یادداشتی درباره وضعیت خوشنویسی ایران به بهانه تلاش ترکیه برای ثبت پرونده خوشنویسی اسلامی:
ایرانیان با قریحه خود فن خط را به هنر خوشنویسی رساندند
حجت امانی، نقاش و خوشنویس، در این یادداشت به وضعیت و کاستیهای خوشنویسی در ایران پرداخته و آن را با شرایطی که ترکیه در عرصه خوشنویسی فراهم آورده مقایسه کرده است.
اعتمادآنلاین| ثبت پرونده «خوشنویسی اسلامی» از سوی کشور ترکیه واکنشهایی را در داخل ایران از سوی جامعه خوشنویسان و مسئولان میراث فرهنگی کشور برانگیخته است. اعتمادآنلاین نیز از این موضوع دور نمانده و در گفتوگوها و گزارشهایی به این موضوع پرداخته است.
حجت امانی، نقاش و خوشنویس، در این یادداشت نگاهی به وضعیت و کاستیهای خوشنویسی در ایران پرداخته و آن را با شرایطی که ترکیه در عرصه خوشنویسی فراهم آورده مقایسه کرده است. متن کامل یادداشت امانی را در ادامه خواهید خواند.
***
درباره مناقشه ثبت خوشنویسی اسلامی به عنوان میراث فرهنگی ترکیه توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
1- هیچ تردیدی نیست که سنت زرنگاری و زراندود کردن کاغذ و نگارش کلام و اندرز بزرگان با آب زر در سنت نگارگری و کتابت قرآن ریشه در دوران ساسانی یا پیشااسلامی داشته که توسط ایرانیان به فرهنگ خوشنویسی و نگارگری اسلامی راه یافته است.
همچنین مبتکر خطوط ششگانه یا اقلام سته را «ابن مقله بیضاوی شیرازی» دانستهاند که ابن بواب اصول و قواعد آنها را پایهگذاری کرد و یاقوت بر جنبه زیباییشناسی خوشنویسی افزود. با وجود اینکه مبتکران خوشنویسی ایرانی بودند و برخی از خوشنویسان جهان اسلام از شاگردان ایرانیها بودند جایی برای تردید نیست که ایرانیها خطاطی را تبدیل به خوشنویسی کردند و آن را به جهان اسلام عرضه داشتهاند.
2- استعمار هویت و میراث فرهنگی در دورههای مختلفی از سوی غرب در فرهنگ و تمدن ایرانی بوده و باعث شده است نمونههای بسیاری از آثار فاخر ایرانی و ایرانی-اسلامی در موزههای دنیا وجود داشته باشد.
شخصیتهای فرهنگی و علمی ایرانی چون خیام و مولوی و... نیز در شرایط نامساعد سیاسی و تاریخی از کشور ما به طرق مختلف به یغما برده شدهاند که در ارتباط با ثبت مساله خوشنویسی اسلامی توسط ترکیه نیز چنین است. در شرایط سیاسی نامتعارف در منطقه خاورمیانه و تحریمهای غیرمنصفانه، آنها از شرایط سوءاستفاده کرده و اقدام به هویتسازی به نفع خود میکنند.
3- نکته دیگر غفلت و کمتوجهی حوزههای فرهنگ و هنری کشور ماست که در تولید علمی و حمایت از پژوهشگران این عرصهها کوتاهی میکنند به طوری که یک پژوهشگر مستقل نه تنها درآمدی ندارد بلکه برای انتشار مقالاتش در نشریات گاه باید هزینههایی را هم متحمل شود و یقیناً چنانچه حمایت نهادهای فرهنگی و هنری یا انجمنهای خوشنویسی و تجسمی نباشد، انگیزههای تولید پژوهش کمتر وجود دارد، اما ترکها گوی سبقت را از ما در زمینه پژوهش و تحقیق در فرهنگ و تمدن اسلامی ربودهاند.
ترکیه ارسیکا (IRCICA) (مرکز تحقیقات تاریخ، هنر و فرهنگ اسلامی مستقر در استانبول) را در سال 1976 به عنوان «ارگان فرعی» سازمان کنفرانس اسلامی تاسیس کرد. این مرکز با هدف تحقیق و سازماندهی فعالیتهای مربوط به «میراث اسلامی» تاسیس شد و «دورههای آموزشی برای ارتقای مهارتها و تکنیکهای مرتبط در زمینههای هنر و فرهنگ اسلامی» را برگزار میکند.
شایسته است در کشور ما نیز با توجه به گستردگی نهادهای فرهنگی و هنری بیش از پیش به این مساله توجه و ایران را به قطب پژوهشی هنر ایرانیاسلامی در جهان تبدیل کنند.
برای رسیدن به این منظور توجه به این نکته اهمیت دارد که تفاوت عمده ما با ترکیه در این است که به دلیل اشتراک الفبای فارسی و عربی خوشنویسی به مفهوم نوشتن با اعمال نظر زیباشناسانه، بخشی از فرهنگ روزمره ایرانیها شده که جا دارد در نوشتار روزنامههای امروزی هم راه پیدا کند.
دگردیسی و تطوری که در خوشنویسی اسلامی بعد از دوره صفویه اتفاق افتاد، ظهور خط شکسته نستعلیق و پس از آن شیوه جدید (کلهر) در ترکیه روی نداد.
علاوه بر این خوشنویسی در ایران با قریحه ایرانیان لهجه خاص و ملاحت خاصی به خود گرفته و این همه تنوع و امتداد گونههای جدید فارغ از ارزیابی و نقدشان تا امروزه حاصل همین است.
بنابراین جایگاه خوشنویسی در ایران متفاوتتر از ترکیه است و ایران میتواند به قطب پژوهشی در زمینه هنر اسلامی از جمله خوشنویسی تبدیل شود که باعث رونق گردشگری علمی و پژوهشی در کشورمان هم خواهد شد.
البته کمبودهایی نیز در این زمینه وجود دارد؛ از جمله عدم تمرکز نسخ و گنجینههای خوشنویسی در مراکز عمومی. باید برای گنجینههای هنری که در خانههای ایرانی گرد و خاک میخورند زمینهای ایجاد کرد و مراکز معتمدی وجود داشته باشد که به جمعآوری، اصالتسنجی، مرمت و احیا و نگهداری صحیح و تاریخنگاری آنها اهتمام ورزیده و در اختیار پژوهشگران قرار گیرد.
4- آسیبشناسی و نقد خوشنویسی معاصر از دیگر مسائلی است که شاید بتوان گفت کمتر مورد توجه قرار گرفته. راهیابی ادبیات شیفته همراه با اغراق در هنرهای سنتی از جمله خوشنویسی که متاثر از دوران قاجار است و به کار بردن الفاظ و القاب سنگین، عجیبوغریب و فراواقعی نسبت به یکدیگر راه نقد را دشوار ساخته و سایهای از توهم را بر سر خوشنویسی معاصر انداخته است.
انبوه کتابهای نوشتهشده در زمینه خوشنویسی فارغ از چند کتاب و پژوهش ارزشمند و تصاویر زیبایشان، تنها از چند منبع مشخص سرچشمه گرفتهاند و تکرار یکدیگرند. به همین دلیل کمتر با تحلیل روبهرو هستیم.
5- خوشبختانه در روزگار ما به مدد گسترش رسانههای بصری و دستیابی آسانتر به نسخ و قطعات مختلف خوشنویسی از تقریباً «مثل هم نگاری» و «تکسلیقهای» که پیشتر دیده میشد رهایی یافتهایم و همین امر منجر به توسعه و تعدد شیوههای مختلفی در خوشنویسی شده، اما با پدیده معاصران قدیمینویس مواجهیم که برای حفظ اصالتها و ارزشهای میراث کهن خوشنویسی بسی ارزشمند است؛ با این حال چنانچه اصول زیباییشناسی نظری هنرمند که حاصل از ذوق و نبوغ فردی است در آن دخیل نباشد باز در ورطه «مثل هم نویسی» گرفتار خواهیم شد.
چراکه مثل هم نویسی تنها باعث حفظ شیوهها و تکرار زیباییشناسی شخص مرجع میشود و محاکاتی بیش نیست اما ذوق و زیباییشناسی شخصی که در مشق خیالی نصیب خوشنویس میشود موجب تنوع و توسعه خوشنویسی خواهد شد.
6- بیش از 2 دهه است که با توجه به حوزههای تجسمی و دیداری، تجربیاتی از برکت نگاه نقاشانه به جنبههای زیبایی بصری خط تعلیق حاصل شده است. حدود یک دهه پیش نمایشگاهی از اینگونه آثار در پاکستان و چند کشور دیگر برگزار کردم و همان زمان در مصاحبهای با هنرآنلاین خواستار حمایت و ممانعت از فراموشی این خط شدم که خوشبختانه امروز شاهدم به مدد دوستان در مستندنگاری و انتفاع شخصی کوتاهی نمیکنند.
در ارتباط با خط تعلیق باید گفت این خط در آستانه گذر بوده و قطعاً با زیباییشناسی خوشنویسی ایرانی که قرنها بعد دچار دگردیسی و تطور شده خطی تکامل نیافته است، اما جنبههای دیداری این خط با جنبههای تجسمی معاصر قابل بهرهبرداری است. هدف و تلاشهای من در سالهای پیش برای احیای این موارد بود نه صرفاً محاکات آن.
7ـ فاصله گرفتن از اخلاق و عدم رعایت حقوق معنوی نیز از دیگر آسیبهای خوشنویسی معاصر است. پیش از خوشنویسی اخلاقیات نهفته در زیبایی کلام و شعر وجود داشته و دارد و با خوشنویسی اخلاقیات هم به زبان خط و هم تحت عنوان صفا و شأن در وجود کاتب میبایست متبلور شود و وسیلهای برای کنترل زبان باشد.
فاصله گرفتن از اخلاقیات شاید از آسیبهای درونی خوشنویسی سنتی ما باشد. در گذشته خوشنویسان فارغ از رقابتهای امروزی در انزوا به مشق و خط خود مشغول بودند و در هر مرحلهای آداب و سنت خاصی را میبایست رعایت کنند که همه این رسالهها در باب خوشنویسی و فتوتنامهها گواه ان است که در دوره معاصر کمتر بدان مراجعه میکنند و این در حالی است که برخی در امضای خود رقم کمترین بندگان و... را لحاظ میکنند، اما در جمعآوری مریدان و القاب رقابت میکنند و این تناقض عجیبی است که در ادبیات خوشنویسان امروزی راه یافته است.
دیدگاه تان را بنویسید