کد خبر: 425049
|
۱۳۹۹/۰۵/۱۹ ۱۴:۰۹:۴۶
| |

نگاهی به فیلم «مرثیه گمشده» ساخته خسرو سینایی

عزیزالله حاجی ‌مشهدی در یادداشتی نوشت: در کارنامه هنری «خسرو سینایی» که در عرصه‌های نویسندگی، شعر، موسیقی و فیلمسازی آثار ارزنده‌ای از خود به یادگار گذاشته است، فیلم مستند «مرثیه گمشده» (The Lost Requiem) جایگاه ویژه‌ای دارد.

نگاهی به فیلم «مرثیه گمشده» ساخته خسرو سینایی
کد خبر: 425049
|
۱۳۹۹/۰۵/۱۹ ۱۴:۰۹:۴۶

اعتمادآنلاین| عزیزالله حاجی ‌مشهدی- در کارنامه هنری «خسرو سینایی» که در عرصه‌های نویسندگی، شعر، موسیقی و فیلمسازی آثار ارزنده‌ای از خود به یادگار گذاشته است، فیلم مستند «مرثیه گمشده» (The Lost Requiem) جایگاه ویژه‌ای دارد.

حتی شاید بتوان این اثر را در میان نزدیک به 30 فیلم مستند او، مهجورترین و در عین حال برجسته‌ترین کار این فیلمساز به حساب آورد.


جریان تولید و ساخت و پرداخت این فیلم مستند که در فاصله سال‌های 1349 تا 1362 نزدیک به 13 سال به طول انجامیده، فراگردی به راستی وقت‌گیر، طولانی و دشوار داشته است. ساخته شدن چنین فیلمی تنها در سایه پشتکار، خستگی‌ناپذیری و شکیبایی‌های فراوان یک فیلمساز سختکوش، مقدور و میسر شده است.


بخش عمده‌‌ای از نیرو و تلاش سازنده‌ فیلمساز، صرف گردآوری اطلاعات و پژوهش‌های مربوط به یک واقعیت تلخ تاریخی- یعنی مهاجرت و آوارگی لهستانی‌ها در جریان جنگ جهانی دوم- شده است تا بتواند از حضور تعداد بی‌شماری از این آوارگان در برخی شهرهای ایران از جمله «بندر انزلی»، «تهران»، «قزوین»، «اصفهان» و «اهواز» تصویری درست ارایه دهد.


شرایط بسیار متفاوت تولید چنین اثری، در مقایسه با دیگر مستندهای ساخته شده در ایران، به گونه‌ای بوده است که از جنبه‌های مختلفی برای تحلیل‌کنندگان این‌گونه آثار می‌تواند جالب توجه باشد.

حتی می‌توان جریان ویژه روند تولید مرثیه گمشده را به عنوان دشوارترین نمونه ساخت یک مستند تاریخی یا مستند اجتماعی (قوم‌نگار) به حساب آورد. کار قابل اعتنایی که از جنبه‌های گوناگون می‌تواند برای بسیاری از دانشجویان علاقه‌مند به فیلم‌های مستند یا برای مستندسازانی که جسارت پرداختن به طرح‌های دشوار و پیچیده و پر دردسر را ندارند، انگاره‌ای آموزنده به حساب آید.

به ویژه که فیلمساز جز برخی سندهای بسیار پراکنده از واقعیت تلخ آوارگی لهستانی‌ها و مهاجرت و پناهندگی آنان به ایران (در سال‌های 1941 و 1942 میلادی در جریان جنگ جهانی دوم) امکان دیگری در اختیار نداشته است.

در واقع سینایی، در اواخر دهه 40 خورشیدی در شرایطی به ساختن چنین اثری همت گماشت که از نخستین تجربه‌های فیلمسازی وی هنوز بیش از دو، سه سال نگذشته بود. البته از یاد نباید برد که این تجربه‌های تازه در پایان تحصیلات دانشگاهی وی در رشته سینما و موسیقی در «وین» شکل می‌گیرد و با توجه به چنین پشتوانه‌ای، هرگز نمی‌توان او را با فیلمسازان تازه کار و تجربی مقایسه کرد. هرچند که تجربه کردن تا آخرین روزهای زندگی یک هنرمند، امری گریزناپذیر و ضروری است.


سازنده مرثیه گمشده با استفاده از پژوهشی جدی و دامنه‌دار، برای بارور کردن یک طرح ساده و به ظاهر نه چندان پیچیده، ناگزیر بوده است تا به شیوه‌های گوناگون تولید چنین اثری اندیشه ‌کند. حتی پس از نزدیک به 5 سال دوندگی، هیچ سازمان و تهیه‌کننده خصوصی و دولتی حاضر به سرمایه‌گذاری در زمینه تولید چنین اثری نبوده است و تلویزیون در شرایط ویژه‌ای، از ساخته شدن چنین طرحی استقبال کرد. گویا در آغاز کار، بخش‌های مربوط به صحنه‌های «زلاندنو»، بخش‌های خارج از ایران در فاصله سال‌های 53 تا 54 با استفاده از فیلمبرداری چون «شادروان فریدون قوانلو» فیلمبرداری شد و «اسماعیل امامی» مدیر فیلمبرداری مرثیه گمشده، بخش‌های عمده این فیلم را در داخل کشور فیلمبرداری کرد و در بخش‌هایی نیز از حضور فیلمبرداران مهمان (هوشنگ کریمی‌زند و وارنوش وارطانیان) بهره برده‌اند. «اصغر وکیلی»، صدابرداری این فیلم را بر عهده داشت و «فریده عسگری» یکی از بدیع‌ترین نمونه خلاقه تدوین را با همفکری و مشورت کارگردان فیلم، تجربه کرده است.


اگرچه بخش عمده‌ای از آماده‌سازی نهایی کارهای فنی این فیلم تا سال 62، در صدا و سیما انجام شده است، با این همه پاره‌ای از خدمات لابراتوری این فیلم در «استودیو بدیع» در خارج از تلویزیون به فرجام رسید. کارهای چاپ فیلم (با نظارت استاد اکبر عالمی) در صدا و سیما عملی شده است.

این بخش از کار به دلیل استفاده از تمهیدات خاص لابراتوری در زمینه تهیه تصویرهای تکثیر شده و توسعه یافته بر مبنای تصویرهای بسیار کوتاه و محدوده بایگانی شده خبری از جنگ جهانی دوم و آوارگی لهستانی‌ها، همیشه می‌تواند برای دانشجویان رشته سینما بسیار آموزنده و انتقال‌دهنده تجربه‌هایی ارزنده به شمار آید.

به این معنا که دریابند چگونه می‌توان از یک مجموعه تصویرهای خبری بسیار کوتاه و محدود، با کیفیتی نه چندان مطلوب، در بخش‌هایی از یک اثر مستند سود جست، بی‌آنکه استفاده از چنین نمونه‌هایی وصله‌هایی ناجور تلقی شود و در مجموعه اثر، آزاردهنده به نظر برسد.


این فیلم مستند برای بسیاری از کسانی که در جریان آماده‌سازی و پرداخت فنی هنری چنین نمونه‌ای‌ حضوری موثر داشته‌اند، برای سال‌های سال اثری متفاوت و تجربه‌ای سودمند تلقی می‌شود. از تدوین و فیلمبرداری گرفته تا ریزه‌کاری‌های فنی مربوط به ادغام صداها (کار فریدون خوشابافرد) و به ویژه کار مهم انتخاب، بازسازی، ساخت و اجرای موسیقی متن این فیلم که با خود خسرو سینایی بوده، دارای جذابیت‌های انکارناپذیری است.


جست‌وجوی دایمی برای یافتن ردپای تازه‌ای از آوارگان لهستانی در جنگ جهانی دوم در شهرها و آبادی‌های مختلف ایران، حتی پیدا کردن یک عکس کهنه و غبار گرفته که بتواند سرنخی برای یافتن ردپایی از حضور لهستانی‌های پناهنده شده به ایران باشد، بر دشواری‌ها و در عین حال بر ظرافت چنین کاری می‌افزاید.


«آنا بورکووسکا» و «تینا» که هر کدام به‌گونه‌ای طعم تلخ این آوارگی‌ها و دربه‌دری‌ها را چشیده‌اند- به ویژه آنا که به تلخی از مرگ برادر جوانش در اردوگاه‌های کار اجباری در روسیه شوروی یاد می‌کند- در بازگویی خاطره‌های تلخ‌شان، مخاطب فیلم را با خود همراه می‌سازند.

صحنه‌های مربوط به خاطره‌های یک عکاس پیر در گورستان بندر انزلی و فضاهای مربوط به اردوگاه لهستانی‌ها (کمپولو) در اهواز، برای کسی که حتی تنها یک بار این مستند ارزنده را دیده باشد، از یاد رفتنی نخواهد بود! چراکه در فیلم مرثیه گمشده بر نمایش سرنوشت عبرت‌آموز انسان، تاکید می‌شود و با نمایش پیامدهای تلخ جنگ جهانی دوم و آوارگی‌های ناشی از چنین پدیده شومی، آشکارا به یادمان می‌آورد که بر پایه یک سنت ازلی، از دل «مرگ» همواره «زندگی» جوانه می‌زند! مرثیه گمشده در مجموع تصویری بسیار مثبت و در عین حال غیرتبلیغاتی و غیرسفارشی را در ذهن تماشاگران باقی می‌گذارد. با این همه چنین فیلمی می‌تواند در انتقال و القای مفاهیم والایی چون نوعدوستی، مهمان‌نوازی، استقلال‌طلبی و... به تماشاگران جهانی بسیار ثمربخش باشد.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها