شهاب شهرزاد، منتقد سینما و تلویزیون:
شوخیهای «پایتخت» گاه در حد شخصیت سیاه در نمایش ایرانی است
شهاب شهرزاد با اشاره به اینکه سریال «پایتخت» از برخی خط قرمزها عبور کرده و میتواند با چهرههای سیاسی به شوخی بپردازد تأکید کرد که شوخیها گاه در حد شخصیت سیاه در نمایش ایرانی است و «پایتخت» را یک سریال تخته حوضی نوچهره دانست.
اعتمادآنلاین| شهاب شهرزاد، منتقد سینما و تلویزیون اظهار داشت: موضوع اصلی درباره اقبال عمومی از مجموعهتلویزیونی «پایتخت»، سابقه و خاطره دورههای پیشین آن است؛ نکتهای که در تیتراژ آغازین هم بر آن تاکید میشود.
به گزاره روشنتر، شکلگیری یک خاطره جمعی بر محور این سریال تلویزیونی، مهمترین رکنِ موفقیتِ آن در نگاهِ عمومیست. مخاطبان انبوه، در سراسرِ این سرزمین، با خانواده «پایتخت»، به یک «خاطرهی جمعی» شکل دادهاند که میتواند در صورت هدفمندی، بازآمدهای دلپذیر برای هر تولید و برنامه تلویزیونی باشد؛ بهویژه در دورانی که رسانه، در مسیر اُنسگیری دیگر بار با مخاطب انبوه و افزودن بر اعتماد جامعه پیش رو، با دشواریهای بسیار گلاویز است، شکلگیری «گوارایی جمعی» در بین جامعه پرشمار، میتواند گامی عملی به سوی همدلی و همبستگی اقوام و طبقات فرهنگی و اجتماعی به شمار آید.
شهرزاد خاطرنشان کرد: به درستی میتوان از لفظ «خانواده» برای مجموعه «پایتخت» استفاده کرد، یعنی که اکثریت جامعه مخاطب، این مجموعه و سبک و روش زندگی و باورها و خوب و بدش را در جایگاه یک خانوادهی ایرانی پذیرفته؛ خانوادهای که زیرمتنِ جامعه ایرانی را آیینگی میکند.
«پایتخت»، بر خلاف برخی از تولیدات دیگر سیما و یا اغلب سریالهای شبکهنمایش خانگی، با قشر وسیعی از مخاطب طرف شده است. یعنی به جای آن که مخاطب 20 درصدی را انتخاب کند، رو به مخاطبان 80 درصدی آورده و اگرچه ممکن است برخی آن را منکوب و یکسره رد کنند، طیفی وسیع به خاطر تماشای سریال محبوبشان، حاضرند گوشیهای تلفن همراه را کنار بگذارند؛ اتفاقی که بایستی هرشب به هنگام پخش سریال تلویزیونی رخ میداد. یعنی درست از نقطه «مخاطبشناسی»، تکلیف پایتخت در مقایسه با اغلب سریالهای تلویزیون یا شبکه خانگی، روشن میشود.
او افزود: گروهی که هر یک از اعضای آن، تیپها و سطوح مختلف و رنگبهرنگ جامعه مخاطب را نمایندگی میکنند،درحال و روزی معمولی مشغول زندگیاند و البته درگیر موقعیتهای مشابه و گاه اغراق شده در مقایسه با آنچه بر جامعه میرود. نقشهای صیقل خورده، بازیگران را در جای درستی نشانده که باورپذیر و نزدیکاند. این ویژگی که جز در مورد برخی نقشهای فرعی به چشم میآید سبب شده تا مخاطب، بهترین بازیهای دوران بازیگری دستکم چندتن از بازیگران اصلی سریال را در همین مجموعه ببیند.
این منتقد در ادامه اظهار داشت: «پایتخت» در گذشته، گاهی با ماجراهای جذاب و پیوسته، پیش رفته و گاهی با تیپها، روابط و موقعیتها.
در «پایتخت 6» بر خلاف فصل قبل که مبتنی بر سفر و ماجراهای متنوع سفرنامهای بود، بیشتر، آدمها و موقعیت، مخاطب را نگه میدارند. به طور کلی در این چند فصل یک عنصر اساسی دیگر در موفقیت سریال، ورز داده شده است: حرافی و طنازی مبتنی بر تیپ، که رنگینترین وجه آدمهای محوری مجموعه است. پس در کنار موقعیتهای تصویری کمیک، هرقدر که «پایتخت» به سمت رادیویی شدن رفته، با شوخیهای شفاهی به مراتب شمار بیشتری از مخاطبان را مجذوب کرده؛ گروه وسیعی که همچنان زبان تصویر را برای روایت برنمیتابند یا از این رهگذر، کمتر به مفاهیم میرسند. همچنانکه سینمای رادیویی، اگر توقعات شنیداری مخاطب را تامین کند،عامهپسندتر است. یعنی سادگیِ حرافی و شعار و مستقیمگویی، همهپسندتر است تا پیچیدگیِ تفکر و روایت کمحرف و پُرتصویر. این، جاییست که پایتخت توانسته از نقطهضعفش، برای جذب مخاطب نقطهقوت بسازد. پس با مهارت متوسل میشود به جاذبههای ریز ریزی که ممکن است دخلی به داستان نداشته باشند اما برای مخاطب، جذاباند؛ از شوخی با پرآوازههای هنری، سیاسی و ورزشی تا حتی حضور برخی از آنها در پایتخت. این تمهید، ما را به تماشای آتراکسیونی میکِشد که برای خنداندن، از هیچ امکان و ادا نمیگذرد؛ از موسیقی قیصر و سبیل مرتضی عقیلی بگیر تا موتور همسفر و قایق ممل آمریکایی.
شهرزاد تصریح کرد: مخاطب انبوه، به خنده نیاز دارد و الان رقیبی هم برای «پایتخت» وجود ندارد. بدون شک باید از فرصت رقابت با این مجموعه، برای ارتقای کیفی سریالسازی و ترمیمِ پسند مخاطب استفاده شود. باید به اکثریت مخاطبان، امکان انتخاب و به گروهای کمشمارتر هم خوراک متفاوت داده شود؛ به نحوی که به نیاز سطوح مختلف در رسانه پاسخ کیفی شایسته داده باشیم.
او در پایان گفت: دیگر ویژگی «پایتخت»،متلکها، شوخیهای شبهسیاسی و خطقرمزهاییست که سریال اجازه پیدا کرده یا درنهایت توانسته از آن عبور کند. شوخیها گاهی در حد شخصیت سیاه در نمایش ایرانیست. یعنی اعتراض زباندرازانه آمیخته با طنز برای مخاطب ایرانی، آشنا و تاریخدار است. حتی اشتباهگویی برخی واژگان، سیاه را تداعی میکند.تختحوضی و سیاهبازی همواره سرگرمکننده و زبان گویای مردم کوچه و بازار بوده است، و حالا شاهد یک سریال تختحوضی نوچهرهاید که طبق سنتِ نمایشی، فرصت پیدا کرده تا به شوخی با سیاسیون و پرآوازهها در قاب تلویزیون بپردازد. پس مخاطب را به وجد میآورد و منتظرِ متلکِ بعدی نگه میدارد. این بازی را سازندگان پایتخت بلد شدهاند.
منبع: برنا
دیدگاه تان را بنویسید