اختصاصی/ تارا بهبهانی در یادداشتی مطرح کرد:
کرونا اسیر تخیل کودکان
داور مسابقه نقاشی «قرنطینه» که در گالری گلستان برگزار شد، در ارزیابی نقاشی کودکان شرکتکننده در این رویداد نوشت: «جسارت آنها در نشان دادن فضای داخلی منازل با القای حس آرامش، شادی و نشاط و طراحی فضای وحشتناک و مخوف در بیرون پنچرهها و حس کمین کردن ویروس کرونا در پشت در و شیشهها، آنقدر زیبا و ملموس کشیده شده است که در بعضی نقاشیها سه تا چهار احساس مختلف به تماشاچی منتقل میشود.»
اعتمادآنلاین| ویروس کرونا دنیای جدیدی را برای تخیلات کودکان ساخت. آنها تخیلات، آموزهها و آرزوهای خود را از روزهای خانهنشینی یا تجربه جدیدی که جهان در دوران شیوع ویروس کرونا طی میکند، روی کاغذ آوردند و در مسابقهای با عنوان «قرنطینه» در گالری گلستان شرکت کردند. این مسابقه به همت لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان، در روزهای اوج ویروس کرونا و خانهنشینی ویژه کودکان زیر 10 سال آغاز شد و پس از آن هم شهرداری اعلام کرد که نقاشیهای کودکان درباره ویروس کرونا و قرنطینه را در قالب کتابی منتشر میکند و حتی گزیدهای از آثار را روی دیواری در منطقه پنج تهران نمایش خواهد داد.
این مسابقه در هشتم فروردین 1399 با انتشار فراخوانی از سوی لیلی گلستان آغاز به کار کرد و تا پایان مهلت دریافت آثار، بیستم اردیبهشتماه، نزدیک به هزار اثر دریافت شد که در این میان ایرانیانی از آمریکا، فرانسه، انگلستان، قطر و عمان هم از آن استقبال کردند. مرحله اولیه داوری آثار را لیلی گلستان بر عهده گرفت و داوری نهایی را فرشید مثقالی، کامبیز درمبخش و تارا بهبهانی انجام دادند.
تارا بهبهانی، نقاش، مدرس هنر و یکی از داوران این مسابقه نقاشی که سالها تجربه آموزش نقاشی به کودکان را دارد، طی یادداشتی به اعتمادآنلاین، به بررسی نقاشیهای کودکان از دوران کرونا پرداخته است که در ادامه میآید.
***
داوری مسابقه «قرنطینه» گالری گلستان در این روزهای متفاوت، برایم مروری شد بر هجده سال تدریس نقاشی و خلاقیت به کودکان و نوجوانان.
ناخودآگاه نقاشی بچهها را با کارهای دورههای مختلف شاگردانم در این سالها مقایسه کردم.
ذهن سیال بچهها در این روزها به واسطه بسیاری از عوامل دچار بلوغ و دگردیسی شده است. چنانکه لفظ قرنطینه که در نگاه اول یادآور محیطی بسته و خاکستری و بدون ارتباط با دنیای روزمره بود در این نقاشیها به تعریف و معناهای جدیدی دست یافته و تنوعی از ایده و سوژه را روی کاغذها به تصویر کشیده است. در واقع این تغییر و تحول و برداشتهای متنوع آنها مقایسهای اجمالی را با کارهای بچهها در سالهای قبل و داوریهای گذشتهام میطلبید.
اختصاص دادن موضوعی واحد برای یک نمایشگاه بزرگ کاری است که هرساله برای نمایشگاه بچهها در محک انجام میدهم. پیچیدگی ایدهها و فکرها و کنجکاوی آنها، بحث و گفتوگوهای طولانی و جهانبینی شیطنتآمیزشان نسبت به مسائل اجتماعی و حوادث روزمره مرا حیران میکند. آنچه در داوری کارهای این مسابقه مرا به تعجب وا داشت، توجه به بعد زمان در بیشتر نقاشیها بود.
میدانیم که در خلق یک نقاشی در یک بوم یا کاغد دوبعدی با درک سایه، عمق و پرسپکتیو بعد سوم ایجاد میشود و گاه سالها طول میکشد تا یک نقاش از نظر روحی و معنوی و بصری به مهارتی برسد تا بتواند بعد چهارم یعنی زمان را در نقاشیهایش وارد کند.
اما در این مسابقه که این نقاشان کوچک سن زیادی نداشتند و قرار بود که از صفر تا 10 سال ظاهر شوند، مانند دکوراتورها و صحنهگردانهای سینما و تلویزیون چند زمان را همزمان در کارهایشان نشان داده بودند. جسارت آنها در نشان دادن فضای داخلی منازل با القای حس آرامش، شادی و نشاط و طراحی فضای وحشتناک و مخوف در بیرون پنچرهها و حس کمین کردن ویروس کرونا در پشت در و شیشهها، آنقدر زیبا و ملموس کشیده شده است که در بعضی نقاشیها سه تا چهار احساس مختلف به تماشاچی منتقل میشود.
در عین حال در بسیاری از نقاشیها زمان و مکان تعریف زمینی نداشتند و گویی خالق آنها اصراری هم نداشته که بداند یا بدانیم حوادث نقاشی در کجا اتفاق افتادهاند، در زمانی از بیزمانی کشیده و در جاهایی حس فرصت کم بیماران را برای بازیابی سلامتی و نگرانیاش را به گونهای غیر از کلیشههای مرسوم بازنمایی کرده است.
از نگاه دیگر مشاهدات بچهها در هر سال بیشتر میشود. آنها نسبت به همسالان خود در سالهای شروع تدریس من و بعد از آنکه مشاهدات محدودتری داشتند، به واسطه تغییر زندگیها، استفاده از فضای مجازی یا شاید جهشهای ژنتیکی با نگرشی روشنتر و با گوشهای شنواتری مسائل اطراف را میبینند و جذب میکنند.
پس بازخورد اینها روی کاغذ، نقاشیهای پیچیدهتری را بازگو میکنند. آنها دیگر تصوراتشان را در کادر نمیگنجانند و برایش چهارچوب تعریف نمیکنند، رهاتر و بیپرواتر احساساتشان را به تصویر میکشند و المانهایی خارج از مرسومات و فرمهای آشنا خلق میکنند.
اختلاف این مسابقه برای من با مسابقهها و داوریهای قبلیام بسیارست و نشاندهنده ذهنهای آگاهی بود که هرچند در جثهای کوچک به شیطنت و بازی مشغولاند ولی آنچنان دغدغهمند و درگیر مسائل بزرگسالان، جهان و کره زمین هستند و آنقدر بیمحابا کره زمین اسیرشده و زندانی در ویروس کرونا را بازنمایی کردهاند که با کمی نکتهسنجی درمییابیم چقدر داستان کرونا در دید بچهها وسیعتر و گستردهتر از آنچه میدانیم بوده است.
آن هیولای گرد تیغتیغی ذهن بچههای یک نسل را چنان درگیر کرده که چند زمان را در عین بیزمانی ترسیم میکنند و چهارچوبها را میشکنند و با ابرقهرمانها و موجودات سوررئالیستی به جنگ هیولا میروند و آن را در بند میکنند و شکستش میدهند و خاطرات رنگینی با نقاشیهایشان از این دوره عجیب برای ما باقی میگذارند.
دیدگاه تان را بنویسید