کد خبر: 270292
|
۱۳۹۷/۱۱/۲۵ ۱۷:۰۵:۰۰
| |

«تماشای یک نگاه» نوشته احمد بشیریه منتشر شد

«تماشای یک نگاه» سومین اثر داستانی احمد بشیریه، حقوقدان و قاضی سابق دیوان‌عالی کشور منتشر شد.

«تماشای یک نگاه» نوشته احمد بشیریه منتشر شد
کد خبر: 270292
|
۱۳۹۷/۱۱/۲۵ ۱۷:۰۵:۰۰

اعتمادآنلاین| «تماشای یک نگاه» داستانی است با درونمایه‌‌ای عمدتا عاشقانه، اجتماعی و عرفانی که در خلال پرداختن به ماجراهای شخصیت‌های اصلی خود یعنی «مرشد الیاس» و «درویش» می‌‌کوشد تا فضایی از زندگی طبقات پایین اجتماعی جامعه قریب شش دهه پیش را به تصویر بکشد.

از نحوه پردازش داستان به نظر می‌‌رسد که راوی، ترسیمی از شخصیت‌های واقعی را در داستان خویش بازتولید کرده و با افزودن توصیفات و استعارات سعی در ایجاد جذابیت در داستان کرده است. افزون بر آن شغل نویسنده گاهگاهی در داستان خودنمایی می‌‌کند و نشانه‌‌هایی از پرونده‌‌های قضایی را در خلال داستان باز می‌‌نماید.

این داستان، روایت دلدادگی و ناکامی فردی است که ماجراهای عجیبی او را به مصیبت‌های سهمگینی می‌‌کشاند و ژولیدگی درویش‌وار او نه عمدتا ناشی از نگاه وی بلکه حاصل مجموعه‌‌ای از ناکامی‌ها و بداقبالی‌ها و بی‌‌تدبیری‌های خود اوست. اما این ناکامی‌ها گویی بهانه‌‌ای است تا شخصیت اول داستان یعنی مرشد الیاس خود را به واسطه آن‌ها بنمایاند و نویسنده علاقه خویش را به شخصی که گویی شخصیت محبوب و مطلوب او بوده نشان دهد.

جدای از این دو شخصیت که داستان حول محور آنان می‌‌چرخد، شخصیت‌های دیگری نیز پا به ماجرا می‌‌گذارند که پردازش چندانی در مورد آنها به عمل نیامده و گاه حتی معلوم نیست ارتباطشان با «اصل ماجرا» چیست!

این «اصل ماجرا» شاید همان چیزی باشد که در عنوان رمان نهفته و در واقع گشایش رازآلود و عارفانه‌‌گونه‌‌ای برای هر دو شخصیت اصلی ماجرا در «تماشای یک نگاه» است که گویی نویسنده هم دل در گرو چنین ماجرایی دارد و هم به آن بی‌‌باور است؛ لذا این تعارض را به ویژه آنگاه که مباحث فلسفی و طبیعت‌‌شناسی به میان می‌‌آورد با تمسک به شخصیت‌های فرعی داستان به تصویر می‌‌کشد و اشعاری از بزرگان را شاهد آن می‌‌کند.

به هر روی ماجراها و گاهی توصیفات بعضا تکراری اول و آخر رمان با آنچه جانمایه اصلی داستان است ارتباط چندانی نمی‌یابد و خواننده را به یاد شعری می‌‌اندازد که نویسنده با تاکید از قول شخصیت‌های داستان می‌‌آورد که: «اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است».

با این حال، داستان آنقدر گیرایی دارد تا خواننده دل از آن برنَکَند و دنبال نتیجه‌‌ای باشد که البته آن را نمی‌‌یابد و تنها خواننده را با داستانی همراه می‌‌کند که نگارنده‌اش دردمند آغاز و انجامی فلسفی است و به ویژه این بی‌‌انجامی را تقدیم مخاطبی می‌کند که پس از ماجراهای عشقی و عرفانی شورانگیز و سوزناک میانه داستان، به احتمال زیاد انتظار دیگری از داستان دارد.

این کتاب سومین اثر داستانی احمد بشیریه، حقوقدان و قاضی سابق دیوانعالی کشور است که می‌‌توان رمزآلودی عرفان و دغدغه‌های فیزیکی و متافیزیکی را وجه مشترک آن با داستان‌های دیگر این نویسنده دانست اما شاید وجه افتراق عمده این داستان با دو رمان دیگر همین نویسنده نقش پررنگ‌تر زنان گرچه تقریبا انفعالی آن هم به جهت درونمایه مستولی عاشقانه داستان باشد.

در نهایت این داستان که می‌‌توانست پردازش مطلوب‌تری داشته باشد و البته در ماجرای عشق درویش و گلنار ماجرای منحصربه‌‌فرد و خلاقانه‌‌ای دارد، می‌‌تواند هم سرگرم‌‌‌کننده و هم برای اهل اندیشه تامل‌‌برانگیز باشد.

منبع: ایلنا

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها