یادداشتهایی در نقد ممیزی کتاب/۱
تجربهی سانسور کتاب مقدس
برای ملتی که حاکمانش راه ترقی و پیشرفت خود را نه در نهاد دانشگاه و نشر کتاب، که در توپریزی و تفنگسازی از بیگانه میدانستند، البته که باروت و تفنگ اختراع مهم اروپاییان بود نه ماشین چاپ.
اعتمادآنلاین| رضا نساجی، نویسنده و فعال نشر- داستان طبع کتاب در ایران، داستان شگفتی است؛ از این جهت که همچنان شگفتیهایی برای عرضه دارد.
به گزارش اعتمادآنلاین، برای ملتی که حاکمانش راه ترقی و پیشرفت خود را نه در نهاد دانشگاه و نشر کتاب، که در توپریزی و تفنگسازی از بیگانه میدانستند، البته که باروت و تفنگ اختراع مهم اروپاییان بود نه ماشین چاپ.
از این رو، این تاریخ چاپ در ایران، تأخیری بیش از 300 ساله نسبت به تاریخ سلاحهای مدرنی داشت که برادران شرلی برای شاه عباس کبیر به ارمغان آوردند.
جالب اینکه اولین کتاب چاپشده توسط ماشین چاپی که به ارادهی عباسمیرزای ولیعهد در تبریز وارد شد و آغاز به کار کرد، باز هم به جنگ اشاره داشت و داستانهایی از جنگ اول ایران و روس به روایت قائممقام فراهانی بود.
اما در این میان نباید یک روایت را جا انداخت. نخستین کتاب چاپ شده در ایران، فارغ از ارادهی حاکمان و در میانهی غفلت ایرانیان مسلمان، حاصل تلاش ارامنهی مسیحی اصفهان برای عقب نماندن از دیگر ملل مسیحی جهان بود که در همان دوران شاه عباس صفوی دستگاه چاپی را تهیه و بدون هیچ معلم و راهنمایی بعد از تلاش طولانی موفق به چاپ بخشی از کتاب مقدس را شدند. یکی از کتابهای عهد عتیق؛ زبور داود (مزامیر).
بدین ترتیب، دعاهای داود نبی نخستین کتابی است که در ایران به چاپ رسیده، شاید صرفاً بهدلیل فراغت ارامنه مسیحی از نظارت دولت اسلامپناه صفوی (چرا که چند سال پس از چاپ این کتاب، چاپخانهی ارامنه بهمدت 220 سال دچار وقفه شد).
این همان شوخی تاریخ با دستاندرکاران صنعت نشر ایران است؛ اگر بخواهند با چاپ این کتاب تاریخ را تکرار کنند.
اما جالب است که بدانیم امروز هم چاپ کتاب زبور داود با مشکل روبهرو میشود. مستند این ادعا، نامهی ادارهی کتاب وزارت ارشاد به ناشری است که قصد داشته این کتاب را تجدید چاپ کند.
در چاپ پیشین این کتاب در سال 1384، با روی کار آمدن وزیر ارشاد اول آقای احمدینژاد، ادارهی کتاب بهرغم صدور مجوز نشر در دولت قبل، با عدم صدور مجوز اعلام وصول کتاب، مانع از پخش آن شد و نهایتاً با چانهزنیهای بسیار، قرار شد کتابی که مدتها در انبار مانده بود، تنها به هموطنان کلیمی (و نه حتی مسیحی!) فروخته شود!
اما یک سال پیش بود که با درخواست دوباره برای مجوز کتاب مزامیر، ابلاغیهای در آستانهی تحویل سال جدید از ادارهی کتاب صادر شد که در آن ممیز کتاب خواستار حذف کلیهی آیاتی بود که نام «اسرائیل» در آن آمده است. بدین ترتیب، عیدی ارشاد به این ناشر، چیزی نبود جز شوخی با کتب مقدس. به بیان بهتر، درخواست سانسور کتاب دینی هموطنان کلیمی و مسیحی ما. آنهم بابت ده بار تکرار نامی در این کتاب که البته 41 بار در قرآن مجید هم آمده است و لذا میبایست قرآن را چهار برابر سانسور کرد!
علاوه بر وجه قدسی و دینی این کتابها، اگر از زاویهی ارزش تاریخی این کتاب بنگریم، خواهیم دید که ممیز محترم و فاضل! ارشاد ظاهراً هیچ شناختی از کتب مقدس ادیان ابراهیمی نداشته و نمیدانسته اسرائیل در درجهی اول لقب یعقوب نبی است و در درجهی دوم، نام تاریخی قومی چند هزار ساله که پدیدار کنونی رژیم اشغالگر قدس در قالب دولت موسوم به «اسرائیل» همانقدر به زبور داود نبی ربط دارد که دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به داعش، به قرآن مجید. آیا توسل داعش و القاعده و طالبان به «جهاد» سبب میشود که آیات جهاد از قرآن گزینش شوند؟
حتی از زاویهی نگرش ادبی و ارزش غنایی کتاب هم جای تأمل بسیار وجود دارد. انتخاب «مزامیر» از میان 39 کتاب عهد عتیق، برخلاف تصور ممیزی ارشاد در دولت سابق، نه بهجهت وجه تبشیری، که بهواسطهی ماهیت آن است که چون دربردارندهی دعاهای داود نبی است، همچون رازونیاز ایوب نبی در کتاب «ایوب» - و همچنین «غزلی از غزلها»ی سلیمان نبی و «نوحه» و شاید «جامعه»ی جامعه بن داود نبی - کتابی متفاوت با ساختار کلی کتب عهد عتیق است که وجه ادبی و شاعرانهی آن همچون وجه دینی آن مهم است - حتی برای غیر یهودی و مسیحی - و بر وجه تاریخی غلبه دارد.
بهعلاوه، حتی اگر مباحث پیچیدهی کلامی مسیحیت از گنوسیها تاکنون در باب تفاوت خدای عهد عتیق و خدای عهد جدید را هم در نظر نگیریم، سوز و گداز راز و نیازهای داود و ایوب - که در سنت اسلامی نیز ستایش شدهاند - آنچنان جذابیت ادبی و عرفانی دارد که نمیتوان به خود اجازهی گزینشگری در کتابی اینچنین را داد.
باری، نامهی 28 اسفند 1397 وزارت ارشاد به ناشر، شاید شوخی شب عیدی و یا حتی دروغ سیزدهی بود که کمی زودتر گفته شده. وگرنه، کمکم این ظن در اهل نشر تقویت میشود که ممیزی ارشاد با دین و کتب دینی هم ناآشناست. و نیز این ظن قویتر که شاید ارشاد برای برخی ناشران «آشناتر» است؛ چرا که در همین سالها شاهد چاپ تمام کتب عهد عتیق و جدید توسط ناشران دیگری بودهایم.
برای مثال، متن مورد نظر در کتاب «عهد عتیق» از ارشاد مجوز گرفته (و توسط نشر هرمس و نشر نی) بارها چاپ شده است. همچنین در کتاب «زوهر»، از کتب عرفان یهودی (کابالا) که با مجوز ارشاد توسط ناشر دولتی (انتشارات علمی و فرهنگی) در سال گذشته منتشر شده است، علاوه بر تکرار واژهی «اسرائیل» و «ییسرائیل» در سرتاسر کتاب، مطالبی از خاخامهای یهود آمده است که اگر با همین میزان از دقت و حساسیت به آن کتابها هم نگریسته شود، در کنار عناوین مندرج به خط و زبان عبری روی جلد کتاب میتواند مصداق علنی تبلیغ آیین یهود به شمار آید.
حکایت آن ناآشنایی با کتاب دین خودمان و این آشنایی با ناشران خودی را طبیعتاً میبایست از وزیر ارشاد پرسید که درسخواندهی مدارس دینی هستند و لابد میدانند درخواست حذف ده آیه از کتابی دینی، شوخی زشتی است با پیروان آن ادیان پذیرفته شده در قانون اساسی ایران؛ که البته میتواند تعمیمهای مشابه - هر چند نادرست، همچون درخواست کنونی ارشاد - را برای دیگر کتب دینی در پی داشته باشد!
به همین جهت، صاحب این قلم در توییتی وزیر ارشاد را خطاب قرار داد تا شاید از رمز و رموز سانسور بیحد و مرز آگاهتر شوند. اینکه چند روز پس از این توییت، کتاب مزامیر در سامانهی کتاب وزارت ارشاد به طور خود به خود بار دیگر در دستور بررسی قرار گرفت، اتفاق عجیبی نبود - زیرا اهالی فرهنگ میدانند که وزیر دستکم در توییتر پاسخگوی مخاطبان است و معاون فرهنگی و مدیر ادارهی کتاب هم روابط عمومی خوبی دارند، هرچند این روحیهی مثبت مدیران به تغییر رویهی اداره نمیانجامد - اما عجیب اینجاست که بعد از ماهها بررسی، ابلاغیهی دیگری برای ناشر صادر شده که باز هم حذف عبارات و آیاتی از کتاب مقدس را میطلبد.
ناشر قصد ندارد این ایلاغیه را هم همچون ابلاغیهی پیشین جدی بگیرد و عمل کند - و طبیعتاً 45 روز بعد از صدور ابلاغیه، درخواست مجوز کتاب در سامانه به حالت تعلیق درخواهد آمد - زیرا این سانسور کتب مقدس را هم از جنس اعمال خودسرانهی افراطیونی میداند که به تازگی با حمله به مکان مقدس کلیمیان ایران - آرامگاه استر و مردخای در همدان - باعث رنجش هموطنان کلیمی و آبروریزی برای دولت و ملت ایران شدهاند. اما این اشاره برای آگاهی اهالی فرهنگ کفایت خواهد کرد که هر چقدر که ماشین چاپ در ایران دیر آمد و کمرونق بود، ماشین ممیزی زود نخواهد رفت و در همهجا روغنریزی خواهد داشت!
دیدگاه تان را بنویسید