موسیقی افغانستان را بهتر بشناسیم
در میان کشورهای همسایه موسیقی افغانستان از تنوع بسیاری برخوردار است و دلیل این تنوع وجود قومها و زبانهای مختلف است. هنرمندان افغانستان به ادبیات فارسی توجه دارند و از موسیقی هند نیز تاثیر گرفتهاند. از طرفی هنرمندان افغان در مقایسه با دیگر کشورها به موسیقی بیکلام توجه بیشتری دارند.
اعتمادآنلاین| موسیقی در کشورهای آسیایی قدمت بسیار دارد و حتی میتوان گفت موسیقی غرب در بخشهایی از آن تاثیر گرفته است. یکی از ویژگیهای موسیقی شرق آسیا، شباهتهایی است که در موسیقی اغلب کشورهای منطقه به چشم
میخورد که دلیل آن، اشتراکات فرهنگی، اقلیمی و جغرافیایی است. حتی میتوان گفت مانند اغلب کشورها، اتفاقات و وقایع سیاسی و اجتماعی نیز بر چند و چون آن تاثیر داشته است.
در میان کشورهای آسیای شرقی و آسیای میانه، موسیقی ایران، هندوستان، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان دارای شباهتهای بسیاری هستند. کشورهای نامبرده در مقطعی جزو خاک ایران بودهاند و از فرهنگ یکسانی برخوردار بودهاند و شاید همین موضوع، مهمترین دلیل وجوه اشتراک موسیقی کشورهای همسایه ایران است. این شباهتها تا آن حد فاحش و عیان است که حتی مخاطبان عام نیز متوجه آن خواهند شد. یکی دیگر از دلایل وجود نقاط مشترکِ موسیقی کشورهای نامبرده زبان است. زبان فارسی علاوه بر ایران در کشورهایی چون افغانستان و پاکستان نیز مرسوم است و زبان رسمی مردم این دو کشور به حساب میآید. البته زبان فارسی در شبه قاره هند نیز مرسوم است و در آن سرزمین سابقه دیرینهای دارد. مردم کشور ازبکستان و تاجیکستان نیز به زبانهای فارسی ازبکی و فارسی تاجیکی صحبت میکنند.
از مدارک تاریخی چنین برمیآید که در سده سوم هجری، برای نخستین بار هندوان فرصت یافتند تا با فارسی زبانان آشناییِ مؤثر پیدا کنند. در آن زمان مردم «مُکران» به زبان فارسی سخن میگفتند. بر اساس اسناد موجود زبان فارسی پیش از آنکه هندوستان مستعمره انگلستان شود، دومین زبان رسمی این کشور و زبان فرهنگی و علمی مردمان این کشور بوده که پس از آن در زمان استعمار انگلیسیها در سال 1832، زبان انگلیسی جای آن را میگیرد.
موسیقی افغانستان تحت تاثیر موسیقی کدام کشورهاست؟
در میان کشورهای همسایه موسیقی افغانستان از تنوع بسیاری برخوردار است و دلیل این تنوع، وجود قومها و زبانهای مختلفی چون دری و پشتو است که ریشهشان فارسی است. هنرمندان افغانستان، مانند هندیها و پاکستانیها به ادبیات فارسی توجه بسیار دارند و طی سالها و دهههای گذشته از موسیقی هند نیز تاثیر گرفتهاند. برخی معتقدند، موسیقی افغانستان نسبت به دیگر کشورهای همسایه، کمتر تحت تاثیر موسیقی غربی بوده و تا حدودی اصالت خود را حفظ کرده است. از طرفی، هنرمندان افغان در مقایسه با دیگر کشورها به موسیقی بیکلام نیز توجه دارند.
تاثیر جنگ و وقایع سیاسی و اجتماعی بر موسیقی و سطح کیفی آن در افغانستان
افغانستان طی سالها و دهههای گذشته وقایع و اتفاقات اجتماعی و سیاسی بسیاری را به خود دیده و وجود گروههای افراطی و ممنوعیتهای بسیار، هنر این کشور را تحت تاثیر قرار داده و به طور کلی از سطح کمی و کیفی آن کاسته است. طی سالها و دهههای گذشته بسیاری از هنرمندان افغان به اجبار و به دلیل وجود محدودیتها و سانسورها جلای وطن کردهاند که در میان آنها نیز برخی دست از فعالیتهای هنری کشیدهاند. هنرمندانی که ماندن را به رفتن ترجیح دادهاند نیز کمتر از گذشته به تولید آثار هنری میپردازند.
سبکهای موسیقی رایج در افغانستان و مراکز فرهنگی این کشور
موسیقی افغانستان دارای سبکهای متفاوتی است و مانند دیگر کشورها علاوه بر موسیقی محلی و سنتی، سبک پاپ نیز در این سرزمین رایج است. یکی دیگر از گونههای مورد توجه اهالی افغانستان، موسیقی مذهبی است که ریشه در اعتقادات مردم مسلمان این کشور دارد. گونه دیگر رایج در افغانستان موسیقی کلاسیک است که برخلاف تصور ریشه در موسیقی غربی ندارد و اساس آن بر مبنای غزلهای فارسی است و راگ هندی (نر) یا راگنی (ماده) را مد نظر دارد. اهالی افغانستان، شهر کابل را مرکز فرهنگی این کشور میدانند و شهر هرات نیز وطن موسیقی سنتی افغانستان به حساب میآید و موسیقی آن نسبت به سایر ولایتهای دیگر این کشور به موسیقی ایرانی نزدیکتر است.
موسیقی فولکوریک افغانستان
موسیقی محلی در افغانستان مانند ایران انواع مختلف دارد و در دهههای گذشته از موسیقی کشور هند تاثیرات بسیار گرفته است. گونههای مختلف موسیقی فولکوریک افغانستان عبارتند از «بدخشی»، «خراباتی»، «لوگری»، «قطغنی»، «هزارگی»، «داستان سمت مشرقی»، «سبک غرنی»، «کلیوالی»، «ترکمنی»، «هراتی»، «قرصک»، «پنجشیر» و «هارمونیک»، که در میان آنها «سبک غرنی» متعلق به مردم پکتیا است و سبک «کلیوالی» به ملیت پشتون اختصاص دارد و «هارمونیک» یا «چند آواز کشین» نیز متعلق به مردم نورستان است.
متاسفانه موسیقی محلی افغانستان مانند موسیقی محلی اغلب کشورها تحت تاثیر موسیقی مدرن بوده و حال در شرف فراموشی است؛ اما با این حال برخی از موسیقیدانان این سرزمین تلاش دارند با تولید آثار درخور موسیقی فولکوریک این کشور را زنده نگه دارند. بازخوانی آثار قدیمی یکی از روشهایی است که توسط خوانندگان و نوازندگان به کار گرفته میشود تا به وسیله آن موسیقی اصیل افغانستان حفظ شود و از خطر انقراض به دور ماند. در این میان برخی از هنرمندان افغان شیوههای دیگری را برای زنده نگه داشتن موسیقی سنتی افغانستان در نظر دارند.
به طور مثال، طاهر خاوری (یکی ازخوانندگان و نوازندگان اهل افغانستان) که به موسیقی سنتی کشورش اهمیت زیادی میدهد، برای زنده نگه داشتن موسیقی محلی، سبکهای فولکوریک را با موسیقی الکترونیک تلفیق میکند. به نظر او ملودیهای بسیار غنی در نقاط دورافتاده افغانستان وجود دارد و این ملودیها باید به نسلهای آینده منتقل شود و از این نظر بازخوانی آهنگهای فولکلور اهمیت ویژهای دارد.
عبدالوهاب مددی (منتقد هنری اهل افغانستان) نیز درباره احیای موسیقی فولکوریک افغانستان میگوید: «حراست از اصالت موسیقی محلی اهمیت زیادی دارد و این امر در صورتی امکان پذیر است که به موازات اشاعه و پخش آهنگها و سرودهای فولکلوریک، از آلات موسیقی بومی و اصیل نیز استفاده شود.»
حیدر نیساز (دیگر آهنگساز اهل افغانستان) نیز درباره نحوه زنده نگه داشتن موسیقی محلی افغانستان با عبدالوهاب مددی هم نظر است. او میگوید: «برای حفظ آهنگهای فولکلوریک و محلی لازم است بازخوانی آنها با استفاده از آلات موسیقی فولکوریک صورت بگیرد و این امر به پاسداری از اصالت این سبک موسیقی کمک خواهد کرد و سازها و آلات موسیقی فولکلوریک نیز به اندازه خود آهنگ اهمیت دارد.»
از هنرمندان به نام موسیقی فولکوریک افغانستان میتوان به گل زمان، صفدر توکلی، بیلتون، ناوک هروی، آدینه ملقب به بازگل بدخشی، طلا محمد تخاری، تغه نجم الدین، بنگیچه تاشقرغانی اشاره کرد که در سبکهای «پکتیایی»، «هزارگی»، «لوگری»، «هراتی»، «بدخشی»، «فلک»، «فرخاری» و «قیصاری» فعالیت میکنند.
موسیقی مذهبی افغانستان و گونههای مختلف آن
همانطور که گفته شد موسیقی مذهبی در افغانستان بر اساس اعتقادات دینی مردم این سرزمین شکل گرفته است. این گونه موسیقایی توسط نعتخوانان (مدیحهسرایان)، شاعران سبک صوفیه و قوالیخوانان (قوالی گونهای از موسیقی هنرمندان هند، افغانستان و پاکستان است که حال و هوای مذهبی و عرفانی دارد) شکل گرفته است. به طور کلی مضمون و محتوای موسیقی مذهبی افغانستان، توصیف خداوند، پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار است.
در این گونه نیز شعر اهمیت بسیاری دارد و گاه اجرای یک اثر مذهبی تا ده ساعت به طول میانجامد. در این شیوه 3 تا 10 نفر به عنوان مکررین یا همخوانان سرودخوان اصلی را همراهی میکنند. طرزهای «چشتی»، «روضهای»، » و«نوائی» برخی از گونههای مذهبی افغانستان هستند و از هنرمندان به نام این عرصه میتوان به فخرالدینآغا اشاره کرده که نعتخوان است و بر موسیقی مذهبی تمرکز دارد.
موسیقی پاپ افغانستان
موسیقی پاپ در افغانستان، مانند دیگر کشورها مرسوم است و طرفداران بسیاری دارد. درباره تاریخچه پاپ در افغانستان میتوان گفت پس از تأسیس رادیو افغانستان در سال 1921 شکل گرفته و پس از سال 1940 با ورود سازها و ادوات غربی به این کشور رونق بیشتری پیدا کرده است. از خوانندگان مطرح این عرصه نیز میتوان به احمد ظاهر، احمد ولی، ظاهر هویدا، استاد زلاند، صادق فطرت (با نام مستعار «ناشناس»)، استاد مهوش، بانو پرستو، بانو قمرگل، بانو ژیلا، بانو نغمه، عارف کیهان، رحیم مهریار و فرهاد دریا اشاره کرد. بانو میرمن پروین نیز نخستین خواننده زن موسیقی پاپ افغانستان است و از شهرت زیادی برخوردار است.
موسیقی کلاسیک افغانستان و معنا و مفهوم «راگ»
همانطور که گفته شد موسیقی کلاسیک افغانستان برخلاف تصور، ریشه در موسیقی غربی ندارد و اساس آن بر مبنای غزلهای فارسی است و راگ هندی (نر) یا راگنی (ماده) است. واژه «راگا» در زبان سانسکریت به معنای رنگآمیزی و رنگرزی است و استعارهای است از خلقوخو و احساساتی چون شور، عشق، محبت، همدردی و لذت.
«راگا» یکی از مقامهای دستگاهی موسیقی هند است و حدودا از پنج نت موسیقی و گاه بیش از این تعداد تشکیل شده است. شیوهای که این نتها گوشههای موسیقی را ساختهاند و حالوهوای آن را منتقل میکنند در شناسایی راگاها مهم هستند. در موسیقی سنتی هندوستان، راگاها با زمانهای مختلفِ روز یا فصلهای مختلفِ سال مرتبط هستند. میتوان گفت، موسیقی سنتی هندوستان و گونههای مرتبط با آن همیشه در راگا تنظیم میشوند. حتی موسیقی غیرسنتی هندوستان (مانند موسیقی مورد استفاده در اغلب فیلمهای هندی) گاه با راگا ترکیب شدهاند. آنطور که میگویند رام یا رامتین (یکی از نوازندگان عصر ساسانی) نام هر پرده را راگ نهاده به این دلیل که بانگهای متنوع آن رگ جان را میربایند. در ایران «راگ» به مقام تشبیه شده و اغلب به جای این کلمه از واژه مقام استفاده میشود. مقام نیز عبارت از مجموعه اصوات پی در پی یک دستگاه با فواصل میان آنهاست.
راگهای مطرح و پرکاربرد در افغانستان
«بهلاول»، «بهرمی»، «سرنگ»، «گنداره» ، «کلیان»، «پهاری»، «بیرمی»، «سرنگ» ، «تلنگ آساوری» راگهای معروف هستند که در موسیقی کلاسیک افغانستان کاربردهای بسیاری دارند.
از مشهورترین خوانندگان موسیقی کلاسیک افغانستان نیز میتوان به محمدحسین سرآهنگ، استاد قاسم، اَوَلمیر، رحیمبخش و استاد مهوش اشاره کرد.
موسیقی کلاسیک افغانستان، طبق آداب و رسوم خاصی اجرا میشود و اصطلاحات و عبارات خاص خودش را دارد.
سازهای مورد استفاده در موسیقی افغانستان
موسیقی افغانستان سازهای کوبهای، زهی و بادی متنوعی دارد که در میان آنها رباب از بقیه معروفتر است و ساز ملی کشور افغانستان به حساب میآید. تنبور، چنگ، چهارتار، دمبوره، دوتار، رباب، قیچک (ریچَک)، سَرِنده، سَرَنی، ششتار، واج (وُونز) سازهای زهی، آرشهای افغانستان هستند و دایره (دَف)، دُهل، دُهلَک، زنگ (تال)، زیربغلی، طبله نیز سازهای کوبهای مورد استفاده در موسیقی افغانستان هستند و از سازهای بادی مرسوم در افغانستان، میتوان به سورنا (سورنای)، نَی (توله)، هارمونیه اشاره کرد.
سازهای زهی، آرشهای افغانستان
تنبور
ساز تنبور افغانستان با تنبوری که در مناطق مختلف ایران مورد استفاده و مرسوم است تفاوتهای بسیاری دارد. تنبور افغانستانی دارای دو سیم اصلی و پانزده سیم فرعی است. این ساز بر خلاف تنبور ایرانی دارای بیستوهفت پرده است و با انگشتان دست نواخته میشود.
چنگ
چنگ افغانستانی با چنگ مرسوم که در اصل ایرانی و باستانی است تفاوتهای بسیاری دارد. چنگ افغانستانی سازی کوچک و فلزی است که آن را بین دندانهای جلو قرار میدهند و با یک دست آن را نگه میدارند و با انگشتان دست دیگر آن را مینوازند. نوازندگان این ساز حین نواختن دم و باز دم مرتبی داشته باشد، زیرا صداهای زیر و بم چنگ توسط هوایی که در دهان انسان جریان دارد تنظیم میشود. این ساز را دختران و پسران شوقی و هنرمندان حرفهای مخصوصاً در ولایات شمال و غرب افغانستان مینوازند.
چهارتار
در افغانستان به طور معمول هرسازی که دارای چهار سیم است چهارتار محسوب میشود. اما به جز این موضوع سازی نیز با این عنوان وجود دارد که نسبت به دیگر سازهای مشابه صدای متفاوتی دارد و در برخی مناطق آن را تار، چهارتار و ششتار مینامند.
دَمبوره
دمبوره رایجترین ساز زهی افغانستان است که داری دو سیم از جنس نایلون است و طول آن از هفتاد سانتیمتر تا یک متر متغیر است. بر روی کاسه یا شکم چوبی که از جنس توت است، چند سوراخ آوایی به صورت گروه سهگوش شکل یا به صورت انفرادی تعبیه میشود.
غلام سرور سرخوش در سال 1362 توسط برخی از "عناصر متحجر دینی و افراطی" به دلیل فعالیتهای هنریاش کشته شد. برخی او را نخستین شهید راه "دمبوره" لقب دادهاند.
دوتار
دوتار که در مناطق مختلف ایران نیز مورد استفاده است در افغانستان ساختار متفاوتی دارد. طول آن یک متر و سی سانتیمتر است و با ناخنک نواخته میشود. جنس سیمهای این ساز در گذشته از روده ساخته میشده و حال یک تار اصلی، سیزده تار فرعی و نوزده پرده دارد و در قسمتهای غرب و شمال افغانستان بیشتر رواج دارد و آن را به نام دوتار هراتی، دوتار ترکمنی و دوتار ازبکی میشناسند.
رباب
رباب را در ایران و دیگر کشورها با نام عود یا بربط نیز میشناسند و جنس از آن از چوب توت است.
همانطور که گفته شد رباب ساز ملی افغانستان است. رباب جزو سازهای رشتهای (مهتره) است و قدیمیترین آلت موسیقی اصیا افغانستان است. به طور معمول طول این ساز حدودا 92 سانتیمتر است و دارای چهارده پرده است. رباب دارای بیست و یک سیم است که سه تار آن ملودی است و چند تار بم و تقویتکننده دارد. سیمهای تقویتکننده طنین رباب را افزایش میدهد.
رباب بوسیله مضرابی سه گوش نواخته میشود و جز سازهای زخمهای به حساب میآید. در افغانستان سه نوع رباب وجود دارد که با نامهای رباب بم یا بزرگ، رباب میانه و رباب زیرچه یا کوچک در میان مردم معروف هستند.
همایون سخی یکی از ربابنوازان مطرح افغانستان که در سیو سومین جشنواره موسیقی فجر حضور داشت و به اجرای برنامه پرداخت
غیچَک (ریچَک)
غیچک سازی زهی و شبیه کمانچه ایرانی است که دو سیم دارد و دسته آن استوانهای است و جنس کاسه آن از چوب توت است که پوسته روی آن از پوست بز است و دسته آن از چوب چنار است و طول آن حدودا 78 سانتیمتر است.
سَرِنده
سَرِنده سازی آرشهای است و دارای سه تار اصلی و 17 تار فرعی جمعاً بیست تار فلزی و نایلونی است. این ساز که و در قسمتهای جنوبی و جنوبشرقی افغانستان نواخته میشود، فاقد پرده است.
سَرَنی
سَرَنی نیز یکی دیگر از سازهای زهی کشور افغانستان است و در منطقه وامای نورستان کاربرد دارد. ساختار سَرَنی شبیه چنگ است و چوب و پوست بز به کاربرده شده در قسمت سر آن به رنگ قهوهای تیره است. دو تار رودهای بهم تابیده شده در قسمت سر ساز توسط دو قطعه میخ (پیچکوک) در دو طرف سر محکم شدهاند که در واقع یک تار بلند هستند. برای نواختن ساز سَرَنی آن را به طور عمودی نگاه میدارند و با ناخنهای دست چپ آن را مینوازند. طول سَرَنی 59 سانتیمتر و ارتفاع آن 10 سانتیمتر است.
ششتار
ششتار از سازهای زهی، زخمهای افغانستان است که 10 سیم دارد و جنس کاسه آن از چوبدرخت توت است و دسته آن نیز از جنس چوب چنار است. طول آن نیز 75 سانتیمتر است.
واج (وُونز)
واج از سازهای زهی منطقه نورستان است و ظاهر آن کمانی شکل است و تا حدودی به ساز چنگ شبیه است. این ساز چهار سیم دارد که جنس آنها از الیاف بافته است. طول این ساز 47 سانتیمتر و ارتفاع آن 35 سانتیمتر است. مضراب یا زخمه واج از جنس چوب است و توسط نواری تنیدهشده از روده به ساز متصل میشود.
سازهای بادی
سورنا (سورنای)
سورنای افغانستان با سورنای ایرانی متفاوت است. این ساز از چوب شمیم ساخته میشود و طولان حدود 40 سانتیمتر است. این ساز دارای هفت سوراخ است و یگانه ساز باستانی است که در سراسر افغانستان صرفاً بوسیله هنرمندان حرفهای نواخته میشود. نوازندگان سُرنا و دُهل معمولاً در مراسم عروسی، ختنهسوران، عیدهای مذهبی، میلههای باستانی، روزهای نمالکاری، در حاشیه میدانهای ورزش، پهلوانی، اسبدوانی، نیزهپرانی، بُزکَشی، و همچنان در ساحه فعالیتهای دستهجمعی ساختمانی مانند جادهسازی، ساختمانسازی، حفر جویها و کانالها و غیره نغمهسرایی میکنند.
نَی (توله)
نی یکی قدیمیترین و بکرترین آلات موسیقی است. نی در سراسر افغانستان رایج است و توسط چوپانان و گاوچرانها هنگام چرای دامها نواخته میشود و به همین دلیل اهالی افغانستان آن را نی چوپانی میگویند.
هارمونیه
هارمونیه که در هند، پاکستان و افغانستان رواج دارد و اغلب در موسیقی قوالی مورد استفاده قرار میگیرد شبیه پیانو است و نوازنده در آن میدمد و با فشار کلاویهها آن را مینوازد و میتوان گفت مانند ارگ نواخته میشود.
سازهای کوبهای
دایره (دف)
دایره سازی کوبهای است که از چوب بید و ساخته میشود و روکش آن از پوست بز است. این ساز در تمام نقاط افغانستان توسط هنرمندان که اغلب آنها زنان و دختر هستند در محافل و میلههای فامیلی و غیره نواخته میشود.
دُهُل
دُهل که در متون مختلف داول، تاول و داوول نامیده شده سازی است که با سرنا همراهی میکند و در ایران نیز چنین است. نواختن این ساز و ساز بادی سُرنا در روستاهای افغانستان به ویژه شهر هرات رایج است. طول دهل به طور معمول40 سانتیمتر است و قُطر آن نیز حدودا 22 سانتیمتر است. دهلک و طبله نیز سازهای دیگر از خانواده دهلند.
زنگ (تال)
زنگ از سازهای کوبهای است و متشکل از دو پیاله کوچک است از بِرِنج که خنیاگران هندوستان به هنگام آوازخوانی آنان را بر هم میزنند و به صدای آن اصول نگاه میدارند و پایکوبی میکنند. نکته جالب اینکه اهالی لرستان ایران به کمانچه تال میگویند. این ساز بیشتر در شمال و جنوب افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد و در هرات هم با نواختن دوتار و طبله و رباب نواخته میشود.
زیر بغلی
زیربغلی ساری کوبهای است به تنبک ایرانی شبیه است و جنس آن از سفال یا چوب شمیم است و شیوه نواختن آن نیز مانند تنبک است. این ساز بیشتر در مناطق شمال و غرب افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد.
منبع: ایلنا
دیدگاه تان را بنویسید