کد خبر: 324739
|
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ ۱۸:۱۷:۰۰
| |

طرح چند پرسش به بهانه نمایش دو فیلم کودک ایرانی در استرالیا

‎فیلم های سینمایی «گلنار» و «خاله قورباغه» برای کودکان فارسی‌زبان در استرالیا به نمایش درمی‌آیند.

طرح چند پرسش به بهانه نمایش دو فیلم کودک ایرانی در استرالیا
کد خبر: 324739
|
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ ۱۸:۱۷:۰۰

اعتمادآنلاین| فیلم های سینمایی «گلنار» و «خاله قورباغه» برای کودکان فارسی‌زبان در استرالیا به نمایش درمی‌آیند.

‎جشنواره «انار» در استرالیا که طی سال‌های اخیر در برگزاری رویدادهای هنری و سینمایی برای ایرانیان و فارسی زبانان مقیم استرالیا گام برداشته، امسال با افزودن بخشی به عنوان «سینمای کودک و نوجوان» به برنامه خود، با نمایش دو فیلم «گلنار» و «خاله قورباغه»، میزبان کودکان و خانواده‌های ایرانی و فارسی زبان ساکن ایالت کویینزلند خواهد بود.‏‎

‏‎طی مذاکرات انجام شده در سال گذشته میان مسئولان این جشنواره و فرشته طائرپور (نویسنده و تهیه کننده فیلم‌های سینمایی کودک و نوجوان) و مدیرعامل «خانه ادبیات و هنر کودکان»، در این دوره از جشنواره «انار» که شهریور ماه امسال برگزار می شود، دو فیلم کودک به انتخاب هیات انتخاب جشنواره، به نمایش گذاشته خواهند شد. قرار است عواید حاصل از فروش بلیت برای این دو فیلم، در اختیار «بنیاد خیریه یارا» قرار بگیرد تا صرف خرید لوازم التحریر برای دانش آموزان مناطق محروم در ایران شود.

‏‎دست‌اندرکاران این رویدار امیدوارند بخش سینمای کودک در دوره‌های آتی این جشنواره نیز برقرار باشد و آثار بیشتری از سینمای کودک و نوجوان ایران به بچه‌های ایرانی در استرالیا و خانواده‌هایشان عرضه شود.

‏‎فرشته طائرپور درباره این رویداد و دو فیلم انتخاب شده برای مرحله اول این تجربه، به خبرنگار ایسنا گفت: ‏‎فیلم عروسکی ـ موزیکال «خاله قورباغه» به کارگردانی افشین هاشمی که از جدیدترین تولیدات سینمای ایران است، در واقع انگیزه آغاز چنین مذاکراتی از سوی جشنواره مذکور با اینجانب شد که خوشبختانه دایره آن مذاکرات به پیشنهاد من به یک مبحث کلی‌تر و مفید برای کلیت سینمای کودک ایران کشیده شد.

‏‎طائرپور افزود: فیلم «گلنار» بخاطر وجوه خاطره‌ساز آن برای والدین جوان امروزی و فیلم «خاله قورباغه» بخاطر نکات آموزشی و جذابیت‌های موزیکالی آن در مرحله اول این تجربه مورد انتخاب قرار گرفتند. با آنکه ترجمه دیالوگ‌های مسجع و ترانه‌های متعدد فیلم عروسکی «خاله قورباغه» به انگلیسی کار آسانی نبود، اما با دعوت از آقای «بونا الخاص» که تسلطی ستودنی به ترجمه دیالوگ‌های فیلم‌های ایرانی، بخصوص اشعار ترانه‌های کودک دارند، این کار با موفقیت انجام شد و اولین نمایش ـ با زیرنویس انگلیسی ـ این فیلم موزیکال، در این جشنواره ایرانی ـ استرالیایی صورت خواهد گرفت.

‏‎تهیه‌کننده فیلم‌های «گلنار»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «مدرسه پیرمردها» و «خاله قورباغه» ادامه داد: بعد از نمایش موفقیت‌آمیز فیلم «خاله قورباغه» در لندن برای بچه‌های ایرانی مقیم انگلستان، خوشحالم که جریانی جهت دسترسی کودکان ایرانی و خانواده‌های علاقمندشان به آثار سینمای کودک و نوجوان ایرانی در کشورهای مختلف ایجاد شده که باور دارد عمیق‌ترین ارتباط فرهنگی نسل‌های آینده را با هویت و فرهنگ و هنر ایرانی، فقط می‌توان با استفاده از زبان فارسی و شیرینی‌های آن در قالب دیالوگ‌های ساده فیلم‌های کودک حفظ کرد.

‎طائرپور همچنین اظهار کرد: ‏‎متاسفم از اینکه فیلم سینمایی «خاله قورباغه» در حالی به شبکه نمایش خانگی راه یافته و در حالی روی سایت‌های اینترنتی خارج از کشور بالاترین رتبه تماشا توسط کاربران فیلم‌های کودک را کسب کرده و در حالی دارد از سالن های نمایش در خارج از کشور سر درمی‌آورد که هنوز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به نیمی از وعده شفاهی خود برای پخش تیزرهای آن در حین اکران عمل نکرده است؛ هنوز معاون مربوطه در وزارت آموزش و پرورش (علیرغم تایید فیلم در شورای ممیزی‌اش برای صدور مجوز) نامه توصیه موثرش به مناطق مختلف ادارات تابعه‌اش جهت استفاده دانش آموزان مدارس از بلیت‌های نیم بهای این فیلم را صادر نکرده و هنوز اداره مربوطه در معاونت هنری وزارت ارشاد (شوراهای شعر و موسیقی) با انتشار ترانه‌های این فیلم در قالب نسخ صوتی موافقت نکرده و آن را خلاف ضوابط وزارت ارشاد تشخیص داده است.

او گفت: ‏‎این وضعیت یک تصویر شفاف و بی نیاز از توضیح درباره وضعیت فیلم‌های ایرانی کودکان و سرنوشت فیلمسازان کودک را نشان می‌دهد که در آن تصمیم‌سازان فرهنگی و ذی‌ربط، با جدیت در حال تضعیف همان چیزی هستند که فرزندان خودشان در خانه یا مدرسه، محتاح و مشتاق آنند. ‏‎کدام منطقی می‌پذیرد که معاونت هنری وزارت ارشاد، بی‌اعتنا به این واقعیت که همه ترانه‌های یک فیلم، طی دو ماه اکران قانونی آن در بیش از یکصد سینمای سراسر کشور، به سمع و نظر!!! کودکان رسیده باشد و اکنون نیز همان ترانه‌ها در نسخ نمایش خانگی فیلم در دسترس بچه‌ها باشد؛ اما به آلبوم صوتی آن فیلم مجوز انتشار ندهد و متوجه نباشد که چنین تصمیمی در تضاد فاحش با مجوزهای معاونت سینمایی همان وزارت ارشاد متبوعش است؟ تصمیمی که نه خاصیت ممیزی دارد و نه وجاهت قانونی و صرفا تهیه‌کننده‌ای را از حق طبیعی‌اش برای تکمیل ضمائم صوتی و تصویری آثارش محروم می‌کند؟

وی افزود: ‏‎کدام عقل سلیمی قبول می‌کند که در سال حمایت از تولید داخلی، یک فیلم مفرح کودک ایرانی، حق پخش تیزر در لابلای انبوهی از انیمیشن‌ها و سریال‌های خارجی در رسانه ملی را نداشته باشد؟ ‏‎کدام هدف مدیریتی توجیه می‌کند که وزارت آموزش و پرورش کشور با پوشش‌های میلیونی سنین مختلف دانش آموزی، در حالی که خود برای نیازهای پرورشی، هنری و تفریحی بچه‌ها هیچ برنامه جذابی ندارد، بی اعتنا از کنار فیلم‌های کودک و نوجوانی که با برخورداری از جذابیت و نکات آموزشی ساخته می‌شوند بگذرد و شرایطی فراهم نکند تا دانش آموزان محروم از نشاط و تفریح‌های گروهی، با کمترین بهای ممکن برای تماشای آن فیلم‌ها به سینما بروند و آداب تفریح جمعی در جامعه را نیز بیاموزند؟ ‏‎چه کسی باید به این سوال‌های تکراری پاسخ بدهد؟ چه کسی باید سوال‌های جدید مطرح کند؟ و چه کسی باید برای رفع سوال‌های قدیم و جدید اقدام کند؟ وزیر ارشاد؟ وزیر آموزش و پرورش؟ رئیس رسانه ملی؟ معاون رئیس جمهور؟ خود رئیس جمهور؟... ‏‎و چه کسی درک می‌کند که انجام کارهای هوشمندانه و جذاب برای کودکان این سرزمین، مهلت کوتاهی دارد و اهمیت آن مطلقا کمتر از اهمیت تحریم‌ها، برجام‌ها، نفتکش‌ها و نتیجه انتخابات در انگلیس و امریکا نیست؟

این تهیه‌کننده سینما گفت: ‏‎کاش در آستانه برگزاری دوره جدید جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان (که لابد و همچنان در وادی مشکل بودجه، محل برگزاری و بحث چالشی و مزمن تفکیک مخاطبانش درجا می‌زند)، مسئولی فرهنگی در دولت، یا مدیری سینمایی در ارشاد همت کند و به جفای رفته بر کودکان و حقوقشان و سینمای‌شان و محرومیت‌های افزوده سال‌های اخیرشان از امکانات تبلیغی و نمایشی، نگاهی دلسوزانه و خلاقانه و گره گشا بیاندازد و از موضوع سینمای کودک و کاربردهای روانی و اجتماعی آن آسان نگذرد و این بحث را کاری بچگانه و فاقد اهمیت تلقی نکند. ‏‎برای وزارت خانه‌های ارشاد و آموزش و پرورش و همچنین رسانه ملی، که می‌توانند مثلث نجات کودکان و نوجوانان ایرانی از هرگونه تهاجم فرهنگی، افسردگی و بی نشاطی و انفعال باشند، باید مایه شرمساری باشد که در چرخه عادت‌ها و روش‌های ناکارای خود گرفتار مانده باشند و شغلشان در بیرون کشیدن موی سپید از ماست خلاصه شده باشد و نتیجه سیاست‌ها و اقداماتشان، اوضاعی باشد که در خانواده‌ها، مدارس و جامعه با آن مواجه هستیم.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها