازید حتما متوجه سختی کار خواهید شد. این تصاویر در سرمای 8 الی 10 درجه زیر صفر و در گرمای بالای 42 درجه فیلمبرداری شدهاند. ضمن اینکه ما هشت جابهجایی در طول و عرض کشور پهناورمان داشتهایم. از کویر زیبای یزد، زارچ، مزرعه کلانتر، میبد، روستای چم، تا کوههای پر از برف لرستان و درههای سرسبز تله زنگ، چم سنگر، سپیددشت و همچنین اهواز، دزفول، جاده دهلران و پشت سد دز و کرخه و ورامین و تهران. تغییر آب و هوا، اقلیم و جغرافیا و غذا در مناطق مختلف گاهی روی جسم تاثیرات مثبت و منفی دارد. سختی کار و حجم هنروران و بازیگران بنام نیز مزید علت میشود و البته عدم امکانات کاری موجب سختی بیش از نیاز میشود. شما تصور کنید قرار است سرو 15 متری را درون رودخانه در حال حرکت ببرید و آن را بیرون بیاورید. همین یک نمونه، گزارش کاملی از سختی کار را در پی دارد؛ البته فکر کنم کم کردن وزن برای همه ما مفید بوده و استادم جناب آقای علیرضای عزیز سود بیشتری بردند چرا که وزن بیشتری هم کم کردند. (میخندد)
اینکه در چند مقطع مختلف فیلمبرداری صورت گرفته باعث عدم تمرکز شما نمیشد؟
نه به هیچوجه؛ کار کاملا حرفهای و با گروه حرفهای ساخته شده است. تمرکز من را فشارهای پشت پرده بر هم میزد.
به نکته جالبی اشاره کردید. آنچه از صحبتهای عوامل دریافت کردم گویا یک نوع از خودگذشتگی در ساخت این فیلم از سوی کلیه عوامل حاصل شده. چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ دشواری و سختی کار؛ درست است؟
بله، اکثر دوستان با فیلمنامه، موضوع و کار همدل بودند و تا توان داشتند خالصانه کار کردند؛ البته بودند کسانی که توان ادامه همکاری نداشتند و کار به لحاظ حرفهای از توان آنها بالاتر بود. ولی همانها هم هر چه داشتند در کار خرج کردند و من از آنها هم سپاسگزارم.
البته که تداوم شخص شما برای ساخت فیلمهای دفاع مقدس تحسین برانگیز است. خیلی از همکارهای شما حتی درباره سینمای جنگ حاضر به مصاحبه نیستند. اما شما در میان آنها دوام آوردید. خودتان چه نظری دارید؟ و همچنان بر این مسیر پایبند خواهید ماند؟
تو را به خدا سوال سخت نپرسید. این پرسشی است که ذهن همه و خاصه خودم و خانوادهام را درگیر کرده است. دقیقا نمیدانم. شرایط روز به روز و ساعت به ساعت برای ساخت این گونه فیلمها ناممکن میشود. شخصا فکر میکنم دیگر نمیتوان این مسیر را به خوبی انجام داد.
داستان فیلم سرو زیر آب متفاوت انتخاب شده؛ مثل دیگر سوژههای فیلمتان. ما در این فیلم از زاویه دیگری با جنگ روبهرو میشویم کمی راجع به انتخاب سوژه توضیح میدهید؟ اینکه از چه زمانی فکر شما را مشغول کرد؟
آغاز جنگ هشت ساله در آبادان اتفاقاتی افتاد که در هیچ کدام از شهرها حتی شهری مثل خرمشهر، مهران، سرپل ذهاب، گیلانغرب، سوسنگرد و بستان و هویزه رخ نداد. بسیاری از این شهرها به سرعت اشغال شدند و جمعیت و شهریت کمتری نسبت به آبادان آن زمان داشتند. آبادان شهری بندری، صنعتی، مدرن، دارای شیلات و کشاورزی بود. وسعت شهر و تنوع ادیان و قومیتها در آن مثالزدنی بود. من در محلهای در مرکز شهر زندگی میکردم که ارامنه، کلیمیها، مسلمانان شیعه و سنی زندگی میکردند. با بسیاری از این هموطنان رفاقت داشته و در کنار هم زندگی مسالمتانگیزی داشتیم. معراج شهدای کوچک و مظلوم آبادان واقع در یک کارخانه بستنیسازی در سه راه جاده فرودگاه آبادان را چند روزی یکبار میدیدم. از شهدا عکس و فیلم تهیه میکردیم و در تدفین و تشییع و خادمی خانواده آنها سهیم بوده و شرکت میکردیم. همه اینها برای ایجاد یک ایده کافی است. اما طرح اصلی سال 89 و 90 پخته شد و به مدد ستاد ایثارگران مرکز پژوهش آغاز و فیلمنامه در 92 نوشته شد.
به اقلیتهایی که آرمانهایی در جهت منافع ملی دارند کمتر در فیلمها نگاه شده است. این روایت را از قبل از جایی شنیده بودید؟
ببینید! این را به صحبتهایم اضافه کنم که کلیسای پروتستانهای آبادان که دیوار به دیوار مسجد بهبهانیها (موسی بن جعفر) واقع است مرکز بسیج آبادان و محل اسلحهخانه و آموزش نیروها بود. هم مسجد موسی بن جعفر سنگر بود و هم کلیسای پروتستانها. این شاید بهترین پاسخ باشد.
وقتی فیلمنامه را مینوشتید میدانستید با مسیر دشوار تضاد فکری مواجه میشوید؟ همان نگاه قومی قبیلهای؟
بله، اما نه به این شدت؛ البته نگاه قومی و قبیلهای نبود. نگاه عجیب و غریب که نمیدانم پشتش چه چیزی نهفته است. شدت آن آنقدر زیاد و زیادتر شد که در وقت اکران ضربه کاری خودش را زده است. شاهدید که نه تبلیغات درستی میشود و نه شهرداری بیلبوردی میدهد. نه تیزرهایش ادامه دارد و نه سانس و سینماهای کافی و البته درست به فیلم اختصاص یافته است. جالب است بدانید شهرداری یکی از سرمایهگذاران است که بیلبورد نداد و نمیدهد. حدود 50 درصد سانسها، سانسهای بیرمق و مرده است. مثلا 9 صبح یا 12 ظهر، 2 ظهر اینها برای هیچ فیلمی کارکرد ندارد.
در مصاحبهای خواندم که اشاره شده فیلمنامه این فیلم 16 بار بازنویسی شده است. این بازنویسیهای مکرر تاثیری بر آنچه میخواستید بگویید، داشته است؟ وقتی کسی سوژه بکری انتخاب میکند قطعا قدرت پردازش آن را هم دارد.
بله، حتما تاثیر داشته است. ولی این بازنویسیها بیش از آنکه مفید باشد، مضر بود. هر چند من و حامد باشهآهنگر تلاش کردیم محتوا لاغر نشود اما ما را فرسوده کرد.
بازیگران فیلم برای رسیدن به چنین نقشی تمرین و دورخوانی زیادی داشتند؟ مهتاب نصیرپور، شهرام حقیقتدوست و...
بله، ما جلسات روخوانی یا دورخوانی به بیانی داشتیم. اگر حرف و مطلبی بود در همین دورهمیها مطرح میشد و الحمدالله مشکل خاصی پیش نیامد و بازیگران فیلم همه حرفهای و پیشینه بازی در نمایش داشتند و به درستی همکاری کردند.
آقای باشهآهنگر تجربه بازی هم در این فیلم داشتید. بازی در این فیلم پیشنهاد کسی بود؟
نه، نقش دریس را قرار بود دوستی به نام بهزاد شاکری که به زبان عربی مسلط بود از آبادان بیاید و بازی کند. متاسفانه هنگام فیلمبرداری دچار مشکلی شد که صبح روز فیلمبرداری مطمئن شدیم نخواهد آمد و من مجبور شدم برای آنکه کار نخوابد نقش دریس را بازی کنم.
به نظر میآید توانایی بازیگری هم داشته باشید.
دیگر نمیدانم خوب شده یا نه.
حال که بحث بازیگری شد این سوال را بپرسم زمانی که فیلمنامه را مینوشتید به بازیگر خاصی فکر میکردید جناب باشهآهنگر؟
چون ترکیب بازیگران ترکیب جالبی بود. شهرام حقیقتدوست، ستاره اسکندری و... در کنار مینا ساداتی و...
راستش برای برخی نقشها خود به خود چهرههایی در ذهن تصویری میشدند اما وقتی میخواستیم انتخاب کنیم اکثر بازیگران در حال کار بودند. در ایران برای هر نقش چند کاندیدا بیشتر وجود ندارد و این کار را مشکل میکند. برخی بازیگران به دلیل اینکه فیلم در گونه جنگ ساخته میشد حاضر به همکاری نبودند و برخی هم به دلیل اینکه چند کار را همزمان بازی میکردند، حاضر نشدند به شهرستان سفر کنند. برخی هم دستمزدهای نجومی طلب میکردند و این دوستان که در فیلم بازی کردند فارغ از مسائلی که گفته شد با تمام وجود حاضر به همکاری شدند و من از همه آنها سپاسگزارم.
پوشش ستاره اسکندری در فیلم کمی عجیب نیست یا اینکه چنین لباسی مختص زنان آن منطقه بود؟
نه، پوشش او درست از همان منطقه گرفته شده بود. بسیاری در موقع فیلمبرداری با همان پوشش سر صحنه میآمدند. سربند سیاه و رنگی و لباس بلند خاص زنان آن محل است. آقای لطفی که نقش کدخدا را بازی میکند اهل همان محل است و لباسها هم از بازار خرمآباد خریداری شد. بیش از نیمی از مغازهها در یک راسته همینها را میفروختند. استاد لطفی مسوولیت حفظ یکدستی لهجه و گویش لری را هم به همراه آقای مسعود رایگان به عهده داشتند؛ البته آقای رایگان همکاری مفیدی در این حوزه هم داشتند و تسلط ایشان به این گویش مثالزدنی است.
انتقادی که به «سرو زیر آب» وارد است اینکه فیلم ریتم کندی دارد؛ نکتهای که تقریبا اکثر منتقدان به آن اشاره دارند. تمام نکات فیلمنامه در فیلم لحاظ شد؟ یا بخشهایی کم شد؟
زیاد نباید به این اشتباه مصطلح اعتنا کرد. ریتم فیلم ربطی به تدوین ندارد. ریتم کشنده فیلم از فیلمنامه آغاز میشود. قصه سخت و پیچیدهای است و نیاز به تمرکز جدی دارد. بسیاری از دوستان که فرمودید به دلیل مشغله کاری در جشنواره و دیدن چندین فیلم در روز و بحث و کارشناسی کردن فیلمها انرژی دیدن فیلم پیچیده را از دست میدهند. ریتم تند است ممکن است بگوییم طولانی است ولی ریتم به نظرم تند است.
فکر نمیکنید اکران فیلمی که بخشی از مهمترین تاریخ کشور ما را روایت میکند، چراغ خاموش پیش میرود؟ (سوت و کور)
بله موافقم، بسیاری تلاش کردند فیلمنامه به نتیجه نرسد. همانها تلاش کردند سرمایه جور نشود، همانها کوشیدند ساخته نشود و همانها تمام ابزار تبلیغاتی را دریغ کردند تا فیلم رسانهای نشود. فکر کنم در آخری تا حدی موفق شدند. من ابزار تبلیغاتی و رسانهای فیلمهای اینچنینی که امسال از ابتدای سال تا پیش از سرو زیر آب در اکران بودند ندارم. نه بیلبورد نه تیزر نه شبکههای مویرگی رسانهای و نه...
من فکر میکنم اینکه میگویند مسوولان و متولیان دغدغه اکران فیلمهایی که تولید میکنند را ندارند، کاملا به جا و درست است. فقط حرف از تولید فیلمهای با موضوع جبهه و جنگ میزنند. موافقید؟
صددرصد موافقم.
البته مشی ضدجنگی که فیلم دارد را هم دلیلی بر عدم حمایت این فیلم میتوانیم بدانیم؟
با شما موافق نیستم. فکر میکنم فیلم ضدجنگ نیست. باور کنید خودم هم نمیدانم چه کار باید بکنم.
اگر اجازه بدهید من یک نکته اشاره کنم. سالها بود که بحث عدم مخاطب فیلمهای جنگی مطرح بود و من در گزارشهای مفصل به این کمبود و رنج در روزنامه پرداختم. اما نمایش فیلم «تنگه ابوقریب» این معادلات را به هم زد. میزان استقبال از این فیلم نشان داد چنین فیلمهایی میتواند با مخاطب مواجه شود. دوست دارم تحلیل شما را بدانم؟
بله، برای فیلمی که نام بردید سنگ تمام گذاشتند. شما که رسانهای هستید این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟ من خوشحالم که فیلم یادشده خوب اکران شده است. بحث ما شیوه اکران است. در ایران اگر بخواهند فیلمی زمین بخورد راهکارش را بلدند و اگر بخواهند فیلمی فروش کند آن را هم بلدند. قرار بود «سرو زیر آب» مثل «ملکه» «بیداری رویاها» و «فرزند خاک» خوب اکران نشود.
از همکاری با علیرضا زریندست رفیق دیرینه خود برایمان بگویید. ایشان از همان شیوه فیلمبرداری گذشته پیروی میکردند یا دیدگاههای جدید فیلمبرداری را هم لحاظ میکردید؟
آقای زریندست نقش ارزندهای در این فیلم فارغ از فیلمبرداری دارد. او یار و دوستی دلسوز و مهربان و باوفا است. بسیاری از فشارهای روی من را او تقلیل میداد و به نوعی ضربهگیر بود. علیرضا زریندست بینظیر است.
قطعا یکی از نکات مهم فیلم تصویرسازی درست فیلم است. انطباق تصویر با حرفی که میخواهد بگوید.
موافقم. از ارکان فیلم خوب انطباق تصاویر با محتوا است. برای این کار برنامهریزی دقیقی شده بود. انتخاب مکانها و لباسها و دکور و نور و فضاسازی از ارکان فیلم و مخصوصا «سرو زیر آب» و «ملکه» است.
راجع به این موضوع هم صحبت کنیم؛ آقای باشهآهنگر بینی و بینالله جشنواره فیلم مقاومت در طول سالها برگزاری خود (که امسال هم به فیلم شما جایزه داد) چقدر توانسته کارکرد قابل قبول داشته باشد؟ چقدر باعث هیجان در مخاطبان شده؟ چقدر جوانان را با جبهه و جنگ آشنا کرده؟
اگر پای درددل دبیر جشنواره بنشینید خواهید دید که مشکلات لاینحلی دارند که در جای خود قابل بحث و بررسی است. جشنواره باید جریانساز باشد. این مهمترین دلیل برگزاری یک جشنواره است. وقتی بسیاری از فیلمها قبلا در ایران اکران شدهاند از قوت جشنواره میکاهد. ولی حضور فیلمسازان دیگر کشورها میتواند باعث تبادل و تعامل فرهنگی شود. اضافه بر آن حضور فیلمهای ایرانی در کشورهای دیگر نیز میتواند آرامآرام راه را برای ورود به بازارهای این گونه کشورها باز کند. از نظر اقتصادی هم ما الان با چند کشور منطقه مثل عراق، ترکیه، سوریه، لبنان و آسیای میانه روابط بهتری داریم. برای فیلم هم از همین مسیری که انتخاب شده باید به نحو احسن استفاده کرد ولی مشکلاتی وجود دارد که دبیر جشنواره بهتر میتواند آنها را پاسخ دهد و روشنگری کند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید