فریدون صدیقی پیشکسوت روزنامهنگاری:
نگاه در رسانهها باید پدیدهای باشد نه اتفاقی/ دقت را فدای سرعت نکنید
فریدون صدیقی پیشکسوت روزنامهنگاری اعتقاد دارد: خبرهای فوری را میتوان در پلتفرمهای جدید مانند پیامرسانها عرضه کرد اما نباید فراموش کنیم که قرار نیست اسیر سرعت شده و دقت را از دست بدهیم.
اعتمادآنلاین| اتفاقاتی که در روزهای اخیر و به ویژه پس از بحران کرونا در رابطه با تعطیلی و فعالیت مجدد روزنامهها و نشریات کاغذی رخ داد، بار دیگر مباحث پیرامون نقش و قدرت و جایگاه رسانهها (به خصوص) در شرایط بحرانی را برجسته ساخت.
در این روزها برخی از افزایش توان و زیرساختهای فناورانه برای رسانهها به دلیل مخاطرات و بحرانهای زندگی مدرن و نقش بحرانها در شرایط آتی دفاع کرده و ایجاد و تقویت چنین زیرساختهایی را مسیر محتوم رسانه در دنیای مدرن میخوانند. موضوعی که البته منتقدان سرسختی دارد چرا که کاغذ و سیاق مکتوب را جزئی جداییناپذیر برای روزنامهها دانسته و فضای دیجیتال را نه مسیری محتوم که تنها صورتی از انوع رسانه میدانند.
در این میان البته برخی چاره را نه در جدال بین شیوههای مدرن و سنتی که در ریشهها میبینند؛ موضوعی که تمرکز بر آن نشان از آسیبها و کاستیهایی در بحث رسانهها در کشور وجود دارد.
این که اساسا رسانهها در ایران تا چه حد قدرت و ظرفیت ذاتی خویش را در ایفای رسالتشان که خبررسانی دقیق، درست و فارغ از بحثهای جناحی است، پوشش میدهند.
همه روزنامهها زیرساختهای دیجیتالیشدن را ندارند
فریدون صدیقی استاد روزنامهنگاری دانشگاه و پیشکسوت رسانه در تشریح وضعیت رسانهها در شرایط کنونی، بیان کرد: اخبار امروز ما دور از واقعیت است و مبتنی بر رخدادها نیست؛ صرفاً به رخدادها نوک میزند و مثلاً در بهترین شکل 10 درصد از واقعیت را بیان میکند. چیزی که خود خواننده هم به آن رسیده است و این دیگر گوش دادن ندارد و بر این اساس کسی این اخبار را دنبال نمیکند.
وی درباب این که آیا زیرساختهای لازم برای فعالیت در عرصه دیجیتال برای روزنامهها فراهم است، گفت: خیر زیرساخت برای همه روزنامهها موجود نیست؛ البته برخی از روزنامههایی که متعلق به سازمانها و نهادهای دولتی هستند، مشکل زیرساخت ندارند؛ مثلاً روزنامه ایران که وابسته به وزارت ارشاد است یا روزنامه جام جم که وابسته به صداوسیما است و یا روزنامه همشهری که وابسته به شهرداری است و یکی دو روزنامه دیگری مانند قدس، شهرآرا و اینها که وابسته به سازمانها هستند ابزارهای نشر تصویری و فعالیت در فضای مجازی را دارند.
اما موضوع اینجاست که هر توسعه جانبی درگرو توسعه مستمر و پیوسته خود رسانه است؛ آیا رسانههای ما جدا از ظرفیتها و کارکردها و ابزارهای فناوریهای ارتباطی، خودشان مجهز هستند؟ وقتی یک روزنامه با 6 نیرو یا 4 نیرو منتشر میشود، داستان فرق میکند.
این پیشکسوت رسانه در مورد مخاطب رسانه، تصریح کرد: درواقع هدف اصلی رسانهها مخاطب نبوده است؛ درحالیکه برای روزنامهنگار هدف اصلی مخاطب است تا چیزی که خلق و تولید میکند، خوانده و دیده شود؛ و وقتی مطلب و خبر خوانده میشود که مخاطب خودش را در آن متن و محتوای تولیدشده ببینید. همواره خلائی که در تولید اخبار وجود دارد و اخبار گویا و واگویهٔ حقیقت موجود نیست. درنتیجه مخاطبی وجود ندارد. وقتی هدف کمرنگ میشود و تولیدکننده خبر به دنبال این است که رسانهاش چیزهایی را تولید کند که پاسخ به نیازهای مدیرمسئول و صاحبامتیاز باشد؛ یعنی رسانه در خدمت آن سازمان یا رسانه است و تریبونی برای آن است نه برای مردم.
صدیقی یادآور شد: در این حالت مردم موضوع دوم رسانهاند و در وهلهٔ اول رسانه در خدمت انتقال پیام سازمان و نهاد متبوعش است؛ درنتیجه میخواهد آهسته برود و بیاید و چیزی نگوید که به نهاد دیگر بربخورد و یقهاش را نگیرند و مناقشهای بین اینها درنگیرد. درنتیجه با این شیوهٔ خبررسانی آسیب را بهزعم خودشان چنان پایین میآورند که رسانههای ما تبدیل به شاخهای از روابط عمومیهای آن سازمان و نهاد میشوند و بخشی از وظایف روابط عمومی را انجام میدهند. نمیخواهم این موضوع را بهصورت مطلق بیان کنم که ما هیچ نشر و حوزهای نداریم که بتواند مسائل مردم را بیان کند، چرا هستند اما گاهگاهی که البته بعدازآن توضیحات متأخری میآید و تکذیب میشود و ... خبرنگار سرزنش میشود و سردبیر مورد عتاب و خطاب قرار میگیرد و ...
برای سیستم این موضوع اهمیت ندارد که زیرساختهایی را برای حرکت متنوع در سایر ابعاد در نظر بگیرد چراکه اهمیت مردم بهعنوان موضوعی متأخر موردتوجه است و اولویت اول این است که چیزهایی نوشته شود که امنیت سازمان و نهاد متبوعش به خطر نیفتد، به سازمان بالاتری برنخورد و یا منتقد فلان سازمان و نماینده و وکیل و ... نباشد؛ در یک کلام مناسبات سازمانی صاحب رسانه با پیرامونش به هم نخورد و دعوایی درنگیرد.
صدیقی در اشاره به مهارتهایی که نیروی انسانی در رسانه و به ویژه در اشکال نوین باید برخوردار از آن باشد، بیان کرد: آنچه که در این میان وجود ندارد و ضعف عمدهای محسوب میشود، ضعف نیروی انسانی متخصص است. آیا همهکسانی که کار خبر میکنند یا در رسانهای (اعم از سایت، خبرگزاری یا روزنامهها) مشغول به کار هستند، حرفهای هستند؟ واقعیت این است که همه این افراد در این موقعیت و شرایط و ظرفیت و خلاقیت و آموزهها نیستند و بخشی از این ضعف باز به سازمان برمیگردد چراکه موضع سازمان نیست که آن مهارت در کل نیروها باشد.
وی افزود: صرفا قرار است خبری و گزارشی داده و توزیع شود که به کسی هم برنخورد و ... درنتیجه آن آدمهای مستعد هم اغلب مأیوس و سرخورده میشوند و بدل به کارمندان میشوند؛ یعنی آدمهایی چسبیده به صندلیشان، درحالیکه خبرنگار باید بیرون و در صحنه باشد.
این استاد روزنامهنگاری در مورد آموزش حرفهای خبرنگاران برای حضور در دنیای رسانه مجازی و چند رسانهای ادامه داد: درنتیجه اگر قرار است وضع موجود را ارتقا بدهیم، باید ببینیم که نیروهای ما حرفهای هستند؟ بله البته درمجموع و در هر رسانهای تعدادی که بتوانند آن کارکرد را داشته باشند، هستند، چنانچه جمع دیگری هم هستند که فاقد خلاقیت، ابتکار، تجربه، دانش و مهارت لازماند یا تاکنون به آن بیاعتنا بودهاند. نکته این است که این آدمها باید آموزشهایی را ببینند که با درک و فهم نور، صدا و حرکت آشنا شوند. باید کاربردهای ابزار را بشناسند، باید تصویر را بشناسند، یعنی ترکیببندی نماها را بشناسند، صدا را بشناسند.
باید کلاسهایی برای این افراد گذاشته شود که بفهمند و بیایند کارکرد صدا و نور و حرکت چه چیزی است. ما وقتی گزارش روزنامهای را میدهیم کل حرکت در قلم ما خلاصه میشود؛ یعنی وقتی گزارش توصیفی انجام میدهیم باید بنویسیم اما در گزارش غیرمکتوب نیاز به توصیف نداریم چون تصویر دارد و معنی دیگر این است که در کار تصویری باید کمگو باشیم.
این استاد روزنامهنگاری خاطرنشان کرد: البته مباحث ثابتی هم وجود دارند مانند ذات کار خبری؛ یعنی مؤلفهها، عناصر، رویهها و شیوههایی که در کار روزنامهنویسی از آنها بهره گرفته میشود مانند مصاحبه، گزارش، خبر، تولید خبر، گزارش خبری، یادداشت و مقاله و ... هریک کارکرد خودش را دارد؛ وقتی مصاحبه میکنید باید موضوع را بشناسید، مصاحبهشونده را بشناسید، هدف از موضوع را بشناسید که چرا مصاحبه میکنید و همه اینها هست و این کاری است که دانشکدهها انجام میدهند و این اصول را آموزش میدهند.
وی افزود: در گزارش هم به همین صورت است که باید بدانید موضوع چیست، گزارش چیست؟ تحقیقی است؟ توصیفی است یا گزارش از شخص است و... همه این اصول در سرجای خودش است. میخواهم بگویم عناصری که در یک خبر هست، چه برای تولید خبر مکتوب باشد و چه در خبر تصویری، ارزشهای خبریاش فرقی نمیکند و آن چیزی که فرق میکند نوع صدا و حرکت است و عناصر تازهای که در اختیار شماست و شما را از یک سری پرگوییها بینیاز میکند.
در گزارشهای مکتوب، مهم نیست که تولیدکننده خبر چه صدا و چه ویژگیهایی دارد، چاق است یا لاغر است و ... اما در تولید محتوای تصویری، خود صدا اهمیت مییابد و قرار نیست شما با یک صدای نامفهوم مواجهه باشید. در اینجا صدا باید با موضوع همخوانی داشته باشد. گزارشی که قرار است در معدن تهیه شود با صداهای جانبی چه میکند؟ اینکه فرد چقدر باید صدای روی تصویر داشته باشد یا چقدر خودش در تصویر باشد، مهم است. ایجاز، کوتاهی و تدوین در کار دیجیتالی بسیار مهم است.
در کار رسانهای، دقت نباید فدای سرعت شود
صدیقی تصریح کرد: گزارشگری که خبری را در لحظه میدهد و زمان تدوین ندارد هم باید کارش از پیش تدوینشده باشد؛ یعنی فیلم را در ذهن خود ساخته باشد و مناسبات آن را پیشتر در ذهن چیده باشد؛ و این موضوعات نیازمند این است که آدمها فهم، درک، شعور و ذهن تصویری داشته باشند. شناخت این مدیا یا رسانه بسیار مهم است.
وی افزود: خبرهای آنی را میتوان در پلتفرمهای جدید مانند پیامرسانها عرضه کرد اما نباید فراموش کنیم که قرار نیست اسیر سرعت شده و دقت را از دست بدهیم. در این اتفاقات گاهی دقت را قربانی سرعت میکنیم. خبررسانی نیاز به مقداری مکث و تأمل و دقت دارد. همیشه گفتهام و باز تکرار میکنم که روزنامهنگار در تمامی رسانهها نگاه اتفاقی نسبت به پدیدهها ندارد و باید نگاه تحلیلی داشته باشد. وقتی روزنامهنگار یا خبرنگار نگاه تحلیلی و فرایندی به یک رویداد دارد که در گزارشی که میدهد، نگاهی پیش از رویداد و پسازآن به موضوع دارد دارد و این نگاه تحلیلی در خبری که اعلام میکند همراهش است؛ منظور جهت دادن و سمتوسو دادن و گمراه کردن مخاطب نیست بلکه این است که خبرنگار به دنبال چه هست و چرا باید باشد.
کار بر روی پتلفرم های جدید مانند پیامرسانها برای خبرگزاریها مطلوبتر از روزنامهها است؛ البته روزنامهها هم در این تلاش و تجربه جدید فعال بودهاند؛ مثلادر یک سال اخیر روزنامه همشهری این کار را انجام داده و روزنامهٔ ایران هم به دنبال آن بوده است. روزنامه همشهری حتی به دنبال این موضوع بوده است که رادیو داشته باشد. درنتیجه این کارها را میتوان انجام داد و نیاز به کار پیچیدهای ندارد. روزنامههای رسمی و بخشی از روزنامههای بخش خصوصی (متعلق به سازمانها و نهادها منظور است) هم چنین امکاناتی دارند و روزنامههای مستقل که انگشتشمار هستند، اگر موفق و مؤثر هستند، قطعاً در این حوزهها هم میتوانند موفق و مؤثر باشند.
صدیقی عنوان کرد: کارکرد رسانه، اگر به نقش و رسالت یک روزنامه واقف باشیم و به آن احترام بگذاریم این است که بگذاریم که این نقش بهدرستی ایفاء شود و این در صورتی ممکن است که فضای مناسب را برای آن رسانه فراهم کنیم؛ فضایی که در آن خبرنگار در همهجا حضور دارد و اطلاعرسانی شفاف و بهنگام میکند و این اطلاعرسانی قطعاً و یقیناً در چهارچوب منافع و مصالح ملی خواهد بود.
صدیقی در انتها یادآور شد: مشکل این است که ما در طول سالها نقش رسانه و اطلاعرسانی را نادیده گرفتهایم، پایمال و رهایش کردهایم و نمیگذاریم آنگونه که بایدوشاید کار کند؛ اگر هم روزنامه یا رسانهای ناقل خبری با چنین مشخصاتی بوده، درنتیجه دعواهای درون سیستمی و درونسازمانی اخباری را منتشر کرده است. مثلاً اعلام گوشت آلوده و اخباری مانند این، درنتیجه دعوای دو جریان که متصدی گوشت هستند بروز میکند که یکی برای تخریب دیگری این کار را میکند.
وی افزود: در فضای خبر و خبررسانی از سدی که وجود دارد، به صورت قطرهای استفاده میکنیم؛ و سؤال این است که تجمیع اینهمه آب پشت این سد برای چه است؟ بنابراین باید این شرایط بازتعریف شود و به مخاطب اهمیت بدهند؛ وقتی این اهمیت نادیده گرفته میشود، کارشناس صاحبنظر و مسئول ما بهناچار برای اینکه پیامش به مخاطب برسد با شبکههای برونمرزی مصاحبه میکند. حرفهایش را میزند کسی هم کاری با او ندارد چون منافی منافع ملی نبوده ولی همین حرفها را در روزنامههای داخلی نمیتواند بیان کند.
منبع: ایرنا
دیدگاه تان را بنویسید