درباره بازی بهنوش طباطبایی در «ماجرای نیمروز؛ رد خون»:
پاداش سکوت/ طباطبایی نشان میدهد در دوران پختگی قرار دارد
طباطبایی می داند برای جان بخشیدن به شخصیت چاره ای ندارد جز این که تبدیل به یکی از آن زنان شود. پس برای رسیدن به هدف، نه چهره زیبا کارکرد دارد و نه بازی اغراق شده. بازیگر، ماموریتی سخت در پیش داشته است که در نهایت آن را با موفقیت به پایان می برد.
اعتمادآنلاین| احمد رنجبر- ««رنج و گنج»؛ این موجزترین توصیفی است که می توان درباره بهنوش طباطبایی بکار برد. او بعد از چهره شدن در تلویزیون، از سر گذراندن تجربیات متعدد تئاتری و حضور در فیلم های گیشه پسند می توانست تبدیل به بازیگری پرکار شود. طباطبایی اما مسیری برعکس انتخاب کرد؛ چند سال بی کار ماند و بعد از مدتها «نه» گفتن با چند نقش خوب مسیرش را ادامه داد. «سیانور» و شخصیت پر پیچ و خم لیلا زمردیان تولد تازهاش در سینما بود. با این حال پس از آن بار دیگر سنت گزیدهکاری را پی گرفت تا این که نقش سیما در «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به او پیشنهاد داده شد.
سیما در ظاهر لیلا است اما وقتی شخصیت شکافته شود، میتوان پی به تفاوتهای ماهویشان برد. لیلا در سازمان مجاهدین خلق ایران (گروهک منافقین) پای عقیدهاش میماند و حتی مسیر خود از همسر (مجید شیرف واقفی) را جدا میکند. سیما اما پا در راهی گذاشته که به زودی میداند، رو به تباهی است. وانگهی، سیما مجبور است به دور از اطلاع خانواده، در اردوگاه اشرف گذران زندگی کند؛ چشم از همسر بپوشاند و تن به ازدواج سازمانی دهد ... .
همه ما قصه های جور واجوری از اردوگاه اشرف و سلوک گروهک منافقین شنیده ایم. حالا سیما تجسم عینی یکی از این حکایتها است.
طباطبایی می داند برای جان بخشیدن به شخصیت چاره ای ندارد جز این که تبدیل به یکی از آن زنان شود. پس برای رسیدن به هدف، نه چهره زیبا کارکرد دارد و نه بازی اغراق شده. بازیگر، ماموریتی سخت در پیش داشته است که در نهایت آن را با موفقیت به پایان می برد.
سیما زنی است که درونش را بیش از بیرونش میبینیم: سرخورده از همکاری با رجوی؛ دو دل میان ماندن و رفتن؛ شرمسار از همسر و برادر.... این هنر بهنوش طباطبایی است که سیما را بیکم و کاست و کاملا «عینی» به ما نشان می دهد. او برای ترسیم شک و تردید سیما به داد و فریاد متوسل نمی شود، بلکه در فضای پرفریاد فیلم، از چهرهاش مدد میگیرد و درون آشفته سیما را بر صورت نمایان میسازد. حتی دیالوگهای شخصیت معدود است و آن چه به کمکش آمده، توان بازیگر است. بازیگری که حالا در دوران پختگی بسر می برد و می داند بدون جلوهگری می توان یک شخصیت پیچیده را تمام قد برابر مخاطب قرار داد.
دیدگاه تان را بنویسید