علیرضا زرگر، موسس و دبیر جایزه ادبی مهرگان:
آثار امروز ادبیات ایران چیزی کمتر از برگزیدگان نوبل وبوکر ندارند
علیرضا زرگر، موسس و دبیر جایزه ادبی مهرگان، با تشریح برنامههای این رویداد در سال جاری عنوان کرد که بسیاری از آثار ادبی این روزهای ایران چیزی کمتر از آثار برگزیدگان نوبل و بوکر ندارند.
اعتمادآنلاین| علیرضا زرگر، دانشآموخته روزنامهنگاری و جامعهشناسی است، در تهران زاده شده و دلبسته ادبیات و طبیعت است، بیشتر از سی سال در عرصه کتاب و نشر مدیریت کرده و در بخش خصوصی ایران چند مجموعهی بزرگ و تأثیرگذار فرهنگی را بنیان گذاشته است. دهها پژوهش و صدها مقاله و مصاحبه در زمینه مسایل مختلف فرهنگی و اجتماعی دارد. در عرصه محیط زیست مبتکر چند کوشش مؤثر زیستمحیطی است و از جمله طرح ملی «کتاب، محیط زیست، صرفهجویی» یادگار سالها فعالیت او در عرصه محیط زیست است.
علیرضا زرگر، جایزه مهرگان را که از مهمترین جوایز خصوصی ایران است بنیان گذاشته و مدیریت میکند، جایزه مهرگان قدیمیترین جایزه مستقل ایران است و بیشتر از دو دهه قدمت دارد. این جایزه در دو شاخه ادبیات و علم و در 9 بخش با همکاری بیش از سی داور برگزار میشود.
به بهانه برگزاری این جایزه ادبی در سال جاری که اتفاقات تازهای را نیز در دل خود تدارک دیده است، علیرضا زرگر گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
جایزه مهرگان در دوره آتی خود میزبان دو اتفاق ویژه است، نخست اهدای مهرگان طلایی و دیگری اهدای جایزه به برترین آثار ادبی نویسندگان ایرانی در خارج از کشور. درباره رویداد نخست بفرمایید که این اتفاق مهم در چه مرحله و ساختاری از برگزاری قرار دارد و درباره رویداد دوم هم بفرمایید ساز و کار رصد آثار و اهدای این جایزه به چه صورت خواهد بود؟
یکی از بخشهای جایزه مهرگان ادب «مهرگان طلایی» نام دارد. مطابق آییننامه جوایز مهرگان، جایزه مهرگان طلایی هر ده سال یک بار برگزار میشود و به برترین اثر از میان آثار برگزیده جایزه مهرگان ادب تعلق میگیرد. البته در پایان دهه اول جایزه مهرگان به دلیل شرایط حاکم بر فضای فرهنگی کشور، امکان برگزاری این جایزه فراهم نشد. به همین دلیل امسال و در پایان دهه دوم از میان چهل و دو رمان که در بیست دوره گذشته برگزیده شده بودند، یک رمان به عنوان برگزیده برگزیدهها با رأی و نظر هیأت داوران جایزه مهرگان طلایی معرفی میشود. هیأت داوران جایزه مهرگان طلایی از نه داور تشکیل شده است. هشت داور از میان داوران دورههای گذشته جایزه مهرگان ادب و یک داور خارج از این جمع.
در این جایزه هر نویسنده فقط با یک اثر خود میتواند شرکت کند. بنابراین سه نویسندهای که در طول دو دهه گذشته دو اثر از آنها در مهرگان برگزیده شده بودند، تنها یک رمان از آنها که در جایزه مهرگان دارای رتبه بالاتری است در چرخه داوری قرار میگیرد، همچنین مطابق آییننامه جایزه مهرگان طلایی زنده نبودن نویسنده مانعی برای حضور اثر او و رقابت با آثار نویسندگان زنده ایجاد نخواهد کرد.
کار داوری آثار جایزه مهرگان طلایی از مردادماه سال 1397 آغاز شده و در پایان سال 1397، از میان 42 رمان، 22 رمان در عرصه رقابت باقی مانده است که در آخرین روزهای پاییز امسال از میان آنها یک اثر به عنوان برگزیده جایزه مهرگان طلایی در بخش رمان معرفی شده و تندیس و جایزه نقدی مهرگان را دریافت میکند.
جایزه مهرگان طلایی در بخش مجموعه داستان نیز فعلاً در دوره پانزدهم قرار دارد و پس از رسیدن به دوره بیستم اهدا خواهد شد.
در مورد جایزه مهرگان ادب خارج از ایران نیز باید بگویم که چهاردهه است که نویسندگان ایرانی در خارج از کشور به زبان فارسی مینویسند. میدانید که سابقه نوشتن نویسندگان ایرانی در خارج از ایران قدمتی به مراتب بیشتر از چهل سال دارد. سیاحتنامه ابراهیم بیگ را زینالعابدین مراغهای در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه نوشته و در ترکیه منتشر کرده است؛ این رمان در میان بار و بنه مسافران پنهانی به ایران میآمد. این سفرنامه رمانگونه هم اثرگذاری ادبی داشت و هم نقش برجستهای در نهضت مشروطیت و بیداری ایرانیان ایفا کرد. در ادامه صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی و بسیاری دیگر آثارشان را در هند، سوئیس، آلمان و … منتشر کردهاند و این آثار بعد از سالها به درون ایران راه یافته و امروز در زمره شاهکارهای ادبیات داستانی ماست، به همین دلیل ضرورت دارد که رمانها و مجموعه داستانهای نویسندگان ایرانی مقیم خارج در نهاد مستقلی ارزیابی شود. به همه جوانب کار و سختیهای اقدام به چنین کاری واقفم و البته آنهایی که در بیست ساله گذشته جایزه مهرگان ادب را دنبال کردهاند میدانند که توجه اصلی داوران و برگزارکنندگان جایزه مهرگان معطوف به ارزشهای ادبی آثار است.
یعنی به موضوع و جهتگیری سیاسی آثار ایرانی تالیف و منتشر شده در خارج از مرزها توجهی نخواهید داشت؟ برخی بر این باورند که ادبیات در ذات خود پدیدهای سیاسی است.
شاید چنین باشد. ادبیات شرح عشق و آزادگی انسانهاست و مرز نمیشناسد، ادبیات بالاتر از همه هنرهاست و به نسبتی که از بیانیهنویسی سیاسی و یا ترویج مباحث اروتیک فاصله میگیرد، خلاقیت ادبی نویسنده مجال بهتری برای بروز و ظهور پیدا میکند. منکر نمیشوم که ممکن است در یک متن ادبی نوشته شده در خارج ایران گوشههایی از عقاید سیاسی مخالف و یا صحنههایی به تعبیر ممیزان غیرمجاز هم جا گرفته باشد؛ اما در میان آثاری که در خارج از ایران نوشته شده و در این دوره به دست ما رسیده است، سهم اینگونه آثار اندک است. در سالهای اخیر بسیاری از نویسندگان ایرانی که از دیده شدن آثارشان در سرزمین مادری دلسرد و ناامید شدهاند و مخاطب بیشتری طلب میکنند به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و … مینویسند و بعضی آثارشان جوایزی نیز در سطح بینالمللی دریافت کرده است.
اعتقاد دارم که ما نباید خوانندگان رمان و داستان را از خواندن آثار برجسته محروم و نویسندگان خوبمان را تشویق به نوشتن به زبان دیگر کنیم. منطقی است که کتابهای این نویسندگان ابتدا به زبان فارسی نوشته شده و سپس به زبانهای دیگر ترجمه شود. از سوی دیگر شمار ایرانیانی که مهاجرت کردهاند، برای به دست آوردن کار و شرایط مناسب کوچ کرده و یا به هر علتی تبعید و از وطن رانده شدهاند کم نیست. صحبت از 5/5 تا 6 میلیون و در برخی آمارها 5/7 تا 8 میلیون نفر است. اگر به زبان فارسی دلبستهایم و در دهها بنیاد و مراکر فرهنگی داخل ایران با صرف میلیونها دلار هزینه میخواهیم زبانمان را حفظ کنیم و گسترش دهیم نباید سهم ادبیات مهاجرت را نادیده بگیریم. خصوصاً آنکه در میان آنها آثار برجسته ادبی کمشمار نیست.
درباره جزئیات برگزاری مهرگان ادب برای آثار غیرایرانی بیشتر بفرمایید
در نخستین دوره جایزه مهرگان ادب خارج از ایران رمانها و مجموعه داستانهایی که نوبت اول نشر آنها به زبان فارسی در سالهای 2017 و 2018 میلادی به صورت نسخه چاپی یا الکترونیک منتشر شده از سوی داورانی که در خارج از کشور اقامت دارند داوری میشود.
معیارهای داوری آثار خارج از ایران با آثار ادبی داخل ایران تفاوت چندانی ندارد. در هر حال به رغم گوشزدهای رسمی که تا کنون دریافت کردهام. امیدوارم ناگزیر به تعطیل کردن این بخش مهم جایزه مهرگان از نیمه راه کار نباشم و بتوانیم در معرفی آثار برجسته ادبی به خوانندگان داخل و خارج از کشور نقش و سهم کوچکی داشته باشیم.
جناب زرگر از قبال تجربه خودتان سؤال میکنم که ادبیات ایرانی در خارج از مرزهای ایران تا چه اندازه بلوغ و بالندگی برای ارایه در داخل کشور را داراست. سالهاست که با این مسأله روبهروییم که این ادبیات نمیتواند با چهارچوبهای انتشار کتاب در ایران خود را سازگار کند. در چنین شرایطی توجه به این ادبیات و اهدای جایزه ادبی به آن راهگشاست؟
بدون شک اگر به مراتب پختگی و توانایی بیشتری از نویسندگان داخل ایران نداشته باشند، کمتر از آنها نیز نمینویسند. به این نکته مهم توجه کنید،نویسندهای ایرانی که به هر علتی از ایران مهاجرت کرده است از مخاطب ایرانی دور است اما علاوه بر توشه و پشتوانهای که از زبان و ادبیات فارسی کسب کرده، در کوتاه زمانی با زبان کشور محل اقامت خود نیز آشنا میشود، خواندن آثار برجسته ادبیات انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، آمریکای لاتین و یا … بی هیچ تردیدی به توانایی هر نویسندهای میافزاید، گنجینه غنی ادبیات جهانی بدون کم و کاست و به زبان اصلی در دسترس اوست و چه چیزی گرانبهاتر از این؟ از یاد نبریم که تبعید و مهاجرت گاهی در ادبیات جهان زمینهساز نوشتن آثار درخشانی بوده است. میلان کوندرا، جیمز جویس، ویلیام فالکنر و ولادیمیر ناباکوف از آن دسته نویسندگان هستند که در تبعید آثار بزرگی خلق کردهاند.
بنابراین نویسنده ایرانی با قدری تلاش و خواندن از امکاناتی دو چندان برای رشد و شکوفایی خود برخوردار است. اینکه به تعبیر شما چه میزان بلوغ و بالندگی دارد و چقدر میتواند اثرش را با چارچوبهای انتشار کتاب در ایران سازگار کند. نمیدانم. البته میدانم که شرایط سخت و دشوار نوشتن تحت نظارت شدید بسیاری از نویسندگان داخل ایران در این سالها ناگزیر کرده که کتابهایشان را به زبان فارسی در خارج از ایران منتشر میکنند و ادامه این وضعیت بغرنج میتواند باز هم آثار ادبی برجسته ایرانی را از دسترس خوانندگان این آثار خارج کند.
جناب زرگر رویکرد جهانی به ادبیات ایران را در حال حاضر چگونه میبینید؟ آیا ما میتوانیم از پوسته درونی خودمان بیرون پریده و به فکر خلق و کسب وجههای تازه برای خود در بستر جهانی باشیم.
برای ورود به عرصه جهانی ادبیات کارهای زیادی میشود انجام داد. اگر به کاری که دولت ترکیه و کشورهای عربی انجام دادهاند توجه کنیم، مفید است. ادبیات عرب با نوبل ادبی نجیب محفوظ و ادبیات ترک با نوبل اورهان پاموک بیشتر به جهانیان معرفی شد. شعر و ادبیات داستانی معاصر ایران این قابلیت را دارد که بیشتر از امروز در دنیا معرفی شده و خواننده پیدا کند. چند ماهی نگذشته که "جوخه الحارثی" نویسنده اهل عمان جایزه پنجاه هزار پوندی بوکر بینالمللی را برده است. اثر او با بهترین ترجمه به زبان انگلیسی برگردانده شده بود.
دولت و نهادهای فرهنگی وابسته به دولت بیشترین بودجه و امکانات را در اختیار دارند، باید به آثار برگزیده در جوایز مستقل توجه کنند. دست از انحصارگرایی و خودی و غیرخودی بردارند. از آثار برجسته ادبی به بهترین شکل و با مناسبترین شیوهها حمایت کنند. باید کمک کنند تا از رمانهای خوب ترجمه درستی شود و ناشران معتبر بینالمللی این کتابها را منتشر کنند. رمانهایی که نویسندگان امروز ایران مینویسند کمتر از رمان اجرام آسمانی الحارثی یا کارهای پاموک و دیگران نیست. در سال گذشته دو اثر از دو نویسنده ایرانی در جوایز معتبر اروپا و آمریکا برگزیده شده و یا در فهرست نامزدهای نهایی قرار گرفتند. اینها نشانهای است که اگر ما بخواهیم میتوانیم در عرصه ادبیات جهان حضور پررنگتری داشته باشیم.
آیا امکان و ایده برگزاری یک رویداد بینالمللی با موضوع ادبیات از سوی ایران هنوز آرزوی دور و درازی است؟
بله؛ هنوز آرزوی دور و درازی است.مراکز متعدد تصمیمگیری در عرصه ادبیات و هنر که گاهی همعرض هم و گاهی در تقابل با هم تصمیم میگیرند، اجازه برنامهریزی برای برگزاری یک رویداد در سطح بینالمللی را نمیدهند. پیشتر گفتم که امسال در نمایشگاه بینالمللی کتاب بر غرفه کوچک جایزه مهرگان چه گذشت و نشستهای ادبی و علمی جایزه چگونه به رغم همه موافقتها و هماهنگیهای قبلی لغو شد.
حقیقت اینکه برای اواخر پاییز امسال بنا داشتیم به مناسبت اهدای جایزه مهرگان طلایی به رمان برگزیده این جایزه، مراسمی کمی بزرگتر از مراسم معمول جایزه مهرگان داشته باشیم، از دو سه برگزیده جایزه نوبل و من بوکر دعوت کنیم و نشستهای ادبی با حضور این نویسندگان و برگزیدگان بیست دوره جایزه مهرگان ادب برگزار کنیم. اول بررسی کردیم که نویسنده از مرز کشور اسرائیل عبور نکرده باشد. بعد فلان بیانیه را در حمایت از بهمان نویسنده امضا نکرده باشد، و بعد مبادا، عکسی از او در گوشهای از فضای مجازی در حالتی که مسؤولان ما نمیپسندند منتشر شده باشد! و دهها نکته و مبادا و مبادای دیگر را رعایت کردیم! دست آخر به نام دو نویسنده رسیدیم که ظاهراً واجد همه شرایط مورد قبول مدیران ارشاد بودند. مسؤولان هم حرفی نداشتند. حالا باید جرأت میکردیم و دعوتنامه برایشان میفرستادیم. خودتان بگویید اگر جای ما بودید و یک مراسم ساده سخنرانی داوران شما به رغم کسب مجوز و موافقت قبلی در نمایشگاه کتاب تهران لغو میشد، آیا نگران حضور نویسنده برگزیده نوبل و من بوکر نمیشدید؟ آیا اگر آنها میآمدند و چند ساعت قبل از نشستهای ادبیشان به سرنوشت نشست ادبی اورهان پاموک در سال قبل دچار میشدند، مایه آبروریزی برای دعوتکنندگان نبود؟ در این گونه مواقع که نشستهای شما به طور ناگهانی به هم میخورد، از هر که میپرسید چه کسی دستور لغو مراسم را داده، هیچکس پاسخگو نیست. همه میگویند از بالاتر گفتهاند و این بالاتر هرگز در دسترس ما نیست. به این دلیل و بسیاری دلایل دیگر هنوز ایده برگزاری یک رویداد ادبی در سطح بینالمللی امکان تحقق ندارد.
منبع : مهر
دیدگاه تان را بنویسید