کد خبر: 403601
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۸ ۱۰:۰۴:۱۲
| |

ایران درودی، هنرمند پیشکسوت عرصه نقاشی:

باید عشقمان به ایران را تقسیم کنیم

ایران درودی، هنرمند پیشکسوت عرصه نقاشی، در سخنانی خطاب به مردم ایران اظهار کرد: ایران را دوست بداریم. متاسفانه ایران و تاریخ آن فراموش شده است اما ما نمی‌توانیم هویت خودمان را انکار کنیم. ما باید عشق مشترکمان به ایران را هم تقسیم کنیم. 

باید عشقمان به ایران را تقسیم کنیم
کد خبر: 403601
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۸ ۱۰:۰۴:۱۲

اعتمادآنلاین| در هیاهوی لایوها و گفت‌وگوهای دونفره بی‌محتوا اما پرمخاطب اینستاگرام، گاهی گفت‌وگوهای خوب و دلنشین اما به نسبت کم‌مخاطب‌تری هم در دنیای بی‌پایان مجازی پیدا می‌شود.

در همین راستا عصر روز چهارشنبه (17 اردیبهشت‌ماه) ایران درودی، نقاش صاحب‌سبک، نویسنده و کارگردانی که بیش از 60 سال است در عرصه‌ هنر معاصر ایران فعالیت دارد، با انجمن دوستی ایران و فرانسه در یکی از همین گفت‌وگوهای مجازی از عشق بی‌حد و مرز خود به ایران و تاریخ این سرزمین سخن گفت؛ صحبت‌هایی که به‌مرور رنگ و بوی خاطرات را به خود گرفت و در آخر هم با صدای بغض‌آلود این بانوی هنرمند و سفارش محبت‌آمیزش برای دوست داشتن هرچه بیشتر این سرزمین کهن به پایان رسید.

درودی سخنان خود را با بیان عشق خود به ملت ایران آغاز کرد و یادآور شد: در طول زندگی‌ام بارها ثابت کرده‌ام که تا چه اندازه ایران‌زمین، تاریخ پرشکوه آن و هموطنانم را دوست دارم. من عاشق به دنیا آمدم و عشقم به ایران و تاریخ پرشکوه آن را همواره صادقانه ابراز کرده‌ام.

او بیان کرد: در سازمان ملل جمله‌ای گفتم که بسیار دوستش و به آن باور دارم؛ این که نقاشی هویت نقاش را نشان می‌دهد و من به هویتی که در آثارم هویداست، افتخار می‌کنم. از مردمی که مرا دوست دارند، سپاسگزارم و می‌خواهم بدانید که من لیاقت دریافت عشق شما را دارم. در تمام این سال‌ها صادقانه خدمت کردم و خدمتم هم این است که هنر نقاشی معاصر را به مردم بشناسانم و در این راه از امکانت مختلفی همانند تلویون و کتاب نیز بهره گرفته‌ام. از جوانی تلاش کرده‌ام نقاشی معاصر را به ایران بیاورم و این کار را از تلویزیون شروع کردم.

این هنرمند نقاش پیشکسوت خاطرنشان کرد: اما در رأس همه انگیزه‌هایی که دارم ایمان قرار دارد؛ ایمان به هویت ایرانی بودن. اسم من ایران است و با انتخاب این نام وظیفه بزرگی را به من محول کرده‌اند. به عنوان یک ایرانی عشقم را با ملت ایران تقسیم می‌کنم و آن چیزی را که از هنر و آفرینش می‌دانم، به هموطنانم می‌گویم. تاریخ پرشکوه هخامنشیان و کورش کبیر با حقوق بشر و فردوسی اشعارش بسیار بر من تاثیرگذار بوده‌اند و خودم نیز پیرو مولانا هستم که این موضوع از نقاشی‌ها و نوع نگاهم به زندگی کاملا آشکار است.

درودی با بیان این که «خوشبختانه از همه لحظات زندگی لذت می‌برم»، گفت: خودم به تنهایی برای خودم کافی هستم و در تنهایی می‌توانم بیافرینم و در همین دوره کرونا تمام وقتم را برای نقاشی گذاشتم و حس می‌کنم از خوشبخت‌ترین انسان‌های روی زمین هستم. طبیعتا کائنات این عشق را به من برمی‌گرداند و فکر می‌کنم برگشت این عشق همان محبتی است که از مردم می‌بینم.

این هنرمند پیشکسوت خاطرنشان کرد: وقتی نقاشی می‌کنم در عرش هستم و از خود بی‌خود می‌شوم. هیچ‌وقت نمی‌دانم کی شروع و کی تمام می‌کنم و اصلا از پیش نمی‌دانم که چه چیزی می‌خواهم بکشم و از چه رنگی می‌خواهم استفاده کنم و در واقع انگار همه چیز به من الهام می‌شود.

او ادامه داد: وقتی کار می‌کنم در خلسه مطلق هستم. در آن لحظه اصلا فکر نمی‌کنم. الان که روی صندلی چرخ‌دار می‌نشینم و نمی‌توانم بایستم، در اندازه‌های کوچک کار می‌کنم اما کوچک و بزرگ بودن نقاشی‌ها مهم نیست؛ زمانی که می‌توانستم، در اندازه‌های بزرگ نقاشی می‌کشیدم و الان هم در اندازه‌های کوچک‌تر. مهم این است که بارها پیش‌آمده که حین کار از خوشحالی بلند شده‌ و از شوق رقصیده‌ام. من می‌دانم وقتی نقاشی می‌کشم با جایی پیوند دارم، ولی نمی‌دانم کجاست. اصلا حس نمی‌کنم 84 سال دارم؛ چرا که همچنان نیروی کار کردن دارم و بالاترین آرزویم این است که خداوند ایمان من را به خودش بیشتر کند.

درودی همچنین در صحبت‌های خود خاطراتی را از هنرمندان و شاعرانی که با آنها هم‌دوره و دوست بوده است نیز روایت کرد. ژان کوکتو (شاعر و نقاش فرانسوی)، اندره مالرو (نویسنده و منتقد)، احمد شاملو، مهدی اخوان‌ثالث، سالوادور دالی و ... از جمله این افراد بودند.

این هنرمند صاحب‌سبک همچنین درباره فروغ فرخ‌زاد، اظهار کرد: هیچ‌کسی همانند او نتوانست زندگی را این‌گونه ببیند که بگوید می‌خواهم به «فضیلت سیری» برسم. من و فروغ با هم آشنا بودیم اما یکی از افسوس‌هایم این است که نتوانستم او را خوب بشناسم. فقط او را چند بار دیدم و یک بار هم به همراه ابراهیم گلستان به نمایشگاهم در انجمن ایران و آمریکا، آمده بودند.

درودی در ادامه خاطرات خود به دوستی‌ با سهراب سپهری نیز اشاره کرد و گفت: سهراب از دوستان بسیار نزدیکم بود. در پاریس تقریبا هر روز هم را می‌دیدیم و او تنها کسی بود که من او را به عنوان یک درویش قبول داشتم.

او همچنین خاطراتی از پرویز مقدسی، همسرش روایت کرد و از نقاشی‌هایی که برای آن مرحوم کشیده بود، سخن گفت. درودی در بخشی از خاطرات خود با تاکید بر اینکه «از جایگاهی که ملت ایران به من داده به خودم می‌بالم»، یاد پدر و مادرش را گرامی داشت و گفت: دلم می‌خواهد پدر و مادرم از دخترشان خوشحال و راضی باشند. نه مقامی دارم و نه ثروتی که کسی به آن چشم داشته باشد و خودم هم نمی‌دانم چرا مردم ایران من را دوست دارند. باورم این است که این محبت نتیجه عشق و محبتی است که من همواره به کشور و مردم ایران داشته‌ام.

درودی همچنین در ادامه صحبت‌های خود با بیان خاطره‌ای مبنی بر این که منشی سابق این هنرمند بر خلاف این که قرار بوده برخی از نقاشی‌های او را بر اساس خواسته هنرمند از بین ببرد، آنها را نگه داشته و به فروش رسانده است، از حراج تهران نیز گله کرد که برخی از آثار ناتمام او که اصلا آنها را قبول ندارد و جزو آثارش محسوب نمی‌کند را به اسم ایران درودی برای فروش عرضه می‌کند.

این هنرمند پیشکسوت در پایان سخنان خود خطاب به مردم ایران و در حالی که با بغض سخن می‌گفت، اظهار کرد: ایران را دوست بداریم. متاسفانه ایران و تاریخ آن فراموش شده است اما ما نمی‌توانیم هویت خودمان را انکار کنیم. ما ایرانی هستیم و تاریخ نشان می‌دهد که این سرزمین پایه‌گذار فرهنگ در دنیا بوده است. به زبان فارسی احترام بگذارید، درست بنویسید و درست حرف بزنید. ما باید عشق مشترکمان به ایران را هم تقسیم کنیم.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها