کد خبر: 398719
|
۱۳۹۹/۰۱/۲۰ ۱۷:۱۰:۰۴
| |

نگاهی به ادبیات در سالی که گذشت

مهشید میرمعزی دلیل این را که در کشورمان کتاب و ترجمه خوب زیاد داریم، دلسرد نشدن نویسندگان و مترجمان می‌داند و معتقد است، برای آن‌ها مهم نیست که چقدر مشکلات بر سر راهشان باشد، کارشان را انجام می‌دهند.

نگاهی به ادبیات در سالی که گذشت
کد خبر: 398719
|
۱۳۹۹/۰۱/۲۰ ۱۷:۱۰:۰۴

اعتمادآنلاین| مهشید میرمعزی مترجم، درباره وضعیت ادبیات و کتاب در سال گذشته، اظهار کرد: من مطالعاتم بیشتر به زبان آلمانی است، اما در عین حال نوشته‌ها و ترجمه‌ها را هم دنبال می‌کنم. معتقدم نویسنده و مترجم خوب کم نداریم. البته منظورم نویسندگان و مترجمان حرفه‌ای‌تر است. مشکل ترجمه‌های تکراری همچنان وجود دارد. یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ام نیز بلقیس سلیمانی است. وقتی کتابی از او منتشر شود بلافاصله می‌خوانم.


او سپس گفت: فکر می‌کنم کار کردن در حوزه ادبیات و به طور کل حوزه هنر علاوه برمعلومات و دانش، به پشتکار و دلسرد نشدن، نیاز دارد. دلسرد نشدن عامل بسیار مهمی است، زیرا خیلی‌ها کتابِ اولشان نمی‌گیرد و یا حتی ناشری برای انتشار کار خود پیدا نمی‌کنند. در این صورت باید دلسرد نشد و به کار خود ادامه داد. البته گاهی هم فردی با کتاب اول دیده می‌شود.


میرمعزی افزود: به نظرم دلسرد نشدن افرادی که در حوزه فرهنگی کار می‌کنند، یکی از دلایل وجود ترجمه و تألیف‌های خوب در ایران است. آن‌ها پیوسته مشغول کار کردن هستند. به اتفاقات و مشکلات جامعه هم بیتوجه نیستند، اما فارغ از مشکلاتی که خود در این راه دارند باز دست از کار کردن نمی‌کشند. شاید چون می‌دانند که ریشه بسیاری از مشکلات، فقر فرهنگی است. من برای این نگاه احترام قائلم. نویسنده‌ها، شاعران و مترجم‌هایی که بدون هیاهو و تمایل زیاد به دیده شدن کار می‌کنند، بهتر می‌توانند روی کار خود تمرکز کنند و در نتیجه کیفیت کارشان هم بالاتر می‌رود. به نظرم باید گذاشت اثر تولید شده، بیشتر با کیفیتی که دارد یا ندارد، مورد قضاوت خوانندگان و منتقدان قرار گیرد و نه با تبلیغ خود شخص.


او درباره تبلیغ کتاب توسط مترجمان و نویسندگان هم گفت: این موضوع چند دلیل دارد؛ دلیل خوش‌بینانه‌اش این است که صاحب اثر گمان می‌کند که ناشر به قدر کافی تبلیغ نمی‌کند. از طرفی هم سرانه مطالعه چندان بالا نیست و در نتیجه کتاب‌ها زیاد فروش نمی‌روند.

بعضی گمان می‌کنند بهتر است خودشان هم بخشی از تبلیغات را به دست بگیرند، چون گمان می‌کنند کتابشان باید مورد توجه واقع می‌شده اما نشده. هرگز کسی فکر نمی‌کند که دلیل عدم فروش کتابش، خوب نبودن آن است. من همیشه گفته‌ام که مخاطبان ایرانی بسیار هوشمند و هوشیار هستند و به خوبی تألیف، و ترجمه و شعر خوب را تشخیص می‌دهند.


مترجم « و نیچه گریه کرد» و «قطار شبانه لیسبون» در ادامه درباره تبلیغ نویسنده‌ها از کتاب یکدیگر که ممکن است به شکل بده بستان باشد، اظهار کرد: این موضوع دو حالت دارد؛ حالت مثبتش این است که فرد کتاب را می‌خواند، از آن خوشش می‌آید و معرفی می‌کند. شخصاً اگر کتابی را بخوانم و خوشم بیاید، دوست دارم که مخاطبانم را هم در این تجربه خوب شریک کنم. در این بین مهم نیست که نویسنده‌اش را بشناسم یا هرگز ندیده باشم. کتابی را در صفحه‌ام توصیه می‌کنم که بتوانم پشت آن بایستم. صرفاً به خاطر دوستی با کسی کتاب معرفی نمی‌کنم. وجه دیگرش این است که حالت بده بستان پیدا می‌کند و این بد است، من کتاب تو را معرفی می‌کنم و تو کتاب من را.


او تاکید کرد: به نظرم همان‌طور که آدم باید بتواند پشت حرف‌هایش بایستد، باید قادر باشد که پشت پست‌هایش هم بایستد. در شرایط جامعه ما باید برای افرادی که کتاب می‌خرند احترام قائل باشیم، زیرا کتاب خریدن جزو اولویت‌های مردم نیست.

آن‌قدر مشکلات مهمتر دارند که اولویت‌هایشان تغییر کرده است. حالا حق کسانی که با این احوال کتاب میخرند، این نیست که کتاب بد و ترجمه بد و سردستی به دستشان داده شود. من که تبلیغ می‌کنم باید بتوانم از کتاب دفاع کنم. به نظرم عدم توجه به این نکته منجر به از دست دادن اعتماد مردم به مطالعه و کتاب می‌شود. بزرگترین سرمایه ما هم اعتماد مردم است. به عقیده‌ی من، ادبیات رفاقت و دوستی بر نمی‌دارد. ماهیت ادبیات با این کار جور نیست.


میرمعزی درباره انتخاب کتاب از لیست‌ها پرفروش برای ترجمه و عرضه سریع آن به بازار کتاب هم گفت: دلم نمی‌خواهد خودم را در مقام قاضی قرار بدهم. این مسئله در سال‌های اخیر شدت بیشتری گرفته است. شاید دلیلش این است که بعضی مترجمان می‌خواهند پول دربیاورند یا دیده شوند. کسی از این قشر حمایت نمی‌کند. اگر مترجمان حمایت شوند شاید بعضی به سراغ ترجمه اثری بروند که دوست دارند. اثری که همکار دیگری آن را ترجمه نکرده است.


او در ادامه بیان کرد: در نمایشگاه کتاب سال گذشته در بسیاری از غرفه‌ها این کتاب‌ها دیده می‌شدند. بعضی از کتاب‌هایی که جایزه می‌برند یا پرفروش می‌شوند، کتاب‌های راحتخوان هستند. بعضی هم نه. از طرف دیگر اگر مخاطبان از این کتاب‌ها استقبال نمی‌کردند که کسی آن‌ها را ترجمه نمی‌کرد. در این مورد تا موضوع «کپی رایت» در کشور ما حل نشود، این مشکل همچنان وجود خواهد داشت. از طرف دیگر اگر از تألیف و ترجمه حمایت شود، جای این‌که مترجم تکراری‌کار تربیت کنیم مترجم خوب تربیت می‌کنیم. مثلاً کلاس‌های آموزشی یا کارگاه‌های ترجمه که در آن‌ها افراد می‌توانند با هم رد و بدل اطلاعات، معلومات و تجربه داشته باشند.


این مترجم همچنین درباره ارزیابی‌اش از فعالیت رسانه‌ها در حوزه ادبیات و کتاب هم گفت: سایت‌ها و خبرگزاری‌ها گاهی زنگ می‌زنند و می‌پرسند کار جدیدتان چیست و یا گاهی کتابی را معرفی می‌کنند، اما در بسیاری از نشریات اینطور نیست یا لااقل علاقه‌ای به کارهای من ندارند! به نظرم نوعی نگاه در بعضی از نشریات وجود دارد که به عقیده‌ی من ناخوشایند است.

«من دوست شما هستم، پس در نشریه‌ای که مسئولش هستم کتاب شما را معرفی می‌کنم. وقتی با من دوست نیستید، انتظار معرفی کتابتان را هم نداشته باشید.» به نظرم یکی از دلایلی که معرفی‌ کتاب‌ها در نشریات تعیین‌کننده نیست همین است.

مخاطب مطمئن نیست کسی که کتاب را معرفی می‌کند، واقعاً آن را خوب میداند یا نه؛ و این عدم اطمینان یا به عبارتی عدم اعتماد کافی، باعث می‌شود در خرید کتاب تردید کند.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها