/جشنواره فجر/ نگاهی به فیلم «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنیزاده؛
الهاماتی از «اغذیهفروشی» ژان پیر ژونه
«تو پرورشگاه صدام میکردند مسخرهباز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم.» تا قبل از دیدن فیلم فقط همین را در مورد فیلم میدانستم. مسخرهباز، ساخته همایون غنیزاده فیلم اول کارگردان است. فیلمی ظاهراً بیزمان که حالا میخواهد نشانمان دهد که چندان بیمکان نیست. تاثیر تئاتر در آن بیداد میکند. تکیهکلامها و اشاراتش به نقش مردم و کنایات این فضاییاش را نمیشود کتمان کرد.
اعتمادآنلاین| علی پاکزاد- «تو پرورشگاه صدام میکردند مسخرهباز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم.» تا قبل از دیدن فیلم فقط همین را در مورد فیلم میدانستم. مسخرهباز، ساخته همایون غنیزاده فیلم اول کارگردان است. فیلمی ظاهراً بیزمان که حالا میخواهد نشانمان دهد که چندان بیمکان نیست. تاثیر تئاتر در آن بیداد میکند. تکیهکلامها و اشاراتش به نقش مردم و کنایات این فضاییاش را نمیشود کتمان کرد.
او مثل تمام کارهایش کلی ارجاع به این و آن دارد. کلی موسیقی و دیالوگ و صحنه؛ «بیل را بکش»، «لئون»، «پاپیون» و «هزاردستان» و شاید چیزهای دیگر که بیاد نمیآورم.
داستانی خلاقانه که صابر ابر و هدیه تهرانیاش در حد اشباع دلچسبند. دانش (صابر ابر) شیفته سینما و عاشق هما هنرپیشه محبوب شهر است.
کاظم خان (علی نصیریان) شیفته کازابلانکا و جواز کسبش است . شاپور شیفته تن ماهی و البته موهای داخل آن و کمی سیاست. و مصفا اینجا ممنوع التصویر است.
شهر پر از گدا شده و منتظر زلزله قریب الوقوعی است. هر چند وقت یکبار هم جنازه زنی با سر تراشیده کنار ساحل پیدا می شود.
ما با یک آرایشگاه رو به دریا مواجهیم. با اصلاحاتی که آب می بردش. با یک شبهتئاتر که اسمش را سینما گذاشتهایم. ما به بازنمایی واقعیت دلخوش کردهایم و نه خود واقعیت.
اینها تمام چیزی است که همایون غنیزاده بیشتر از استطاعت یک کارگردان ایرانی از خود نشان میدهد. اما از گرایشهای غنیزاده به سینمای فانتزی فرانسه نمیتوان گذشت. نمونهاش «اغذیهفروشی» ژان پیر ژونه که البته به خوبی «مسخره باز» نیست!
البته این فیلم برای مخاطب خاص ساخته شده و پیامی برای مخاطب عام ندارد اما در عجب هستم که مخاطب «خاص» ما هر روز کمتر از قبل میشود.
دیدگاه تان را بنویسید