با کارگردان فرانسوی «کلر دنی» در قرنطینه:
بیثباتی تجربه زندگی را فیلم میکنم
کلر دنی هنرپیشه، کارگردان و فیلمنامهنویس 74 ساله فرانسوی از چهرههای مشهور سینمای امروز است. این کارگردان که این روزها در قرنطینه و در خانهاش در پاریس کار میکند، چهارشنبهای که گذشت یک مسترکلاس سه ساعته برگزار کرد.
اعتمادآنلاین| رویا دیانت- کلر دنی هنرپیشه، کارگردان و فیلمنامهنویس 74 ساله فرانسوی از چهرههای مشهور سینمای امروز است. این کارگردان که این روزها در قرنطینه و در خانهاش در پاریس کار میکند، چهارشنبهای که گذشت یک مسترکلاس سه ساعته برگزار کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، وی در حالیکه داشت جایزهای از فستیوال فیلم ویژن دو ریل را دریافت میکرد، در این نشست طولانی٬ بینشهایی از مسیر حرفهای کاری طولانی خود را با علاقهمندان به اشتراک گذاشت.
امیلی بوژه مدیر هنری فستیوال ویژن دو ریل و لیونل بایر فیلمساز سوئدی مجریان این مباحثه آنلاین بلند بودند که به زودی از طریق وبسایت این فستیوال با زیرنویس انگلیسی در دسترس همه خواهد بود.
این فستیوال فرانسویزبان دنی را به عنوان «استاد فیلم» امسال انتخاب کرد. این جایزهای افتخاری است که به تجلیل از آثار یک فیلمساز هم در روایتهای داستانی و هم در بخش مستند میپردازد.
فیلمسازی و بیثباتی تجربه زندگی
دنی در این جلسه آنلاین درباره رئالیسم موجود در آثار خود گفت و اشاره کرد که فیلموگرافیاش تحت تاثیر «بیثباتی تجربه زندگیمان» و اهمیت اشتیاق است.
او توضیح داد: «زندگی خیلی طبیعی جریان ندارد. ما در دنیای واقعی آرزو و اشتیاق داریم بدون اینکه بدانیم آنها محقق میشوند یا نه. من هرگز سعی نکردم کارگردان مسایل واقعی باشم، فقط سعی کردم شخصیتهایی مانند خودم را به تصویر بکشم، شخصیتهایی که انتظار چیزهایی از دنیا دارند اما مطمئن نیستند میتوانند آنها را به دست بیاورند یا نه.»
در ادامه او به توصیف مراحل زندگی خود پرداخت و از روزهای کودکی و بزرگ شدن در غرب آفریقا و روزهای اول ورود به صنعت فیلم و کار کردن تحت هدایت ژاک ریوت کارگردان گفت.
دنی گفت: «با توجه به اینکه در دوران کودکی و اوایل نوجوانی در معرض فیلمهای زیادی قرار نگرفته بودم اصلا حس شایسته بودن نمیکردم.»
او ادامه داد: «خیلیها را اطراف این صنعت دیدم که شایسته نبودند و این فقط احساساتم را کرد. به همین دلیل است که ژاک ریوت مانند یک بخشنده و محافظ بود. او گفت شایستگی چیزی است که میتوانم کسب کنم و لازم نیست کسی به من ببخشد. اما این زمان برد.»
چطور «شکلات» خلق شد
در دهه هشتاد میلادی، دنی به عنوان دستیار کارگردان برای فیلمسازانی مانند جیم جارموش و ویم وندرس کار کرد و در حین کار کردن در فیلم «پاریس، تگزاس» وندرس محصول سال 1984 که برنده جایزه نخل طلای کن شد٬شروع به کنار هم گذاشتن نخستین صحنهها از اویلن ساخته سینمایی خود کرد.
در این باره او گفت: «در زمان فیلمبرداری در جنوب غرب آمریکایی زمینههایی از سینما را دیدم که هرگز از زمان شروع تماشا کردن فیلم٬ ندیده بودم. فهمیدم آنها به سینما و فیلم وندرس تعلق دارند اما به من تعلق ندارند. تعجب کردم که هیچ اثری بر من نگذاشتند. متوجه شدم آن چیزهایی بر من اثر میگذارند که در شمال کامرون بودند. بنابراین بعد از فیلمبرداری آن پروژه به کامرون برگشتم و فیلمنامه «شکلات» را نوشتم.»
فیلم نخست او یعنی «شکلات» در سال 1988 درباره یک خانواده سفیدپوست ثروتمند بود که در روزهای پایانی استعمارگری فرانسه زندگی میکردند. بعد از آن او فیلم «بدون ترس، بدون مرگ» را در سال 1990 ساخت که داستانش درباره دو مهاجر بود که در حومه شهر پاریس زندگی میکنند.
فیلم بعدی او «نمیتوانم بخوابم» یکی از پروندههای قتل معروف را برداشت و آن را تبدیل به یک بررسی انزوای اجتماعی کرد. وقتی این فیلم در سال 1994 در فستیوال فیلم کن به نمایش درآمد بحثبرانگیز شد و دنی از این موضوع تعجب کرد.
در این باره او گفت: «برای ریچارد کورسل که نقش شخصیت قاتل فیلم را بازی میکرد میترسیدم. در فیلمهای نوآر شخصیتهای با پوست تیره مورد قضاوت قرار میگیرند و نگاه متفاوتی به آنها میشود که خیلی برایشان سخت است.»
او اضافه کرد: «فکر نمیکنم هیچ انسانی در قالب یک قاتل بالفطره وارد این دنیا شود، فکر نمیکنم ما به دنیا میآییم که آدم بکشیم. هر وقت فیلمی ساختم که در آن قتل یا خودکشی وجود داشت، میخواستم به این شخصیتها شانسی برای وجود داشتن جدا از این مسئله بدهم. اینکه توسط همان یک چیز تعریف نشوند».
نقش بازیگر در ساخت فیلم
دنی در ادامه به سوالهایی که دو مجری و شماری از دانشجویان فیلم که در این برنامه استریم حضور داشتند مطرح کردند٬ پاسخ داد و درباره عناصر مختلف فیلمشناسی خود، همکاریاش با گروه راک تیندراستیکس، مستندهایش از جمله «ژاک ریوت»، «به سمت ماتیلد» و «کمپ بریجینگ» و اهمیت احساس در کارهایش صحبت کرد.
او گفت: «عمل ساختن سینما رابطهای احساسی با بازیگر ایجاد میکند. در حین فیلمبرداری هیچ چیز زیباتر از آشکار کردن زیبایی و انسانیت بازیگر، چه زن و چه مرد نیست. من فقط کسی را به خاطر اینکه بازیگر خوبی است انتخاب نکردهام. باید یک جاذبه دو طرفه هم وجود داشته باشد. این مساله به شخصیتها جان میبخشد.»
البته او علیه توصیفهای رایج سبک کاریاش هم صحبت کرد و گفت: «اغلب به من میگویند که زیاد روی بدن تمرکز میکنی. این حس به من دست میدهد که مردم به من به عنوان پزشکی قانونی نگاه میکنند. اما وقتی کسی زنده است، بدنش روی چهره و صدایش هم هست. من هرگز قسمت خاصی از بدن را فیلمبرداری نمیکنم. علاقهای به بدن ندارم، به حضور و وجود یک فرد علاقهمند هستم.»
برای مثال، دنی درباره برداشت خود از ژولیت بینوش و رابرت پتینسون در جدیدترین فیلمش یعنی «زندگی عالی» صحبت کرد. او گفت: «ژولیت بینوش بازیگری قوی و قدرتمند است و میتوانید فقط در حالیکه در یک قطار نشسته قدرت وی را در نحوه حرکت دادن بدنش در یک کلوزآپ ببینید. وقتی چهره یک فرد را فیلمبرداری میکنید همه چیز را میبینید.»
او درباره پتینسون هم گفت: «چیزی در او پنهان است. به نظرم به همین دلیل اینقدر قدرتمند است. او به هیچ وجه طبیعی به نظر نمیرسد و یک نوع زیبایی پلاستیکی پشت چهرهاش دارد که چیزی مرموز را پنهان میکند. این در سینما خیلی تاثیرگذار است.»
تدوینگری سختترین بخش فیلمسازی است
در حالیکه کلاس داشت به پایان نزدیک میشد، دنی توجه خود را از مسایل خاص و پروژههایش به سمت تجربه کلی فیلمسازی معطوف کرد. او درباره رابطه کاریاش با ژان-پول فارگو فیلمنامهنویس و انیس گودار فیلمبردار صحبت کرد و گفت احتمالا تدوینگرش گای لکورن از او خوشش نمیآید.
او گفت: «من با جمیع شکهایم وارد اتاق تدوین میشوم. آنجا تدوینگر باید تمام آن شکها را مدیریت و آنها را تبدیل به چیزی قابل استفاده بکند. به نظرم برای او مشکلزا هستم چون میدانم این قدم آخرین برخورد من با فیلم است و موقعی که به میکس صدا میرسم دیگر آماده ترک کردن پروژه و پشت سر گذاشتن آن هستم.»
دنی مرحله تدوینگری را به عنوان تجربهای چالشبرانگیز اما در نهایت لذتبخش توصیف کرد، اما گفت دید خیلی خوبی نسبت به مرحله بعدی که تبلیغ برای فیلم است ندارد.
او گفت: «وقتی سر صحنه کار میکنید، میتوانید فقط با کوچکترین صدا ارتباط برقرار کنید. با بازیگران و دستاندرکاران یک انرژی و نزدیکی جمعی دارید. وقتی این به پایان میرسد حس غم دارید و حس میکنید فیلم شما را ترک کرده است. یک جور شکاف و تهی بودن را حس میکنید و دقیقا در همین لحظه است که از شما میخواهند بروید محکم بایستید و نماینده فیلم باشید.»
دنی در انتها گفت: «با گذر زمان شما میتوانید رابطهتان با اثر را تعریف کنید، اما رفتن درست از اتاق تدوین به پیشنمایش در یک فستیوال کار سختی است. چون من از همان تهی بودن لذت میبرم.»
دیدگاه تان را بنویسید