یک کتابفروشی دیگر در آستانه فستفود شدن
با اینکه طبق خبرها، امسال 12 کتابفروشی جدید در تهران تأسیس شده، تعطیلی برخی کتابفروشیها مسئلهای است که برای کتابدوستان بسیار نگرانکننده بوده است.
اعتمادآنلاین| تعطیلی مانند یک بیماری مهلک به جان کتابفروشیها افتاده و مسکّنهایی مانند طرحهای حمایتی نمیتواند کتابفروشیها را سرپا نگهدارد.
تعطیلی کتابفروشی پیر و جوان نمیشناسد، کتابفروشی «آسیا» با قدمت 54 سال و کتابفروشی «ایرانیان» که 45 سال بود فعالیت میکرد، از پای درآمدند. کتابفروشی قدیمی «اسلامیه» سالهاست با این درد، دست و پنجه نرم میکند.
حتی کتابفروشی «بامداد کتاب» با دو سال فعالیت، کتابفروشی «بامداد» که در طبقه منفی پنج برج اسکان خیابان میرداماد قرار داشت، کتابفروشی 400 متری، «رایزن چشمه» بعد از یک سال فعالیت در منطقه نیاوران تهران طاقت نیاوردند و تعطیل شدند.
بسیاری از کتابفروشیهای تعطیل شده به فست فود، رستوران و یا فروشگاه کتابهای کمک آموزشی تبدیل میشوند.
12 کتابفروشی در تهران افتتاح شد
البته در سالی که خبر تعطیلی کتابفروشیها، هر دوستدار کتاب را نگران کرد، 12 کتابفروشی هم در تهران افتتاح شد.
کتابفروشیهایی در سبک جدید که شاید چهرهای از آینده فروشگاه کتاب را به نمایش میگذارند و در آنها میزهایی برای کتابخواندن و جستجوی کتاب، بخش کافه کتاب، قسمت کودکان و وسایل بازی برای آنها و... وجود دارد.
از کتابفروشیهای تازه تأسیس میتوان به خانه کتاب «پیدایش» با فضایی حدود 500 مترمربع، کتابفروشی «آموت»، «عمارت روشنان» در فضایی هزار و 300 متری، شعبه کارگر نشر چشمه با فضای 200 متری، کتابفروشی محلی «کتابشار»، کتابفروشی 1200 متری «الهیه»، دو کتابفروشی برای نشر اسم، کتابفروشی «40 کلاغ» در مرکز تجاری ارگ، کافهکتاب «کربن»، فروشگاه «کتاب ستارا» با متراژ 200 متر و کتابفروشی «خانه مفید» به وسعت 80 مترمربع اشاره کرد.
اما با آن که تعداد کتابفروشیهای تازه تاسیس بیش از 10 کتابفروشی بستهشده در تهران است، باز هم دوستداران کتاب در وضعیت ناخوشایند کتابخوانی ایرانیها، از هر تعطیلی کتابفروشیها ناراحت و نگران میشوند.
حذف غیرضروریترین کالای سبد خرید
آخرین خبر تلخ از کتابفروشی اکتبر در مهرشهر کرج بود. این کتابفروشی بعد از پنج سال فعالیت، همزمان با هفته کتاب در آستانه تعطیلی قرار گرفته است. این خبر با پستی با عنوان «خداحافظ» در صفحه اینستاگرام کتابفروشی اکتبر شروع شد.
در بخشی از این پست نوشته شده است:« ...تورم آخرین و غیر ضروریترین کالای سبد خرید مردم را حذف کرد و به نظر دیگر جایی برای ما کتابفروشان مستقل باقی نمانده است... دیر یا زود فروشگاه اکتبر هم یا به یک رستوران و کافه(قلیان) مجهز و بزرگ بدل خواهد شد یا باید منتظر ساخت آپارتمانی لوکس و گرانقیمت بهجای آن باشیم. سرنوشت ما هم درس عبرتی خواهد شد برای تمام کسانی که تصور میکردند کتاب هم مایحتاجی است ضروری...»
در ادامه این اطلاعرسانی، برخی نویسندگان و هنرمندان برای سرپا نگهداشتن کتابفروشی اکتبر و حمایت از دیگر کتابفروشها اقدام به فعالیت کردند.
همچنین برخی مسئولان با مدیر این کتابفروشی حرف زدند. صدرا حسینی، مدیر کتابفروشی اکتبر درباره اقداماتی که برای نجات این کتابفروشی انجام شده است، گفت: خیلی از صحبتها هنوز عملی نشده اما در حد صحبت خوب بود.
با افزایش قیمتها طبیعی است که فروش کم شود
کتابفروشی اکتبر در فروشگاهی به مساحت 500مترمربع فعالیت میکند، کافه و قسمت فروش اسباببازی برای کودکان دارد، با این وجود بعد از پنج سال فعالیت نتوانست بدهیهای بانکی و سایر بدهیهای خود را پرداخت کند، به همین دلیل حال با احتمال تعطیلی روبهروست.
حسینی با این فکر که میتواند این مشکلات را با همکاری یک شریک پشت سر بگذارد، دست به شراکتی زد که بیش از دو ماه دوام نداشت.
او دراین باره گفت: بعد از مدت زمان پنجساله، بدهیها با سرعت کمتری پرداخت میشد، پس دنبال سرمایهگذار گشتیم و پیدا کردیم، پولی برای تسویه بدهیها هزینه کردیم، اما بعد از دو ماه او از ادامه همکاری پشیمان شد و تمام بدهیها با ضربالاجل خیلی شدیدتر سر خانه اول برگشت.
تا به حال بحث سر این مسأله بود که کتابفروشیها منحصر به فروش کتاب باقی بمانند و تبدیل به فروشگاهی نشوند که لوازمالتحریر، اسباببازی، لوازم تزئینی و همچنین کتاب میفروشد، که برای پوشش کمبود ناشی از فروش نرفتن کتاب بود.
این در حالی است که کتابفروشی اکتبر علاوه بر فروش کالاهای فرهنگی دیگر، بخشی داشت که به فضای کافه اختصاص یافته بود و همچنین نشستهایی را در کتابفروشی برگزار میکرد.
حسینی درباره چرایی شرایط سخت کتابفروشی اکتبر با اینکه تمام این فعالیتها را انجام داده است، گفت: تمام این کالاها در فروشگاه ما ارائه میشد، اما باید توجه داشت که همگی کتابها و کالاهایی که به فروش میرسید، چندین برابر گران شده بودند و موجب کاهش فروش شد. در فاصله یک سال و نیم هزینهها بسیار بالا رفت.
برای مثال وقتی ما به این کتابفروشی آمدیم، اجاره بهای ساختمان 6 میلیون تومان بود، اما در این ماهها نزدیک به 16 میلیون تومان اجاره میدهیم؛ الان باید سه برابر حقوقی که اوایل میدادیم، به افرادی که در این کتابفروشی فعالیت میکنند، حقوق دهیم. مضاف بر این افزایش هزینهها، فروش محصولات فرهنگی هم پایین آمده بود.
کتابی که پیش از این پنج یا شش هزار تومان بود، الان بیش از 20 هزار تومان قیمت دارد. طبیعی است که کسی به آن پول ندهد، خودکاری که ما سال اول 1500 تومان میفروختیم الان 5500 تومان هزینه دارد و طبیعی است که خرید کم شود.
افزایش دو برابری قیمت کتاب، دروغ محض است
پیش از این، برخی از مدیران نشر اعلام کرده بودند که ناشران با اینکه هزینههای چهار یا پنج برابری برای چاپ کتاب تقبل کردند، قیمت این کالا را فقط به اندازه دو برابر افزایش دادند.
این در حالی است که مدیر فروشگاه اکتبر نظری متفاوت اعلام کرد و گفت: قیمت دلار در نوسانات چند برابر شد و کتابها بیش از چهار برابر افزایش قیمت داشت.
میتوانم در فروشگاهم به شما کتابی نشان دهم که در سال 95 به قیمت 10 هزار تومان و در سال 98 به قیمت 40 هزار تومان چاپ شده است. اینکه میگویند قیمت کتاب دو برابر شده است، دروغ محض است.
مدیر کتابفروشی اکتبر با اشاره به اینکه قیمت بالای کتاب یکی از دلایل اصلی کم بودن فروش کتاب است، گفت: ناشران نه تنها قیمت کتاب را بالا بردند، بلکه مراعات کتابفروش را نکردند، هیچکدام از ناشران از کتابفروشان حمایت نکردند. ناشران فروش کتاب را نقدی، فروش امانی و چکی را قطع کردند.
فروش کم در کتابفروشیها در حالی اتفاق میافتد که تعداد دستفروشانی که کتاب را با تخفیفهای 50 درصدی میفروشند هر روز بیشتر میشود؛ آنهایی که کتابهای افست میفروشند و بازار نشر را به کلی برهم زدهاند.
باید در اینجا بساطیهایی را که کتاب را با تخفیف بالا میفروشند از کهنه کتابفروشانی که در چرخه نشر و ایجاد حرکت در بازار نشر نقش بهسزایی دارند جدا کرد.
قیمت پایین کتاب در بساطیهایی که کتاب را با تخفیف 50 درصد میفروشند، هر کسی را به سمت خود جذب میکند، فارغ از اینکه آنها کتابهایی با کیفیت کم و ترجمه مخدوش به فروش میرسانند، کتابهایی که چه بسا خواننده کتاب را از ادامه هزینه برای کتاب، منصرف کند.
از اینکه قیمت پشت جلد را افزایش ندادم، پشیمانم
کتابفروشی اکتبر اگر در تهران بود، با شرایط کنونی شانس بقا داشت، اما قرار گرفتن این کتابفروشی در مهرشهر کرج عامل دیگری بود که بر روند کارش لطمه زد.
این کتابفروشی خلاف دیگر کتابفروشیها به این معروف بود که کتاب را با قیمت پشت جلد به فروش میرساند؛ رفتاری که دیگر در بیشتر کتابفروشیها دیده نمیشود، اما حسینی از این کرده خود پشیمان است، او میگوید: پشیمانم زیرا کتابهایی میخرم که ناشران قیمت پشت جلد آنها را تغییر دادهاند، ما در پاسخ به مردمی که به افزایش قیمت معترض بودند، چوب افزایش قیمت ناشران را خوردیم و حال مجبوریم که کتابفروشی را تعطیل کنیم.
کتابفروشیها برای اینکه بتوانند جذب مشتری داشته باشند باید تعداد زیادی کتاب در فروشگاه خود انبار کنند، کتابفروشی خود مانند ویترین بزرگی است که کالایش خراب نمیشود.
حسینی با بیان اینکه در کتابفروشی اکتبر هم تعداد زیادی کتاب رسوب کرده است، گفت: کتابفروش مجبور است خیلی خیلی بیش از آنچیزی که میفروشد کتاب بخرد.
بنابراین در فروشگاهش در هر صورت میزانی کتاب انبار میشود و نمیتوان برای آن کتابها کاری انجام داد. برای همین باید بدانید هر کتابفروشی که در حال ورشکست شدن است، به اندازه نیاز خود کالا و جنس دارد و اگر از او حمایت شود مطمئن باشید که میتواند سرپا بماند.
منبع: ایرنا
دیدگاه تان را بنویسید