/جشنواره فجر/ نگاهی به فیلم «تیغوترمه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد؛
این فیلم را فراموش کنید
پوراحمد اگر آثار بهیادماندنی در کارنامه هنریاش ثبت کرده، باید امیدوار باشد «تیغوترمه» خیلی زود از یادها برود و کسی یادش نماند فیلمی ضعیف که حتی در جستجوی «درام از دست رفته» هم نمیتوان آن را نام نهاد، ساخته کارگردانی به نام کیومرث پوراحمد است.
اعتمادآنلاین| روحالله سپندارند- «تیغوترمه» جدیدترین فیلم کیومرث پوراحمد است که در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. دیبا زاهدی، پژمان بازغی، لاله اسکندری، مهران رجبی و هومن برق نورد از جمله بازیگرانی هستند که در این درام اجتماعی به ایفای نقش میپردازند تا روایتی از زندگی دختری به نام ترمه را به تصویر بکشند که در جستجوی پاسخ سوالاتی درباره مرگ پدرش است.
زندگی و مرگ پدر ترمه دستکم محور اصلی آن چیزی است که نقش اصلی فیلم برای رسیدن به آن تلاش میکند و در این تلاشها و جستجوی پدر از دسترفته به حقایقی از زندگی پدر، مادر، عمو (دوست پدرش) و البته نامزدش دست پیدا میکند؛ این جستجو قرار است گرههای داستانی را یکبهیک بگشاید و در نهایت همه پرسشها پاسخ داده شود.
ترمه در جستجوی واقعیت مرگ پدرش، در سیری میان رویا، خواب، خاطرات کودکی و مخاطرات امروزش با مادری دست و پنجه نرم میکند که او را رها کرده و حالا از خارج کشور برگشته تا دخترش را با خود ببرد اما بیآنکه موفق به این کار شود میراث برجایمانده از همسر سابقش را که سهم دخترش بوده به چنگ میآورد.
این تصویری کلی از فیلمی است که فارغ از ضعفهای داستانی، در جزئیات و گرهگشاییهای سینمایی و بازیهای دراماتیک و خلق روایتی تصویری از یک درام به طور ناامیدکنندهای شکست میخورد.
کلیشه کابوسهای ترمه همراه با باد و پنجره باز و پرده که او را در میانه دنیای کودکی و جوانیاش قرار میداد با آنچه گره داستانی احتمالی میتوانست نام داشته باشد، هیچ نقطه وصلی نمیساخت. چرا که اساسا داستان گره قابل تاملی ندارد و همان خردهگرههای داستانی هم به ضعیفترین شکل ممکن پرداخته شده بودند تا جایی که فیلمساز مجبور است این دیالوگ را در زبان بازیگرش بگذارد که بگوید «مدرسهام را چرا عوض کردند، یک عالمه سوال» اما مخاطب همان زمان میپرسد «کدام همه سوال؟» تنها یک سوال ساده است که جوابش از پیش روشن شده و نیازی نیست که عموی ترمه و مادرش در پایان فیلم یکی یکی به آنها پاسخ دهند.
خط اصلی فیلم اساسا چیز دندانگیری به مخاطب نمیدهد اما فاجعهتر از آن، خردهروایتهای میانه روایت اصلی است که کار را خرابتر کرده است. هر چند شاید نیازی نباشد که قاعده چخوفی را انتظار بکشیم که اگر در اول داستانتان تفنگی به دیوار آویزان است این تفنگ باید تا پایان داستان حداقل یک بار شلیک شود؛ اما خردهروایتهای پوراحمد در این فیلم نه تنها شلیک نمیشوند بلکه بیریختترین تفنگهایی است که بر دیواره فیلم او آویزان شده و مخاطب را ناامیدتر میکند.
روایت نامزد ترمه و استاد نقاشی، دیالوگهای سطحی و گلدرشت با پسرک گلفروش، چالشهایی که دستکم پایه و مبنایی برای آن تصویر نمیشود، مونولوگهای ترمه که هیچ مکملی بر روایت اصلی نیست، همگی نشان از ساختاری عقیم در خلق یک درام دارد. همه اینها را بگذارید در کنار بازیهای ضعیفی که هیچکدام واقعی به نظر نمیرسید و به مخاطب تکرار میکرد که اینها نقشهایی است که خوب از آن در نیامده است؛ هر چند شاید بخش اصلی آن را هم بتوان در ضعف کارگردان در خلق شخصیتها دانست.
پوراحمد اگر آثار بهیادماندنی در کارنامه هنریاش ثبت کرده، باید امیدوار باشد «تیغوترمه» خیلی زود از یادها برود و کسی یادش نماند فیلمی ضعیف که حتی در جستجوی «درام از دست رفته» هم نمیتوان آن را نام نهاد، ساخته کارگردانی به نام کیومرث پوراحمد است.
دیدگاه تان را بنویسید