کاوه راد، وکیل دادگستری، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
معافیت مالیاتی هنرمندان ناکارآمد است
کاوه راد عنوان کرد که موافقان عدم دریافت مالیات میگویند اگر مالیات بگیرید، هنرمندان دیگر نمیتوانند اثر فاخر تولید کنند چون همه پولشان را باید بابت مالیات بدهند، اما سوال این است که حداقل از سال 1380 تاکنون که هنرمندان درگیر معافیت مالیاتی هستند، آیا ما هنر فاخر داشتهایم؟ آیا هنرمندانی که درآمدهای میلیاردی دارند و پاپآرتیستها هنر فاخر ارائه میکنند؟ بنابراین سیستم معافیت مالیاتی تا امروز به صورت مشخص بر ارتقای سطح هنری جامعه تاثیری نگذاشته و ناکارآمد است.
اعتمادآنلاین| معافیت مالیاتی هنرمندان از نگاه کاوه راد، ساختاری ناکارآمد را پدید آورده است که طی این سالها نه تنها منجر به تولیدات آثار هنری «فاخر» نشده بلکه رانتی است که وقتی دولت معافیت مالیاتی هنرمندان را اجرا میکند، در مواقع خاص هم احتیاجش این است که آنها از سیاستهایش حمایت کنند. این وکیل معتقد است، امتیاز اقتصادی معافیت مالیاتی هنرمندان باید برای مخاطب هنر باشد نه تولیدکننده اثر هنری. راد میگوید معافیت مالیاتی هنرمندان باید برداشته شود و سقف مالیاتی به جای آن اجرا شود.
کاوه راد، وکیل دادگستری که وکالت برخی از بازیگران از جمله ترانه علیدوستی را بر عهده داشته یا در برخی از نشستها با موضوعهای هنری همچون «سرقت هنری و بررسی حقوقی مالکیت فکری آثار هنری» در خانه موسیقی به عنوان مشاور حقوقی خانه موسیقی، «آسیبشناسی حقوق هنرمندان تئاتر و سینما در قراردادهای هنری» در تئاتر شهر و... شرکت کرده است، یکی از مخالفان موضوع معافیت مالیاتی هنرمندان است.
با توجه به این تعاریف، میتوان گفت که کاوه راد با معافیت مالیاتی مخالف است و همین دیدگاه باعث شد در ادامه پروندهای که در اعتمادآنلاین در حال انتشار است به سراغ او برویم و این پرسش را مطرح کنیم: «موافقان معافیت مالیاتی میگویند اگر مالیات بر اساس درآمد باشد، جامعه هنری در تمام ماهها یا فصلهای سال درآمد ندارد. با توجه به این موضوع، مالیات چگونه میتواند در بحث فرهنگ و هنر تعریف شود؟» از آنجا که پاسخ راد به صورت یکپارچه و کامل بود، متن کامل آن در ادامه میآید:
نبود مبنای حقوقی
خلط مفهومی شکل گرفته است و برخی مالیات بر درآمد را با مالیات بر صنف قاطی میکنند. این استدلال مبنی بر اینکه برخی از هنرمندان در همه ایام سال درآمد ندارند از جنس اصطلاح مصطلحی است که در جامعه شکل گرفته و مبنای حقوقی ندارد.
مالیات بر درآمد یعنی شما به هر میزان درآمدی که در طول یک سال مالیاتی که از اول فروردین تا 29 اسفند شروع میشود درآمد کسب کردهاید، مالیات پرداخت کنید فارغ از اینکه یک ماه درآمد داشته باشید و بقیه سال استراحت کرده باشید، اداره مالیات اصلاً با این مساله کاری ندارد که چند ماه کار کرده و درآمد دارید چون با درآمد سالانه کار دارد، مثلاً دولت ابتدای سال اعلام میکند امسال مالیات تا سقف 36 میلیون تومان در سال از پرداخت مالیات معاف است؛ یعنی اگر کسی ماهی سه میلیون تومان حقوق میگیرد، لازم نیست مالیات بدهد.
درباره هنرمندان نیز همینطور است. دولت امسال در پیشنویس لایحه اصلاحیاش اعلام کرده است که این عدد 100 میلیون تومان در مورد صنف هنرمندان باشد و گفته است اگر هنرمندی در سال تا 100 میلیون تومان درآمد داشته باشد، از پرداخت مالیات معاف میشود و اگر بیشتر از این میزان درآمد کسب کند، وارد سیستم پلکانی میشود؛ یعنی هر چقدر درآمد شما بیشتر شود باید مالیات بیشتری پرداخت کنید، مانند همه صنوف دیگر.
بنابراین حرف ما این است استدلالی که یک هنرمند در ماههایی از سال درآمد ندارد پس مشمول معافیت مالیاتی شود، درست نیست چون ممکن است در یک سال چهار ماه درآمد داشته باشد یا حتی هر روز آن درآمد را کسب کرده باشد.
بقیه اقشار جامعه هم بر مبنای درآمد مالیات میدهند پس هنرمندان هم باید بر مبنای درآمد مالیات بدهند چون اساساً تمایزی میان اقشار جامعه وجود ندارد. خیلیها استدلالشان این است که چون هنرمند کاری هنری انجام میدهد نباید مالیات دهد. پرسش من این است که پس چرا معلم یا کارگر ذوب آهن باید مالیات بدهد؟ چرا قشر فرودست جامعه باید مالیات بدهد اما هنرمندی که میلیاردها تومان درآمد دارد نباید مالیات دهد؟
شما وقتی کنسرت میروید حتی نگهبان در ورودی سالن کنسرت هم مالیات میدهد، اما از خواننده همان کنسرت مالیات نمیگیرند. در حالی که درآمد خواننده چند صد برابر درآمد آن نگهبان است. این سیستم مالیاتی ناکارآمد است. این ناکارآمدی کجا خودش را نشان میدهد؟
موافقان عدم دریافت مالیات میگویند اگر مالیات بگیرید، هنرمندان دیگر نمیتوانند اثر فاخر تولید کنند چون همه پولشان را باید بابت مالیات بدهند، اما سوال من این است که حداقل از سال 1380 تاکنون که هنرمندان درگیر معافیت مالیاتی هستند، آیا ما هنر فاخر داشتهایم؟ آیا هنرمندانی که درآمدهای میلیاردی دارند و پاپآرتیستها هنر فاخر ارائه میکنند؟ بنابراین سیستم معافیت مالیاتی تا امروز به صورت مشخص بر ارتقای سطح هنری جامعه تاثیری نگذاشته و ناکارآمد است.
سوبسید زمینهای برای ایجاد رانت
نکته بعدی این است که امتیازی که دولت به هنرمندان میدهد یک رانت ایجاد میکند. دولت به هنرمندان امتیاز میدهد پس متقابلاً حتماً انتظارهایی دارد. چطور است که هنرمندان میگویند دولت نباید در هنر دخالت کنند، با ممیزی مخالف هستند، با دولتی شدن فرهنگ مخالف هستند، اما جایی که دولت میخواهد امتیاز دهد با سر به سراغ آن میروند؟ این 2 موضوع با یکدیگر همخوانی ندارد و متناقض است.
اگر میگویید دولت در فرهنگ دخالت نکند و باید از دولتی شدن فرهنگ و هنر دوری کنیم، یک وجه دیگرش هم این است که دولت نباید به شما سوبسید بدهد. بنابراین هنرمندان هم باید مانند سایر اقشار جامعه از نظام مالیاتی پیروی کنند؛ مثال این 2 موضوع مانند بچهای است که به حرف پدرش گوش نمیکند، اما درعین حال پول توجیبی هم میخواهد. پدر هم وقتی به بچهاش پول توجیبی میدهد انتظارش این است که بچه حرفشنوی داشته باشد.
این مثال در مورد هنرمندان هم صادق است. وقتی دولت به هنرمندان سوبسید میدهد و آنها را از مالیات معاف میکند، طبیعتاً در مواقع خاص احتیاجش این است که هنرمندان از سیستمها و سیاستهای دولتی حمایت کنند. این ساختار ناکارآمد است.
کارتهای شهروندی فرهنگ و هنر
مساله بعدی این است که اگر میخواهید از فرهنگ و هنر حمایت کنید، راهش این نیست که معافیت مالیاتی را به هنرمند بدهید. امتیاز اقتصادی آن باید برای مخاطب هنر باشد نه برای تولیدکننده آثار هنری. میخواهید از فرهنگ و هنر حمایت کنید، ایرادی ندارد، اما میتوانید به کسی که به دیدن آثار هنری میرود سوبسید بدهید؛ مثلاً به کسی که کنسرت میرود یا به دانشجویان که سالنهای تئاتر را پررونق میکنند تخفیف بدهید.
از این طرف معافیت مالیاتی را به هنرمند میدهید از آن طرف بلیت 80 هزار تومانی کنسرت در یک سال و نیم 200 هزار تومان شده است در حالی که اگر هنرمندی معافیت مالیاتی میگیرد چرا باید بلیت کنسرت خود را بالا ببرد؟ چرا قیمت تمامشده مرتب بالاتر میرود؟
حرف ما این است که اگر دولت میخواهد با سیستم معافیت مالیاتی از هنرمندان دفاع کند، این راه غلط است. میتوان کارتهای شهروندی فرهنگ و هنر طراحی کرد که دولت 50 درصد تخفیف دهد، آنوقت سینمادار، فیلمساز، سالن تئاتر مستقل، گالریدار، آرتورکها و... چرخشان میچرخد اما دولت الان چند میلیارد تومانی را که میتواند به 20 میلیون نفر کمک کند به تعداد کمی محدود کرده و همین است که امروز به چنین ساختار ناکارآمد مالیاتی میرسیم.
به اعتقاد من معافیت مالیاتی باید برداشته شود. البته من موافق سقف مالیاتی هستم؛ یعنی فکر میکنم دولت باید سقفی را همانگونه که برای همه مشاغل دارد، برای فرهنگ و هنر هم بگذارد و درآمدهای مازاد بر آن سقف حتماً باید مالیات پرداخت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید