تهیه کننده «رقص در غبار»:
نمیتوان با سینما هیچ جای دنیا انقلاب برپا کرد
ایرج تقیپور تهیه کننده «رقص در غبار» عنوان کرد: کسانی که معاند هستند از راه سینما وارد نمی شوند. با سینما هیچ جای دنیا نه می شود انقلاب کرد و نه می شود جلوی انقلابی را گرفت.
اعتمادآنلاین| ایرج تقیپور که اولین بار پروانه ساخت «یلدا» به تهیهکنندگی او صادر شده است،درباره داستان ساخت این فیلم توسط مسعود بخشی که پیش از این؛ فیلم «یک خانواده محترم» را ساخته بود، گفت: من یک روز مسعود بخشی را صدا کردم و پرسیدم چرا کاری نمیسازد؟! گفت احتمالا ممنوعالکار باشم، دنبالش نرفتهام. من از معاونت ارزشیابی که آن زمان آقای ایلبیگی بودند پیگیری کردم. ایشان هم گفتند یک چنین موضوعی درباره ایشان مطرح شده. من از آقای ایل بیگی تقاضا کردم به این موضوع کتبا رسیدگی کنند. بنابراین به ایشان نامهای نوشتم و درخواست کردم به وضعیت آقای بخشی رسیدگی کنند و اگر ممنوعالکار هست یا نیست به ما بگویند که تقاضای پروانه ساخت بدهیم یا ندهیم.
او یادآور شد: آقای ایل بیگی هم مکاتبات لازم را با مراجع اصلی که من نمی دانم با کجاها باید باشد، انجام داد و به من خبر دادند که ایشان منعی برای کار ندارند. ما هم تقاضای پروانه ساخت کردیم و این پروانه صادر شد. بعدا چون ما نتوانستیم به موقع آماده شویم و شروع تولید کار طول کشید، برای تمدید پروانه ساخت طی مکاتباتی که با سرمایه گذار فیلم داشتیم قرار بر این شد که آقای علی مصفا تهیه کننده باشد که پروانه ساخت جدید با طی تشریفات مجدد به نام آقای مصفا صادر شد. بنابراین صدور پروانه ساخت برای آقای مسعود بخشی اولا به درخواست من بوده، ثانیا در زمان آقای ایل بیگی بوده، ثالثا همه مراحل رسمی و اداری اش را طی کرده. اگر قرار باشد از کسی سوال شود طبعا باید از مراجع رسمی باشد. کسی کاری را بدون اطلاع مراجع رسمی و یا بدون طی مراحل و تشریفات اداری و رسمی انجام نداده و مطلقا شروع ماجرا در دوره آقای ایل بیگی بوده است.
تهیه کننده «رقص در غبار» و «شهر زیبا» در ادامه درباره این موضوع که گفته میشود مسعود بخشی ممنوع الکار بوده و در زمان حضور ابراهیم داروغه زاده در سمت معاونت ارزشیابی پروانه ساخت این فیلم صادر شده است توضیح داد: نه اینطور نیست. کپی پروانه ساخت اول را من دارم، این اتفاق در زمان آقای ایل بیگی رخ داد. اما زمانی که باید برای شروع فیلمبرداری این پروانه را تمدید می کردیم، آقای دکتر داروغهزاده آمده بودند و چون قرار شد که من تهیهکننده نباشم و علی مصفا باشد خود آقای علی مصفا رفت به جای اینکه تمدید شود دوباره تشریفات پروانه ساخت را طی کرد و پروانه ساخت را گرفت.
ایرج تقیپور در واکنش به صفت معاند که بعضی رسانهها به صرف ساخت یک فیلم برای بعضی از فیلمسازهای ایرانی به کار می برند هم گفت: یک خاطره از اصغر فرهادی بارها در مطبوعات نقل شده و درست هم هست چون من از خود ایشان شنیدهام. اصغر فرهادی گفته یک روز در یک ون نشسته بودم با یک عده از خارجیها و ایرانیها در تهران میرفتیم. به یک چراغ راهنمایی رسیدیم. بچهها سر چهارراه فال حافظ میفروختند. یکی از خارجیها از من پرسید این بچهها چه میکنند. ایرانیهایی که در ماشین بودند متوجه شدند و به من گفتند نگو. من گفتم چرا نگویم و به آن خارجی گفتم اینها فال حافظ میفروشند. شعری از حافظ که شما او را میشناسید را به صورت قطعههای کوتاه چاپ شده و به مردم فروشند. آن فرد خارجی برگشت و با حیرت و تعجب به همراهانش گفت ما آمدهایم در کشوری که مردمش بابت شعر پول میدهند. این تفاوت دو دیدگاه است. یک نفر فکر میکند این کار زنندهای است و نباید آن را توضیح داد در حالی که یک خارجی متوجه میشود ایران تنها کشوری است که مردمش آنقدر خوش ذوق و با طبع ادبی بالایی هستند که حاضرند برای شعر شاعری که 700 سال پیش زندگی میکرده پول بدهند و این شعر را میفهمند و اشعار این شاعر ورد زبان مردم است.
وی در ادامه با بیان این که سینما هم همین است، ادامه داد: انگلیسی ها وقتی یک فیلمی ساخته میشود که کل نظام تامین اجتماعی انگلیس را زیر سوال میبرد، سازندهاش را میبرند و تشویق میکنند. ژاپنیها وقتی فردی برای شکایت از برخی نابسامانیهای اجتماعی در ژاپن فیلم میسازد، فیلم را به عنوان نماینده ژاپن به اسکار معرفی میکنند. مهم این است که چطور نگاه کنیم. آیا این را به عنوان یک موضوع گرفتاریساز برای خودمان میبینیم یا نه فکر می کنیم نگاه انتقادی کمک میکند، بتوانیم بهتر زندگی کنیم.
ایرج تقیپور در ادامه توضیح داد: نکته دوم اینکه چیزی که ما همیشه با آن مواجه بودیم و متاسفانه در داخل ایران یک عدهای که متوجه این موضوع نیستند و به برخی مسائل دامن میزنند، این است که تمام دنیا میدانند که سینما یعنی داستان و قصه و روایت. مگر وقتی فیلم «بعدازظهر سگی» در آمریکا ساخته میشود، معنایش این است که مردم آمریکا راهزن هستند و بانک میزنند؟ نه خود آمریکاییها چنین تصوری دارند نه دیگر مردم دنیا و نه ما چنین فکری میکنیم. چون یک قصه روایت می شود. طبعا یک قصه باید در یک بستر اجتماعی روایت شود. تمام دنیا میدانند که سینما یعنی قصه و روایت، البته به مناسبات اجتماعی و شرایط اجتماعی ارتباط دارد ولی اینکه هر کسی بخواهد یک حرفی بزند اولا بگوییم سیاه نمایی می کنی انگار که فیلم مستند ساخته؛ دوم اینکه هر کس انتقاد کند قبل از اینکه فکر کنیم باید این گرفتاری را حل و فصل کنیم و این دارد به ما کمک میکند، بخواهیم منکوبش کنیم که دارد سیاهنمایی می کند کار پسندیدهای نیست. کسانی که معاند هستند از راه سینما وارد نمیشوند. با سینما هیچ جای دنیا نه میشود انقلاب کرد و نه میشود جلوی انقلابی را گرفت. سینما یک کار فرهنگی است و کار فرهنگ، بهبود تدریجی شرایط زندگی ما است. هر کسی که فکر میکند سینما جای انقلاب است اشتباه میکند.
تقی پور در پایان سخنانش گفت: علت اینکه من طرفدار فیلم مسعود بخشی و خودش هستم، اولا سلامت نفسی است که خودش دارد و دوم خود این قصه، قصهای است که به نحوی میشود گفت یک مدل داستان قرآنی درباره کظم غیظ است که در قرآن سفارش شده و عفو و بخشش است، اینها همه آموزههای قرآن است. من حیفم می آمد وقتی قصه (یلدا) به این خوبی درباره جلوگیری از خشم و عفو و انتقام نوشته شده، ساخته نشود. داستان بسیار زیبایی است و منطبق با آموزههای دینی و اجتماعی مردم ایران است و حیف بود ساخته نشود.
فیلم یلدا قرار است در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید