/جشنواره فجر/ نگاهی به فیلم «طلا» به کارگردانی پرویز شهبازی:
آدم بیگره وجود ندارد
طلا فیلمی رئالیستی است و مشکلات جوانان و ورود و خروج ارز و دلار را از منظری به تصویر کشیده که میدانی فقط دنبال پیش بردن داستان نبوده. مشکلات هم کاراکتر پیدا کردهاند. در طول فیلم رژه میروند و جایی را که باید داخل تور بیفتند لحظهشماری میکنی.
اعتمادآنلاین| علی پاکزاد- پرویزشهبازی یک نفس عمیق میکشد و آدمها را میبیند که تا خرخره گیر کردهاند و به دنبال راه فرارند. آنها را میبیند. شناسایی میکند. نقشسنجی میکند. بازیگیری میکند . گرهگشایی میکند.
این ویژگی طلاست. پر از پیچیدگیهای عیار بالا و مهندسیهای هزار توی فیلمنامهای. شاید موتور کاراکترها دیر روشن می شود اما از میانه فیلم با آنها همراه میشوی و ادامه مسیرشان برایت مهم است. این مهم است که او شخصیتهایی که خلق کرده واقعیاند و رهایشان نمی کند.
طلا فیلمی رئالیستی است و مشکلات جوانان و ورود و خروج ارز و دلار را از منظری به تصویر کشیده که میدانی فقط دنبال پیش بردن داستان نبوده. مشکلات هم کاراکتر پیدا کردهاند. در طول فیلم رژه میروند و جایی را که باید داخل تور بیفتند لحظهشماری میکنی.
«طلا»، فیلم آدمهای رهاشده نیست. کارگردان سرنوشت آدمها برایش مهم است ارزشمند است و قابل پیگیری. شاید همین نوع نگاه است که منجر به خلاقیت و بازیهای خوب بازیگران شده است. از طناز طباطبایی تا نگار جواهریان و دیگران.
کارگردان از یک بیتفاوتی عمومی در بخشهای مختلف جامعه حرف میزند. که تک تک شخصیتها در هر شرایطی که هستند در این بی عدالتی و خفقان ناخودآگاه فرومیروند. پرویز شهبازی در «طلا» مخاطب را تعلیق میکند و به روشنی از پیچیدگیهای فیلمنامه پرده بر نمیدارد.
.
از رنگ، تصاویر و دوربین پیمان شادمانفر هم نمیتوان به راحتی عبور کرد.
.
طلا همان کودکی است که از مرز خارج میشود کارگردان او را به عنوان سرمایهای از دست رفته نشان میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید