آقای پولاد کیمیایی همه در اتاق شیشهای هستیم؛ لطفا سنگ نیندازید!
پولاد کیمیایی که بهحق از جابهجایی ناعادلانه زمان نمایش فیلمش، «معکوس» در سینمای اصحاب رسانه عصبانی بود، در گفتاری حیرتانگیز خطاب به فیلمی که زمان اکران فیلمش را بر هم زد گفت: «ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید!»
اعتمادآنلاین| یک: پولاد کیمیایی که بهحق از جابهجایی ناعادلانه زمان نمایش فیلمش، «معکوس» در سینمای اصحاب رسانه عصبانی بود، در گفتاری حیرتانگیز خطاب به فیلمی که زمان اکران فیلمش را بر هم زد، گفت: «ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید.»
و البته به همین اتهام بسنده کرد و هیچ نگفت پول ساخت این فیلمها از کجا میآید و او چگونه از این موضوع اطلاع دارد؟
جالب اینکه پولاد کیمیایی چند دقیقه قبلتر یا بعدتر در مواجه با این شائبه که «معکوس» را با پول مشکوک ساخته است، پاسخ داد: ما این فیلم را با پول تمیزساختیم و پول سالمی برای فیلم آورده شده است و آقای محمد خوشنام، سرمایهگذار فیلم، تاجر هستند و با چین در ارتباطاند.
او روز بعدتر در مصاحبهای گفته است: من با تمام سختیها میروم یک فردی را میآورم که در این سینما سرمایه گذاری میکند، ولی طوری عنوان میشود که حتی سرمایهگذار فراری شود…
میانه همین هیاهو سازندگان فیلم «غلامرضا تختی» که بابت اختلال در نمایش فیلم معکوس از کیمیایی جوان عذرخواهی کرده بودند، بیانیه دادند: «دهانهایی را همچنان گشوده به تکرار تهمتهای نخنما و نامربوط مییابیم. صراحتا اعلام میکنیم بودجه پروژه تختی هشت و نیم میلیارد تومان بوده که شصت درصد آن را سعید ملکان و چهل درصد را بنیاد سینمایی فارابی تأمین کردهاند. صراحتا از هر شخص یا هر رسانهای که سندی مبنی بر مشارکت نهادها یا افرادی دیگر در تولید این فیلم دارند، میخواهیم اسناد ادعایشان را بدون پردهپوشی منتشر کنند. در غیر این صورت پیگیری قضایی تهمتها و ادعاهای بدون مبنا و مدرک را بر خود محفوظ میدانیم.»
دو: احتمالا حالا جناب پولاد کیمیایی متوجه شدهاند چه کسانی در حال فراری دادن سرمایهگذاران تازه از سینما هستند: «دقیقا خود ما».
گویا جناب پولاد از بیاخلاقیهای جامعه کامش بسیار تلخ است و حتی قصد مهاجرت داشتند، خوشحالم که یک نفر، یک هنرمند، به سونامی مهاجرت از ایران علاوه نشد اما آنچه سونامی بداخلاقی در داخل کشور را شکل داده که همه ما از آن به ستوه آمده ایم، دقیقا شخص شخیص خود ما هستیم.
ما که بدون سند، بدون مدرک دیگران را متهم می کنیم و فکر می کنیم کار بد فقط بالا رفتن از دیوار مردم است، برای آبروی آدمها، حریم خصوصی همکارمان، همشهریمان، همنوعمان، پشیزی ارزش قائل نیستیم و از سر عصبانیت می گوییم: «ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید».
غافل از اینکه همین قضاوتهایی از سر کینهورزی یا خشم و حسادت پشت در خانه ما هم نشسته و آسیاب به نوبت است.
آنها که به خاک سیاه نشاندن هنر و هنرمند را در سر می پرورانند خوب جایی انگشت گذاشته اند: «ایجاد شائبه ورود پول مشکوک به هنر» که حالا خود هنرمندان این گلوله برفی را می غلتانند و بزرگ و بزرگ ترش می کنند. لطفا برخی رسانه های اینترنتی و مکتوب را رصد کنید هر روز جشنواره فیلم فجر تیتر یکشان دامن زدن به این شائبه بود، بدون اینکه که یک برگ سند رو کنند. تئوریپردازان این شایعه از سقوط اخلاقی جامعه مان سود می برند و به لطف اظهارات گنگ و مبهم از جنس «ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید» تیتر سازی می کنند، آن سان که امروز چیزی حدود ده فیلم جشنواره با این اتهام روبرو شده اند.
هدف روشن است فراری دادن سرمایه از هنر، در روزهایی که هنر ایران از هر روز دیگری جیبش خالی تر است… به قول آقای محسن تنابنده که با تعبیر «چاله کردن برای سینما» به این مسئله ورود کرد: «وقتی در خارج از سینما اختلاسهای مختلف میشود و ارقام میلیاردی و پولهای کثیفی بسیار بیشتر از آنچه در سینما وجود دارد جابجا میشود این مسئله درست نیست که ما همه فوکوس خود را روی سینما بگذاریم و بدتر آنکه خودمان در درون سینما برای یکدیگر جفتپا بیندازیم… البته من نیز درک میکنم که پولهای ناسالمی بعضاً وارد سینما شده است اما حجم این پولها به اندازهای نیست که به آن پرداخته میشود.»
سه: پولادخان کیمیایی گفتهاند: «گلی به جمال خارجی.» بله همینطور است چون خارجی به جهت قوانین سختگیرانهای که درباره تهمت زدن در کشورش دارد، از زبان و قلمش مراقبت می کند مبادا بدون سند کسی را متهم نکند، چون میداند چه عواقب خطرناکی ممکن است دامانش را بگیرد. رسانه خارجی می داند اگر بنویسد سریال…. یا پولشویی، حراج… یا پولشویی، تیراژ بالایی بیننده اخذ می کند اما خیلی زود باید آن را در محکمه به اثبات برساند.
چهار: پولاد کیمیایی گلایه دیگری هم دارد: «فقط منم که دارم از رانت بابام استفاده می کنم؟ تمام این مشکل این است که من به عنوان فرزند یک سینماگر، نجار نشدم آمدم سینما گر شدم؟ چرا چون پسر مسعود کیمیایی بودم و آمدم به سینما؟ بعد الان فقط منم؟ یعنی الان ساعد سهیلی نیست؟ سینا سهیلی نیست؟ ماهور الوند نیست؟ لیلا حاتمی نیست که دارند وارد سینما می شوند و شدند؟ فقط منم؟»
بله! حق با ایشان است و فهرست آنها که به واسطه نسبت فامیلی به سینما آمدهاند بسیار بلند بالاست، از نظر نگارنده چنین ورودی اشکالی هم ندارد، ادامه دادن شغل بزرگان خانواده در همه جای دنیا امری غیرطبیعی نیست. اگر خوب باشی می مانی اما اگر خوب نباشی کنار گذاشته می شوید.
اشکال آنجاست که برای خودت به واسطه آن نسبت فامیلی حق قائل باشی و بگویی: «ببینید چه رفتاری با قدیمیهای این سینما میکنند. بعد یک سری آدم را دارند در برابر آن قدیمیها بولد میکنند که یعنی واقعا هیچ نقدی به فیلمهایشان نیست؟ آنها همه فیلمهای خیلی خوبی می سازند و ما فیلم بد میسازیم؟»
حق بدیهی منتقد، روزنامهنگار و یا هر بیینده اثر هنری این است که بگوید این خوب است، آن بد است، این حق عمومی را که نمیشود از مردم گرفت. تعارف که نداریم چند سالیست حال آثار هنری قدیمیها، من میگویم آفرینشهای هنری بزرگانمان در سینما خوب نیست، همان طور که طیف گستردهای از جامعه همین را میگویند؛ پرواضح است در این دهه اصغر فرهادی، محمدحسین مهدویان جوان و سعید روستایی جوانتر و حتی چند نام دیگر، از بزرگان سینمای مان فیلم های ارزشمندتری ساختهند. چه بسا ارزیابی خود بزرگان هم همین باشد. چون شما پسر و دختر فلان بزرگی که نباید تاییدیه افکارعمومی را در جیب بغل تان داشته باشید.
پنج: انتشار این یادداشت را به پس از جشنواره فیلم فجر موکول کردم تا مبادا برای بازیگر و فیلمساز محترم شائبه تازهای ایجاد نشود؛ ایشان در مصاحبه مزبور وعده دادهاند: «مطمئن باشید روزی اسم پولاد کیمیایی در صدر اخبار جهانی سینما خواهد آمد.»
این آرزوی هر ایرانی برای ایشان وهمه سینماگران و هنرمندان ایرانیست.
منبع: ایرانآرت
دیدگاه تان را بنویسید